تفاوت آنالیز فنی و بنیادی
تکنیکال یا تحلیل تکنیکی (Technical Analysis) روشی برای پیش بینی قیمت در بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در آن بازار است.
تحلیل تکنیکال در بازار بورس اوراق بهادار، بازار ارز و نیز بازارهای بورس کالا مورد استفاده قرار میگیرد.
تحلیل تکنیکال حدود سه قرن قدمت دارد و استفاده از شاخص های تکنیکال و ترسیم نمودارهای تکنیکال را میتوان در نوشته های قرن هفدهم و هجدهم میلادی نیز مشاهده کرد.
شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است.
چارلز داو که بنیان گذار وال استریت ژورنال است، شاخص میانگین صنعتی داو جونز را نیز طراحی کرد.
که هنوز، با وجود نواقص این شاخص و نقدهایی که بر آن وارد است، از جمله شاخصهای مهم اقتصادی محسوب میشود.
هنر تحلیل تکنیکال (با تاکید بر واژهی هنر) تشخیص زمان تغییر روند قیمتها در نخستین مراحل تغییر قیمت و سوار شدن بر موج جدید قیمتهاست.
تا زمانی که شواهد جدید نشان بدهد که روند جدیدتری در حال شکل گیری است و تحلیل گر تکنیکال، قبل از اینکه تمام بازار، متوجه تغییر روند بشود، تصمیم های سرمایه گذاری جدید را انتخاب کند.
واژه تکنیکال وقتی در مورد بازارها و معاملات مورد استفاده قرار میگیرد، معنایی بسیار متفاوت از معنای رایج آن دارد.
استفاده از تحلیل تکنیکال برای بررسی یک بازار، به این معناست که به جای توجه به خود کالا و خدماتی که در آن بازار معامله میشود، فقط به رفتارهای بازار توجه کنیم.
تحلیل تکنیکال، دانش ثبت تاریخچه معاملات (معمولاً به صورت نمودارهای گرافیکی) و سپس پیش بینی روندهای محتمل در آینده بازار است.
تعریف تحلیل تکنیکال را میتوان به سه صورت مطرح کرد.:
تحلیل نوسانهای گذشته قیمت با انگیزه پیش بینی تغییرات آینده قیمت
تحلیل مبتنی بر رفتارهای بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت میانگین متحرک قیمتها، حجم معاملات، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و سایر شاخص های تکنیکال
روشی برای پیش بینی قیمت کالاها بر اساس الگوی تغییرات قیمت و تغییرات حجم معاملات بدون در نظر گرفتن عوامل بنیادین بازار
تحلیل فاندامنتال چیست و چه عواملی را باید در نظر بگیریم؟
در همه بازارهای مالی، چه بازارهای سنتی و چه بازارهای نوپا مثل ارزهای دیجیتال، چند روش کلی برای تحلیل وضعیت بازار و تصمیمگیری برای خرید یا فروش وجود دارد که یکی از مهمترین آنها تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال (Fundamental analysis) است.
در این مقاله به تعریف تحلیل فاندامنتال و مقایسه آن با دیگر انواع تحلیل میپردازیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
“فاندامنتال” (Fundamental) در لغت به معنای بنیادی و پایهای است و در علم معاملات بورس اوراق بهادار، به نوعی تحلیل گفته میشود که به بررسی همه جانبه شرکتهای بورسی در سطح خرد و کلان میپردازد.
سرمایهگذاران در هر بازار اعم از اوراق بهادار، طلا، مسکن و… همواره نیازمند بررسی همه جانبه فرصتها و هزینههای سرمایهگذاری و روند آینده آن هستند.
برای انجام این تحلیل باید از اخبار جهان، وقایع سیاسی و اقتصادی مطلع و بروز باشیم.
تحلیل بنیادی یک نوع روش تجزیه و تحلیل است که بر اطلاعات و آمار کلیدی مندرج در صورتهای مالی شرکتها، آمار اقتصاد کلان کشور و عوامل تاثیرگذار بر صنایع مختلف تمرکز دارد.
لذا در آن خرید و فروش سهام یا هر نوع دارایی، پس از بررسی اطلاعات کامل در خصوص عوامل ذکر شده، صورت میگیرد.
در این فرایند با توجه به متغیرهای اقتصادی و غیر اقتصادی خرد و کلان، به بررسی ارزش بنیادین داراییها و پیش بینی روند آینده آن میپردازیم.
