روش‌های استراتژی نوآوری


تفکر استراتژیک و نقش آن در میل به نوآوری

نوآوری موضوع چندان ساده‌ای نیست و طیف وسیعی از محققان و متفکران و مدیران تلاش کرده‌اند به این پرسش کلیدی که چگونه می‌توان نوآوری را تقویت کرد پاسخ دهند. اما این تلاش‌ها و پاسخ‌ها چندان قانع کننده نیستند. نظریات و الگوهای متنوع، متفاوت و حتی متضاد درباره پرورش و تقویت نوآوری نتیجه این تلاش‌های ارزشمند، اما پراکنده است و به نظر می‌رسد راهی هم به غیر از این نداریم. در واقع، الگوی تقویت و پرورش نوآوری برای هر شخص و هر سازمانی منحصربه‌فرد است و تلاش‌هایی که برای مستندسازی و نظام‌مند کردن این الگوها صورت می‌پذیرد، نقش فانوس‌هایی را دارند که برای عبور شباهنگام از جاده‌ای طولانی و پیچ‌درپیچ در دل صحرا مورد استفاده قرار می‌گیرند.

اگر بخواهیم میل به نوآوری و اقدام در راستای این میل را تشریح کنیم، طبعاً باید مجموعه‌ای از مولفه‌ها را مورد توجه قرار دهیم و از لنزهای مختلف به این مسئله بپردازیم. به عبارت دیگر، می‌توانیم میل به نوآوری را از حیث منابع در دسترس عارضه‌یابی کنیم، یا تاثیر آمادگی ذهنی کارکنان و زیرساخت‌های نوآوری را تحلیل کنیم. این رویکرد با نگاهی عمیق تنها جزئی از کل صورت مسئله را روشن می‌کند و به همین دلیل یک نقطه ضعف اساسی هم دارد: با این روش ما نمی‌توانیم برهم‌کنش مولفه‌ها را ارزیابی کنیم. در یکی از پژوهش‌هایم با عنوان نقش آفرینی تفکر استراتژیک در افزایش تمایل شرکت‌ها به نوآوری: تاکید بر یادگیری استراتژیک که در دوفصلنامه کاوش های مدیریت بازرگانی (۱۴۰۰، دوره ۱۳، شماره ۲۶) به چاپ رسیده است، تلاش کرده‌ام هم تمایل به نوآوری را از منظر تفکر استراتژیک به‌عنوان یک قابلیت ذهنی-شناختی مورد بررسی قرار دهم و هم برهم‌کنش یادگیری استراتژیک را در این تحلیل درنظربگیرم. درنتیجه الگوی حاصله، الگویی مرکب از سه مولفه تفکر استراتژیک، یادگیری استراتژیک و میل به نوآوری است. چهار فرضیه در این مطالعه تنظیم شده‌اند:

فرضیه ۱: تفکر استراتژیک بر گرایش به نوآوری در شرکت‌های دانش بنیان تاثیر معناداری دارد.

فرضیه ۲: تفکر استراتژیک بر یادگیری استراتژیک در شرکت‌های دانش بنیان تاثیر معناداری دارد.

فرضیه ۳: یادگیری استراتژیک بر گرایش نوآوری در شرکت‌های دانش بنیان تاثیر معناداری دارد.

فرضیه ۴: یادگیری استراتژیک بر رابطه بین تفکر استراتژیک و گرایش نوآوری در شرکت‌های دانش بنیان نقش میانجی دارد.

تحلیل این فرضیه‌ها با استفاده از روش مدل‌سازی معادلات ساختاری به روش کمترین توان دوم جزئی (PLS) و نرم‌افزار SmartPLS صورت گرفته و یافته‌های آماری نشان‌دهنده پذیرش کلیه فرضیات در جامعه آماری منتخب است. خروجی تحلیل‌های آماری در وهله اول نشان می‌دهد تفکر استراتژیک هم بر تمایل به نوآوری تاثیرگذار است و هم یادگیری استراتژیک را تقویت می‌کند. تفکر استراتژیک به واسطه افزایش توانایی شرکت در درک و تشخیص فرصت‌های پنهان و زایش ایده‌های بدیع (خلاقیت)؛ پرورش قدرت جامع‌نگری و نگاه به شرکت به‌عنوان جزئی از یک سیستم بزرگتر (تفکر سیستمی)؛ تقویت همسویی میان ارکان مختلف برای نیل به یک مقصد مشترک (چشم‌انداز)؛ و ترویج استراتژی در سطوح مختلف سازمان و میان نیروهایی با پیش‌زمینه‌ها و توانمندی‌های گوناگون (ارتباطات استراتژیک)؛ گرایش به نوآوری را تقویت میکند.