و از این طریق شرکتهای ارزشمندی را شناسایی میکنیم که داراییهای با ارزش، ترازنامه قوی و منطقی و همچنین ثبات در روند سودآوری دارند.
ارزش سهام یک شرکت با توجه به آیندهای که برای رشد آن شرکت پیش بینی میشود میتواند از ارزش ترازنامهای آن بیشتر یا کمتر باشد.
تحلیلگر بنیادی کیست؟
تحلیلگر بنیادی کسی است که ارزش ذاتی سهام یا هر نوع دارایی دیگر را از طریق مطالعه و بررسی عوامل خرد و کلان اقتصادی و غیراقتصادی از جمله: مدیریت شرکت، صورتها و نسبتهای مالی، وضعیت کلی اقتصاد کشور و وضعیت صنایع مختلف، تعیین میکند.
تحلیلگر اخبار و اطلاعات منتشر شده را از نظرتاثیر منفی یا مثبت بر قیمت سهام شرکت، بررسی کرده و با توجه به آن عکس العمل مناسب (خرید و فروش یا انتظار) نشان میدهد.
تحلیلگران بنیادی معتقدند قیمت بازار یک سهم، ممکن است با ارزش واقعی آن متفاوت باشد.
هدف آنها شناسایی فرصتهای کسب سود و یا شرایط زیان آور، از طریق ارزیابی ارزش ذاتی و مقایسه آن با قیمت روز سهام است.
تحلیلگر بنیادی فردی است که به بررسی داراییها، بدهیها، فروش، ساختار سرمایه شرکت، سهم از بازار، عملکرد مدیریت، و مقایسه آن با سایر شرکتهای مشابه میپردازد و در نهایت ارزش واقعی سهام را تخمین میزند.
در این بررسی عوامل خرد و کلان اقتصادی و غیراقتصادی نیز ارزیابی میشوند. کاری که یک تحلیلگر انجام میدهد این است که علت و چرایی تغییرات قیمت را کشف میکند.
تحلیل بنیادی یا تکنیکال کدام یک بهتر است…
مهم ترین تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در چیست؟
فعالان بازارهای مالی برای بررسی و تحلیل رفتار بازار از روشهای مختلفی استفاده میکنند.
این روشها از مفاهیم بسیار ساده و ابتدایی شروع شده و تا مفاهیم و روشهای پیچیده پیش میرود.
بنابراین هر سرمایهگذار برای موفقیت در بازارهای مالی باید روشهای مختلف تحلیل بازار را بشناسد و بتواند بر حسب موقعیت از آنها استفاده کند.
برای سرمایهگذاری و ورود به بازار بورس لازم است با دو مفهوم تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) آشنا باشید.
هر کدام از این دو تحلیل از زاویه و دیدگاهی متفاوت بازار سهام را بررسی میکنند.
تحلیل تکنیکال چه کاربردی دارد؟
طرفداران تحلیل تکنیکال اعتقاد دارند که همه اطلاعات مهم بازار در قیمت خلاصه شده است.
این روش تحلیلی مبتنی بر دادههای گذشته است و با استفاده از قیمتها، الگوهای گذشته و نمودارها، سعی میکنند که آینده را پیش بینی کنند.
علاقهمندان تحلیل تکنیکال، با تکیه بر نمودارها و بررسی تغییرات قیمتهای گذشته و با توجه به شاخصهای مختلف (شاخص حمایت، شاخص فرکتالی، شاخص مقاومت و …) روند و تغییرات بازار و تغییرات آتی قیمتها را بررسی میکنند.
یک تکنیکالیست اعتقاد دارد که روند قیمتها تلقی سرمایهگذاران را از عوامل گوناگون سیاسی، اقتصادی، پولی و حتی روانشناسی نشان میدهد.
تحلیلگر فنی اعتقاد دارد که بازار خود بهترین منبع برای کسب اطلاعات است.
پیروان مکتب تحلیل تکنیکال معتقدند که اطلاعات مهم درباره نوسانهای آتی قیمت سهام را میتوان از طریق مطالعه تغییرات قبلی قیمتهای سهام بدست آورد.
اطلاعات مالی بر روی نمودارها ثبت میشود و این اطلاعات به منظور دستیابی به الگوهای تکراری به دقت مورد بررسی قرار میگیرد.