علاوه بر این، نقشی که تفکر استراتژیک در میل به نوآوری دارد، با به میان آمدن متغیر یادگیری استراتژیک تقویت می‌شود. توسعه قابلیت تفکر استراتژیک سبب می‌شود سازمان‌ها و بنگاه‌های تجاری به دنبال افزایش آگاهی و دانش استراتژیک در سطح سازمان باشند، از تجربه‌ها بیاموزند و آموخته‌های خود را در جهت ایده‌پردازی و خلق نوآوری به‌کار گیرند. این نتیجه به نوعی منطبق با مفهوم استراتژی انطباقی و رویکرد تجربه‌گرایی است که به مرور با اقبال بیشتری در دانش مدیریت استراتژیک روبه‌رو میشود و می‌تواند جایگزینی برای رویکرد کلاسیک به استراتژی به‌شمار بیاید.

یک توضیح ضروری دیگر هم برای اشاره به این مقاله و نتایجش ضروری است. در یکی از یادداشت‌های آتی‌ام درباره پارادوکس واژه دانش بنیان و نظرم درباره کسب‌وکارهایی که به این صفت خوانده می‌شوند، توضیح بیشتری خواهم داد. جامعه آماری این پژوهش متمرکز بر کسب‌وکارهایی‌ست که به سبب تعاریف حقوقی و قانونی دانش بنیان خوانده می‌شوند و در تعامل با صندوق نوآوری و شکوفایی قرار دارند و استفاده از تعبیر دانش بنیان در این مقاله به معنای تایید این صفت برای نوع خاصی از کسب‌وکارها نیست.

اگر به موضوع تفکر استراتژیک علاقه‌مندید پیشنهاد می‌کنم مروری بر این مقاله پژوهشی داشته باشید. به علاوه، این مقاله می‌تواند برای فعالان کسب‌وکارهای نو هم درس‌آموخته‌های قابل‌توجهی داشته باشد.

مرجع‌شناسی مقاله:

جلالی، سید حسین. و گل‌محمدی، عماد. (۱۴۰۰). نقش‌آفرینی تفکر استراتژیک در افزایش تمایل شرکت‌ها به نوآوری: تاکید بر یادگیری استراتژیک. دوفصلنامه کاوش های مدیریت بازرگانی، دوره ۱۳، شماره ۲۶، صفحات ۲۳۹ تا ۲۶۶ [سایت نشریه | دریافت فایل مقاله]

تأثیر نوآوری باز واردشونده بر عملکرد نوآوری از طریق تحلیل نقش‌ میانجی‌ استراتژی نوآوری و تسهیم دانش

هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر نوآوری باز واردشونده بر عملکرد نوآوری از طریق تحلیل نقش‌ میانجی‌ استراتژی نوآوری و تسهیم دانش در در شرکت فولاد مبارکه اصفهان بوده است. تحقیق حاضر از لحاظ روش تحقیق، همبستگی و از لحاظ هدف، از نوع کاربردی بوده است. ابزار تحقیق بر اساس پرسش‌نامه‌های استاندارد عملکرد نوآوری قاسمی (1396)، نوآوری باز واردشونده لیشتنتالر (2009)، استراتژی نوآوری رجب‌زاده (1396) و تسهیم دانش خسروجردی (1395) بوده است که پس از سنجش روایی (همگرا، واگرا، اکتشافی و تأییدی) و پایایی (آلفای کرونباخ و ترکیبی)، از طریق مشارکت 98 نفر از مدیران شرکت فولاد مبارکه اصفهان که با روش نمونه-گیری تصادفی و از طریق فرمول کوکران، انتخاب شدند، اجرا گردید. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی و از طریق نرم‌افزارهای «SPSS25» و «SmartPLS3» اجرا شد. یافته‌هایی تحقیق نشان داد، بیشترین ضریب بتا (β=0.736) مربوط به مسیر نوآوری باز واردشونده به تسهیم دانش بوده است، همچنین تسهیم دانش و استراتژی نوآوری به‌طور‌کامل، رابطه بین نوآوری باز واردشونده و عملکرد نوآوری را به‌صورت مستقیم (با مقدار 367/0)، به‌صورت غیرمستقیم (با مقدار 381/0) و به‌صورت کلی (با مقدار 748/0) میانجی‌گری نموده است.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Analyzing the mediating role of innovation strategy and knowledge sharing in the relationship between inbound innovation and innovation performance

نویسندگان [English]

  • Mehdi Salehian 1
  • Meysam Babaeefarsani 2
  • Mehrdad Sadeghi 3
  • Abbas Ghaedamini Harouni 4

1 Master Degree, Department of Industrial Management, Faculty of Management, Noor Hedayat Non-Profit University, Shahrekord, Iran

2 Phd in Industrial Management, School of Management, Noor Hedayat University of Shahrekord, Shahrekord, Iran

3 Assistant Professor of Facuty Management Isfahan (Khorasgan) Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran

4 Ph.D. Student, Cultural Managementof Facuty Management. South Tehran Branch, Tehran, Iran

چکیده [English]

The purpose of this study was to investigate the impact of open import innovation on innovation performance by analyzing the mediating role of innovation strategy and knowledge sharing in in Mobarakeh Steel Company of Isfahan. The present research was descriptive-survey in terms of research method and applied in terms of purpose. The research instruments were based on standard questionnaires of Ghasemi (1396) innovation performance, Lichtentaller's re-entry innovation (2009), Rajabzadeh (1396) innovation strategy and Khosrojerdi (2015) knowledge sharing, which after measuring validity (convergent, divergent, CFA, EFA) and reliability (Cronbach's alpha and Composite), was performed with the participation of 98 managers of in Mobarakeh Steel Company of Isfahan, who were selected by random sampling method and Cochran's formula. Data analysis method was performed in two descriptive and inferential levels through "SPSS25" and "SmartPLS3" software. Findings showed that the highest beta coefficient (β = 0.736) was related to the path of open import innovation to knowledge sharing, also knowledge sharing and innovation strategy as a whole, the relationship between open import innovation and innovation performance directly (with (367), mediated indirectly (with a value of 0.381) and in general (with a value of 0.748); Therefore, the greater the amount of knowledge sharing and innovation strategy in the steel company, the more innovative innovation will have an impact on innovation performance

چرا شرکت‌ها به جای نوآوری حقیقی، نمایش (تئاتر) نوآوری راه می‌اندازند

برگرفته از innovation theater از استیو بلانک
نوع تحولی که اکثر شرکت‌ها و آژانس‌های دولتی در حال حاضر با آن روبرو هستند مانند قرن‌های گذشته نیست. چالش برهم زننده و مخل (distribution) در دنیای امروز چیزی بیشتر از تغییرات در فناوری، کانال‌های ارتباطی یا رقباست و در واقع همه آن‌ها را به صورت یک جا شامل می‌شود که این فشارها به روش‌های استراتژی نوآوری صورت کامل کسب‌و‌کارها و روش‌های مقابله با آن‌ها را شکل می‌دهند.