با توجه به آنکه اطلاعات قبلا اثر خود را بر روی قیمت گذاشته است، لذا قیمت نشاندهنده ارزش منصفانه است و باید اساس تحلیل را تشکیل دهد.
در مجموع قیمت بازار نشاندهنده کلیه اطلاعات مشارکتکنندگان در بازار است، مشارکتکنندگان شامل معاملهگران، سرمایهگذاران، شرکتهای سرمایهگذاری، تحلیلگران خرید سهم، تحلیلگران فروش سهام، تحلیلگران فنی، تحلیلگران بنیادی و سایر تحلیلگران است.
اعتقاد تحلیلگران فنی بر این است که تشخیص روند امکانپذیر بوده و میتوان بر مبنای روند قیمت همه چیز را دانست ولی ارزش واقعی را نشان نمیدهد.
در این تحلیل هدف اصلی یافتن زمان مناسب برای ورود به بازار و خروج از آن، بر اساس روند گذشته و حال میباشد.
تحلیل بنیادی چه کاربردی دارد؟
علاقمندان به روش تحلیل بنیادین بر روی اطلاعات مالی شرکتها تمرکز دارند.
«ترازنامه»، «حساب سود و زیان»، «جریان وجوه نقد»، «EPS» و «DPS» از جمله فاکتورهایی هستند که برای تحلیلگران بنیادی مهم هستند.
رویه کلی در تحلیل بنیادی، از کل به جز است، در واقع سرمایهگذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به صورت کلی تجزیه و تحلیل میکنند تا زمان مناسب برای سرمایهگذاری را تشخیص دهند.
سپس به تحلیل صنایع و بخشهایی از اقتصاد میپردازند که آیا دارای چشمانداز مناسبی هستند یا خیر.
و اگر تحلیلگر به این نتیجه برسد که زمان برای سرمایهگذاری مناسب است، صنایع مطلوب را مشخص کرده و سپس به تحلیل شرکتها میپردازند.
تحلیل بنیادی یک شرکت شامل تحلیل گزارشهای مالی و سلامت شرکتها، مدیریت و امتیازات رقابتی است.
در تحلیل بنیادی بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی پیشبینی صورت میپذیرد.
تحلیلگران بنیادی معتقدند که تمام تغییرات در قیمتها حتما یک علت اقتصادی و بنیادین دارد.
نتیجه …
با اینکه طرفداران هر یک از دو روش «بنیادی» و «تکنیکال»، همچون متعصبان مذهبی به سختی ارزشهای روش دیگر را قبول میکنند. اما واقعیت این است که بسته به شرایط به کارگیری هر دو روش میتواند سودده باشد. و احتمال ریسک را کاهش دهد. و یک سرمایهگذار بایستی سبدی از داراییها را تشکیل دهد.
پس باید بتواند این داراییها را از مناظر مختلف مورد بررسی قرار دهد.
لذا همواره توصیه شده است با استفاده از ترکیب هردو تحلیل مورد اشاره (بنیادی و تکنیکال) در بازار معامله و سرمایهگذاری نماید.
شیوه معمول که همواره به سرمایهگذاران توصیه میشود این است که در ابتدا سهمهای بنیادی را رصد نموده و با اینکار بهترین سهمهای بازار را از نظر بنیادی انتخاب کند و سپس با کمک تحلیل تکنیکال بهترین زمان برای ورود و خروج از سهم را بیابد.
کاربرد تحلیل بنیادی در معاملات الگوریتمی
معمولا افرادی که تمایل به سرمایهگذاری در بازار سرمایه دارند، ابتدا شرایط و وضعیت شرکت را به صورت دقیق بررسی و تحلیل میکنند؛ چرا که اجرای معاملات بدون تجزیهوتحلیل سهم، ریسک زیادی را به همراه دارد. تحلیلگران حرفهای به دو شیوه تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال برای بررسی بازار استفاده میکنند؛ ما در این مقاله قصد داریم تحلیل بنیادی را مورد بررسی دهیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی(Fundamental Analysis)، روشی برای ارزیابی ارزش واقعی سهام با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط است. تحلیلگران بنیادی هر عاملی که میتواند بر ارزش سهام تأثیر بگذارد را مورد بررسی قرار میدهند.