امروزه با توجه به اینکه سازمان‌های بزرگ دائما با تغییرات و تحولات مختلف روبرو می‌شوند، به این موضوع پی برده‌اند که استراتژی فعلی و ساختار سازمانی آن‌ها به اندازه کافی چابک نیست تا بتوانند به این چالش‌ها پاسخ دهند و فناوری و استعدادهای لازمی که جهت مواجه با این چالش‌ها لازم است را بسیج کنند. این سازمان‌ها به نیاز برای تغییر آگاهند اما اغلب اوقات نتیجه صرفا آب در هاون کوبیدن است. در واقع آن‌ها بدون شناسایی دلیل ریشه‌ای فقط ضربه‌ای تند و سریع به مشکلات زده و از آن عبور می‌کنند.
در نهایت شرکت‌ها و آژانس‌های دولتی باید از این روش کاری دست بردارند چرا که در غیر اینصورت شکست خواهند خورد.
ما می‌توانیم نوعی طرز فکر، فرهنگ و رویه را برای اصلاح این شرایط ایجاد کنیم و از آن‌ها به عنوان اصول نوآوری یاد کنیم. اما اول از همه باید یک گام به عقب بازگردیم و یکی از این مشکلات را بررسی کنیم.
ما تنها به مدت چند روز با یک شرکت بزرگ که تاریخچه بسیار خوبی نیز دارد همکاری داشتیم، این شرکت همانند خیلی از همتایان خود در حال رویارویی با تهدیدهای جدید و تغییرات خارجی سریع است. با این حال بزرگترین مانع این شرکت از داخل خود شرکت ناشی می‌شود. یعنی عاملی که قبلا نقطه قوت محسوب می‌شد، نظیر فرایندهای مدیریتی فوق‌العاده، حالا توانایی آن‌ها را برای واکنش به چالش‌های جدید محدود ساخته است.
شرکت های فرآیند محور
زمانی بود که هر سازمان بزرگی در قالب یک استارتاپ درهم و برهم بود که مشتاق تجربه کردن ایده‌های جدید و پرریسک، روش‌های جدید، مشتریان تازه، اهداف و ماموریت‌های مختلف بود. چنانچه شرکت در زمینه تبلیغاتی فعالیت می‌کرد، تناسب بازار با محصول را می‌سنجید، اگر یک سازمان دولتی بود، تمرکزش را بر روی تناسب ماموریت با راهکار قرار می‌داد. این شرکت‌ها با گذشت زمان و بزرگ‌تر شدن سازمان‌ها، به تشکلی فرایندی روی آوردند. منظور از فرآیند تمام ابزارهایی است که به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا فعالیت‌های قابل تکرار خود را گسترش دهند. فرآیندهای منابع انسانی، فرآیندهای قانونی، مالی، فرآیندهای تملک و بستن قراردادها، فرایندهای امنیتی، فرآیندهای توسعه و مدیریت محصول و ساختار سازمانی نمونه‌ای از این فرایندها هستند. تمام این موارد استراتژی‌ها و ابزارهای فوق العاده‌ای‌اند که موسسات آموزش کسب‌وکار آن‌ها را می‌سازند و شرکت‌های مشاوره به اجرایشان کمک می‌کنند.
این فرایند زمانی عالیست که شما در دنیایی همراه با مشکلات و راهکارهای شناخته شده زندگی کنید. فرایند کمک می‌کند تا بتوانید راهکارهایی را ارائه دهید که بدون تجزیه اجزای مختلف سازمان قابل گسترش باشند.
این فرآیندها ریسک کلی سازمان را تغییر می‌دهند اما هر لایه از فرآیند توانایی چابکی و انعطاف پذیری را کاهش خواهد داد و مهم‌تر اینکه امکان پاسخ‌گویی به فرصت‌ها و تهدیدهای جدید کم می‌شود.