- عوامل محیطی
- عوامل مرتبط با صنعت
- عوامل درونی شرکت
تحلیلگر با بررسی این عوامل، ارزش واقعی سهام را میسنجد و سپس با قیمت فعلی آن در بازار سرمایه مقایسه میکند و در نهایت در خصوص سرمایهگذاری خود تصمیم گیری میکند که در این خصوص چند حالت وجود دارد:
- اگر تحلیلگر ارزش واقعی را از قیمت فعلی بیشتر تشخیص دهد؛ ممکن است سهم رشد بیشتری داشته باشد و برای خرید مناسب است.
- اگر تحلیلگر ارزش واقعی سهم را از قیمت فعلی کمتر تشخیص دهد؛ سهم برای خرید مناسب نیست.
- اگر تحلیلگر ارزش واقعی سهم با قیمت فعلی برابر تشخیص دهد، سهم عادلانه است و سودی ایجاد نمیکند.
رویکردهای تحلیل بنیادی
رویکردهای تحلیل بنیادی عبارت است از:
رویکرد بالا به پایین
در این رویکرد افراد ابتدا ابعاد کلان اقتصاد را مورد بررسی قرار میدهند و سپس شروع به ارزیابی صنایع میکنند و در نهایت به تحلیل شرکتهای مورد نظر خود میپردازند تا بتوانند بهترین شرکت را جهت سرمایهگذاری انتخاب کنند.
رویکرد پایین به بالا
در این رویکرد تحلیلگر از بررسی دادههای شرکت شروع میکند و سپس به تجزیهوتحلیل صنایع و اقتصاد کلان میپردازد.
مفاهیم اساسی تحلیل بنیادی
صورت های مالی
به گزارشهای که اطلاعات مالی شرکت مانند داراییها، بدهیها، درآمد و هزینهها را نشان تفاوت آنالیز فنی و بنیادی میدهد صورت مالی گفته میشود.
انواع صورتهای مالی عبارت است از:
یکی از صورتهای مالی است که اطلاعات مربوط به درآمدها، هزینهها و سود یا زیان شرکت را برای مدت زمان معینی نشان میدهد.
اطلاعاتی مانند داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام در انتهای دوره زمانی را گزارش میدهد.
- صورت جریان وجوه نقد
صورت جریان وجوه نقد، در واقع گردش پول نقد شرکت را گزارش میدهد که به تحلیلگران کمک میکند تا روند گردش پول نقد در شرکت را درک کنند. جریان نقدی حاصل از عملیات، جریان نقدی حاصل از سرمایهگذاری و جریان نقدی حاصل از تامین مالی از بخشهای مهم این گزارش هستند.
نسبت های مالی
تحلیلگران از نسبتهای مالی برای ارزیابی نقدینگی و میزان سودآوری شرکت استفاده میکنند؛ در واقع اعدادی هستند که برای کسب اطلاعات از صورتهای مالی شرکت استخراج شده است. مهمترین نسبتهای مالی عبارت هستند از:
این نسبت از ﺗﻘﺴﯿﻢ داراییهای ﺟﺎری از بدهیهای ﺟﺎری محاسبه میشود که نشاندهنده قدرت شرکت در بازپرداخت تعهدات کوتاه مدت خود با استفاده از داراییهای جاری است.
این نسبت نشاندهنده سودی است که شرکت به ازای هر سهم خود کسب کرده است و یا انتظار دارد که در آینده به دست آورد و از تقسیم درآمد خالص شرکت بر تعداد سهام عادی موجود آن در طول سال به دست میآید.
- نسبت درآمد بر قیمت
یکی از رایجترین معیارهای ارزشگذاری سهام در این روش تحلیل، نسبت درآمد بر قیمت است. این نسبت میزان پولی است که افراد تمایل دارند بهازای هر ریال از سود هر سهم شرکت بپردازند و با تقسیم قیمت سهم شرکت بر سود هر سهم محاسبه میشود.
- نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، از تقسیم کل بدهی شرکت به حقوق صاحبان سهام آن شرکت به دست میآید.
- مدلهای ارزش گذاری
سرمایهگذاران برای محاسبه ارزش واقعی شرکت از مدلهای ارزشگذاری متفاوتی استفاده میکنند که براساس مقایسه یک دارایی با داراییهای مشابه انجام میشود.