فرآیند در مقابل محصول
با بزرگتر روش‌های استراتژی نوآوری شدن شرکت‌ها و آژانس‌ها، ارزش فرآیند نسبت به محصول بیشتر و بیشتر شد. منظور از محصول ساخت سخت‌افزار، خدمات، نرم‌افزار، ابزارها، عملیات‌ها و کالاهای تجاری است. افرادی که فرآیندها را مدیریت می‌کنند همان افرادی نیستند که محصول را می‌سازند. تولیدکنندگان اغلب بهم ریخته عمل می‌کنند، از کاغذبازی متنفرند و ترجیح می‌دهند در عوض ثبت و ضبط وقتشان را برای ساخت محصولات مختلف صرف کنند. با گذشت زمان و رشد سازمان‌ها، آن‌ها نسبت به ریسک‌پذیری بی‌میل شدند. افراد مسئول فرآیندها بر مدیریت مسلط شده و افراد تولیدکننده فقط به اشخاصی برای گزارش کردن به آن‌ها تبدیل شدند.
اگر شرکتی به اندازه کافی بزرگ باشد تبدیل یک رانت‌خوار می‌شود و در خط مقدم دفاعش در مقابل رقابت نوآورانه اول از همه به دولت و قانون‌گذاران چشم امید دارد. آن‌ها از مقررات حکومتی و دادخواهی‌های حقوقی استفاده می‌کنند تا تازه‌واردان با مدل‌های کسب‌وکار نوآورانه را دور نگه دارند.
نتیجه این رفتار انحصار طلبانه از بین رفتن نوآوری در این بخش است، تا جایی که عملکرد فناوری یا مصرف‌کننده آن‌ها را پشت سر می‌گذارد. بدین ترتیب شرکت دیگر نمی‌تواند به عنوان یک نوآور به رقابت ادامه دهد.
در آژانس‌های دولتی، فرآیند در مقابل محصول پیش‌روی بیشتری داشته است. بسیاری از آژانس‌ها توسعه محصول را به پیمانکاران خصوصی واگذار کردند و دولت بیشتر با افراد مسئول فرآیندها سروکار دارد که دائما ملزومات را می‌نویسند و بر تملک، مدیریت برنامه و قراردادها نظارت دارند.
با این حال وقتی مدیریت با حریف‌ها، تهدیدها یا مشکلات جدید روبرو شود، هیچ کدام از افراد مسئول فرآیندها یا پیمانکاران خارجی حاضر نیستند که سیستم‌های خودشان را کنار بگذارند و به سراغ راهکارهای کاملا جدید بروند. برای پیمانکاران، هر عامل جدیدی همراه با ریسک از دست دادن جریان سودآوری کنونی و درآمدهای حاصل از آن است. برای مسئولان فرآیند از آنجا که وضعیت کنونی مشخص است و با شرایط کنار آمده‌اند، اگر قرارداد یا پیمانکار به اندازه کافی بزرگ باشد، فقط کافیست انگشت خود را روی دکمه گسترش قرار دهند و از فرآیند سیاسی استفاده کنند و برای حفظ شرایط کنونی تلاش نمایند.
نتیجه اینکه این میراث، به عنوان سربار ادامه خواهد یافت و مانع امن‌تر ساختن شرکت می‌شوند.
نمایش نوآوری در سازمان
محیط رقابتی باید آژانس دولتی یا شرکت را وادار به ساخت اشکال جدید سازمانی کند که به سرعت به تهدیدهای جدید واکنش نشان دهد. اما در عوض اکثر سازمان‌ها سعی در ساخت حتی فرآیندهای بیشتر هستند. تلاش آن‌ها معمولا به سه روش انجام می‌شود:

  1. اغلب طرح اول برنامه نوآوری استخدام مشاوران مدیریتی است که کتاب‌های قرن بیستم خود را بیرون می اورند. مشاوران چینش شرکت را تغییر می‌دهند، و معمولا آن را از یک سازمان کاربردی به یک سازمان قالبی تبدیل می‌کنند. نتیجه این امر نمایش سازمانی است. بازسازی چیدمان شرکت تقریبا یک سال همه را مشغول خود می‌کند و شاید تمرکز جدیدی روی نواحی یا اهداف جدید ایجاد کند اما در آخر واکنش کافی به نیاز برای نوآوری سریع در محصول ندارد.
  2. در همین زمان شرکت‌ها و آژانس‌های دولتی معمولا از اقدامات نوآورانه (هکاتون‌ها، کلاس‌های تفکر طراحی، کارگاه‌های نوآوری) استفاده می‌کنند که باعث نمایش نوآوری می‌شود. این اقدامات فرهنگ را شکل داده و می سازد اما در صورت عدم پیگیری و نداشتن برنامه مشخص به جایی نمی‌رسد و به ندرت محصولی قابل استفاده و قابل انتقال تحویل می‌دهد.
  3. در نهایت شرکت‌ها و آژانس‌های دولتی به این درک می‌رسند که فرآیندها و مقیاس‌هایی که برای بهینه‌سازی عملکرد خود به کار می‌برند (تدارکات، پرسنل، امنیت، مسائل حقوقی و غیره) موانع نوآوری هستند. تلاش برای بازسازی و اصلاح به خوبی تعریف می‌شود اما بدون استراتژی کلی نوآوری مثل ساختن قصر شنی روی ساحل است. نتیجه فقط نمایش فرآیند است.

برای بیشتر سازمان‌های بزرگ این تغییر چیدمان، اقدامات و بازسازی‌ها باعث افزایش سود، بازدهی یا سهم بازار نمی‌شود و همینطور تاثیری در پیشی گرفتن از رقبا ندارد و شاید بتوان آن‌ها را بن‌بست نوآوری توصیف کرد.
میان صخره و یک جای سخت
امروزه شرکت‌ها و آژانس‌های دولتی فرایند محور نمی‌توانند به استعداد نوآوری دسترسی داشته باشند و به این ترتیب از فناوری برای رویارویی با این چالش‌ها استفاده کنند چرا که فرآیندهای متعددشان مانع کامل پیشرفت آن‌ها شده است.
طراحی مجدد تشکیلاتی، اقدامات نوآورانه و اصلاح فرایند باید بخشی از یک برنامه کلی باشد.
در مجموع می‌توان گفت شرکت‌های بزرگ باورهای مشترک، اصول معتبر، تکنیک، رویه، تشکیلات، بودجه و خیلی مسائل دیگر را ندارند تا توضیح دهند که چطور و کجا فناوری بکار خواهد رفت و رابطه‌اش با تحویل سریع محصول جدید چیست.
ما می‌توانیم برای اصلاح این شرایط یک طرز فکر، فرهنگ و فرآیند مناسب را بسازیم.

تفکر استراتژیک و نقش آن در میل به نوآوری

نوآوری موضوع چندان ساده‌ای نیست و طیف وسیعی از محققان و متفکران و مدیران تلاش کرده‌اند به این پرسش کلیدی که چگونه می‌توان نوآوری را تقویت کرد پاسخ دهند. اما این تلاش‌ها و پاسخ‌ها چندان قانع کننده نیستند. نظریات و الگوهای متنوع، متفاوت و حتی متضاد درباره پرورش و تقویت نوآوری نتیجه این تلاش‌های ارزشمند، اما پراکنده است و به نظر می‌رسد راهی هم به غیر از این نداریم. در واقع، الگوی تقویت و پرورش نوآوری برای هر شخص و هر سازمانی منحصربه‌فرد است و تلاش‌هایی که برای مستندسازی و نظام‌مند کردن این الگوها صورت می‌پذیرد، نقش فانوس‌هایی را دارند که برای عبور شباهنگام از جاده‌ای طولانی و پیچ‌درپیچ در دل صحرا مورد استفاده قرار می‌گیرند.

اگر بخواهیم میل به نوآوری و اقدام در راستای این میل را تشریح کنیم، طبعاً باید مجموعه‌ای از مولفه‌ها را مورد توجه قرار دهیم و از لنزهای مختلف به این مسئله بپردازیم. به عبارت دیگر، می‌توانیم میل به نوآوری را از حیث منابع در دسترس عارضه‌یابی کنیم، یا تاثیر آمادگی ذهنی کارکنان و زیرساخت‌های نوآوری را تحلیل کنیم. این رویکرد با نگاهی عمیق تنها جزئی از کل صورت مسئله را روشن می‌کند و به همین دلیل یک نقطه ضعف اساسی هم دارد: با این روش ما نمی‌توانیم برهم‌کنش مولفه‌ها را ارزیابی کنیم. در یکی از پژوهش‌هایم با عنوان نقش آفرینی تفکر استراتژیک در افزایش تمایل شرکت‌ها به نوآوری: تاکید بر یادگیری استراتژیک که در دوفصلنامه کاوش های مدیریت بازرگانی (۱۴۰۰، دوره ۱۳، شماره ۲۶) به چاپ رسیده است، تلاش کرده‌ام هم تمایل به نوآوری را از منظر تفکر استراتژیک به‌عنوان یک قابلیت ذهنی-شناختی مورد بررسی قرار دهم و هم برهم‌کنش یادگیری استراتژیک را در این تحلیل درنظربگیرم. درنتیجه الگوی حاصله، الگویی مرکب از سه مولفه تفکر استراتژیک، یادگیری استراتژیک و میل به نوآوری است. چهار فرضیه در این مطالعه تنظیم شده‌اند:

فرضیه ۱: تفکر استراتژیک بر گرایش به نوآوری در شرکت‌های دانش بنیان تاثیر معناداری دارد.

فرضیه ۲: تفکر استراتژیک بر یادگیری استراتژیک در شرکت‌های دانش بنیان تاثیر معناداری دارد.

فرضیه ۳: یادگیری استراتژیک بر گرایش نوآوری در شرکت‌های دانش بنیان تاثیر معناداری دارد.

فرضیه ۴: یادگیری استراتژیک بر رابطه بین تفکر استراتژیک و گرایش نوآوری در شرکت‌های دانش بنیان نقش میانجی دارد.

تحلیل این فرضیه‌ها با استفاده از روش مدل‌سازی معادلات ساختاری به روش کمترین توان دوم جزئی (PLS) و نرم‌افزار SmartPLS صورت گرفته و یافته‌های آماری نشان‌دهنده پذیرش کلیه فرضیات در جامعه آماری منتخب است. خروجی تحلیل‌های آماری در وهله اول نشان می‌دهد تفکر استراتژیک هم بر تمایل به نوآوری تاثیرگذار است و هم یادگیری استراتژیک را تقویت می‌کند. تفکر استراتژیک به واسطه افزایش توانایی شرکت در درک و تشخیص فرصت‌های پنهان و زایش ایده‌های بدیع (خلاقیت)؛ پرورش قدرت جامع‌نگری و نگاه به شرکت به‌عنوان جزئی از یک سیستم بزرگتر (تفکر سیستمی)؛ تقویت همسویی میان ارکان مختلف برای نیل به یک مقصد مشترک (چشم‌انداز)؛ و ترویج استراتژی در سطوح مختلف سازمان و میان نیروهایی با پیش‌زمینه‌ها و توانمندی‌های گوناگون (ارتباطات استراتژیک)؛ گرایش به نوآوری را تقویت میکند.

علاوه بر این، نقشی که تفکر استراتژیک در میل به نوآوری دارد، با به میان آمدن متغیر یادگیری استراتژیک تقویت می‌شود. توسعه قابلیت تفکر استراتژیک سبب می‌شود سازمان‌ها و بنگاه‌های تجاری به دنبال افزایش آگاهی و دانش استراتژیک در سطح سازمان باشند، از تجربه‌ها بیاموزند و آموخته‌های خود را در جهت ایده‌پردازی و خلق نوآوری به‌کار گیرند. این نتیجه به نوعی منطبق با مفهوم استراتژی انطباقی و رویکرد تجربه‌گرایی است که به مرور با اقبال بیشتری در دانش مدیریت استراتژیک روبه‌رو میشود و می‌تواند جایگزینی برای رویکرد کلاسیک به استراتژی به‌شمار بیاید.

یک توضیح ضروری دیگر هم برای اشاره به این مقاله و نتایجش ضروری است. در یکی از یادداشت‌های آتی‌ام درباره پارادوکس واژه دانش بنیان و نظرم درباره کسب‌وکارهایی که به این صفت خوانده می‌شوند، توضیح بیشتری خواهم داد. جامعه آماری این پژوهش متمرکز بر کسب‌وکارهایی‌ست که روش‌های استراتژی نوآوری به سبب تعاریف حقوقی و قانونی دانش بنیان خوانده می‌شوند و در تعامل با صندوق نوآوری و شکوفایی قرار دارند و استفاده از تعبیر دانش بنیان در این مقاله به معنای تایید این صفت برای نوع خاصی از کسب‌وکارها نیست.

اگر به موضوع تفکر استراتژیک علاقه‌مندید پیشنهاد می‌کنم مروری بر این مقاله پژوهشی داشته باشید. به علاوه، این مقاله می‌تواند برای فعالان کسب‌وکارهای نو هم درس‌آموخته‌های قابل‌توجهی داشته باشد.

مرجع‌شناسی مقاله:

جلالی، سید حسین. و روش‌های استراتژی نوآوری گل‌محمدی، عماد. (۱۴۰۰). نقش‌آفرینی تفکر استراتژیک در افزایش تمایل شرکت‌ها به نوآوری: تاکید بر یادگیری استراتژیک. دوفصلنامه کاوش های مدیریت بازرگانی، دوره ۱۳، شماره ۲۶، صفحات ۲۳۹ تا ۲۶۶ [سایت نشریه | دریافت فایل مقاله]

بررسی و تحلیل تأثیر عوامل نوآوری باز بر استراتژی و عملکرد سازمانی (مطالعه موردی: شهرداری منطقه یک تهران)

1 دانشیار، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اداری، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران.

2 استاد تمام، دانشکده ریاضی، آمار و علوم کامپیوتر، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران.

3 دانشجوی دکترای مدیریت صنعتی، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اداری، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران

چکیده

رویکردهای نوآوری استراتژیک و نوآوری باز می‌توانند تحولی در عملکرد شرکت‌ها ایجاد نموده و نقاط ضعف و اشکالات وارده بر رویکردهای سنتی را مرتفع نمایند. همراهی این دو متغیر با عملکرد زمینه‌ساز شرایطی می‌گردد که شرکت‌ها برای دستیابی به عملکرد بالا و رقابت با رقبا و زنده ماندن از نوآوری استفاده کنند. با توجه به اهمیت این امر در تحقیق حاضر به بررسی تأثیر عوامل نوآوری باز بر استراتژی و عملکرد سازمانی شهرداری تهران (نمونه موردی: شهرداری منطقه یک تهران) پرداخته شد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده‌ها توصیفی- تحلیلی است. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها و آزمون فرضیه‌های پژوهش توسط نرم‌افزارهای SPSS، PLS، بر اساس پرسشنامه‌های گردآوری شده از 234 نفر از مدیران و کارشناسان واحدهای شهرسازی، امور شهری، فناوری اطلاعات، مالی، برنامه‌ریزی و توسعه شهری به‌عنوان نمونه آماری صورت گرفته است، روش نمونه‌گیری از نوع کاملاً تصادفی و روش فرمول کوکران می‌باشد و ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه نوآوری باز با 17 گویه و پرسشنامه استراتژی ارزیابی سازمانی با 15 گویه و پرسشنامه عملکرد سازمانی با 15 گویه می‌باشد که دارای روایی و پایایی مورد تائید می‌باشد. نتایج بررسی فرضیات حاکی از آن بوده است که به ترتیب عامل تولیدی، فرآیندی و اداری با ضریب (0.116،0.149 و 0.509) بر استراتژی و با ضریب (0.172،0.117 و 0.605) بر عملکرد سازمانی تأثیر دارد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Investigating the Effect of Open Innovation Factors on Organizational Strategy and Performance (Case study: Tehran Region 1 Municipality)

نویسندگان [English]

  • Azim Zarei 1
  • Majid Eshaghi 2
  • Farshid Farokhizadeh 3

1 Associate Professor, Faculty of Economics, Management and Administrative Sciences, Semnan, Iran.

2 Full Professor, Faculty of Mathematics, Statistics and Computer Science, Semnan, Iran.

چکیده [English]

Strategic and open innovation approaches can change the performance of companies and eliminate the weaknesses and drawbacks of traditional approaches. The combination of two variables with performance creates conditions for companies to use innovation to achieve high performance and compete with competitors and survive. Due to the importance of this issue in the present study, the effect of open innovation factors on the strategy and organizational performance of Tehran Municipality (Case study: Tehran Region 1 Municipality) was investigated. This research is applied in terms of purpose and Descriptive-Analytical in terms of data collection. Data analysis and testing of research hypotheses by SPSS, PLS softwares, based on questionnaires collected from 234 managers and experts of urban planning, urban affairs, information technology, finance, planning and urban development as a statistical sample, has been done, the sampling method is completely random and Cochran's formula and the data collection tool is 17-item open innovation questionnaire, 15-item organizational evaluation strategy questionnaire and 15-item organizational performance questionnaire, which has validity and reliability. The results of the hypotheses showed that the production, process and administrative factor with a coefficient (0.116, 0.149 and 0.509) on the strategy and a coefficient (0.172, 0.117 and 0.605) on organizational performance, respectively.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.