چه کسی از تحلیل بنیادی استفاده میکند؟
عمدتاً این تحلیل توسط افرادی استفاده میشود که بهدنبال سرمایهگذاری بلندمدت هستند. تحلیلگران بازار سرمایه نیز از تحلیل بنیادی برای ایجاد اهداف قیمت و پیشنهاد قیمت به مشتریان استفاده میکنند (بهعنوان مثال خرید، نگه داشتن یا فروش). مدیران شرکت و حسابداران مالی نیز از تجزیهوتحلیل مالی برای بررسی و افزایش کارایی عملیاتی و سودآوری یک شرکت و مقایسه شرکت در برابر رقبا استفاده میکنند. وارن بافت ، یکی از مشهورترین سرمایهگذاران جهان ، مروج تحلیل بنیادی است.
تفاوت تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال صورتهای مالی مورد بررسی قرار نمیگیرند. همچنین، معاملهگران تکنیکال جهت پیشبینی روند آتی قیمت، تاریخچه قیمت و حجم معاملات یک سهم را بررسی میکنند و تمایل دارند به موقعیتهای کوتاهمدت وارد شوند و لزوماً به ارزیابی بلندمدت نگاه نمیکنند. انگیزه تحلیل تکنیکال تا حد زیادی توسط روانشناسی بازار هدایت میشود.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی
مزایا
- تحلیل قدرتمند برای ارزیابی یک شرکت
- امکان یافتن سهام که زیر قیمت واقعی خود معامله میشوند
معایب
- پیچیده بودن این روش
- مناسب نبودن برای معاملات کوتاه مدت
- امکان تاثیر گذاشتن تحولات سیاسی و حوادث به شکل منفی بر روی تحلیل بنیادی در طولانی مدت
آیا تحلیل بنیادی همیشه کار میکند؟
مانند هر استراتژی یا تکنیک سرمایهگذاری دیگری ، تحلیل بنیادی همیشه موفقیتآمیز نیست؛ این تحلیل فقط میتواند موجب سرمایهگذاری کم ریسک تر شود و به شما کمک کند تا تصمیم گیری منطقی تری در خصوص انتخاب سهام مورد نظر خود داشته باشید. اما تضمینی برای موفقیت معاملهگر وجود ندارد؛ زیرا، روند قیمت تحت تاثیر تعداد بیشماری از عواملی است که ممکن است تحلیل بنیادی را تضعیف کند.
سرمایهگذاران و تحلیلگران اغلب هنگام ارزیابی پتانسیل شرکت برای رشد و سودآوری ، از ترکیبی از تحلیلهای بنیادی ، فنی و کمی استفاده میکنند.
کاربرد داده های تحلیل بنیادی در معاملات الگوریتمی
دادههای تحلیل بنیادی مانند صورت حسابهای مالی و نسبتهای مالی برای الگوریتمها و ماشینها قابل فهم هستند؛ بنابراین، معاملهگران میتوانند با وارد کردن و آنالیز این دادهها، سیگنالهای درستی برای خریدوفروش سهام دریافت کنند و سپس روند معاملاتی خود را با استفاده از دستورات اجرا کنند.
نکته قابل توجه در استفاده از دادههای تحلیل بنیادی این است که این دادهها باید به گونهای دستهبندی شده باشند که برای ماشینهای الگوریتمی خوانا باشند. یکی از بهترین منبع دادههای تحلیل بنیادی، سایت کدال است چرا که شرکتهای بورسی موظف هستند تا صورتهای مالی و گزارشات مربوطه را بهصورت سالانه در این سامانه بارگذاری کنند.
مقایسه تحلیل تکنیکال پرایس اکشن و الیوت
آنچه که سرمایه گذاران و تحلیلگران در بازارهای مالی به دنبال آن هستند، کسب سود بیشتر است. برای این کار ابزارهای مختلفی وجود دارد که به تحلیل و بررسی فعالان بازارهای مالی کمک می کند. از تحلیل فاندامنتال و بنیادی گرفته تا انواع روش های تحلیل تکنیکال. ابزارهای تحلیل تکنیکال یکی از مهم ترین و کاربردی ترین ابزارها به شمار می رود که اطلاعات بسیاری را پیرامون یک دارایی در اختیار تحلیلگران و معامله گران قرار می دهد. این مطلب با موضوع مقایسه تحلیل تکنیکال پرایس اکشن و الیوت به مواردی می پردازد که امیدواریم برای شما مفید باشد.
پرایس اکشن چیست؟
این روزها، معاملات پرایس اکشن یکی از مهم ترین و موثرترین روش های معاملاتی است که معامله گر ممکن است یاد بگیرد.
از نظر برخی معاملهگران، این یک روش معاملاتی بسیار مؤثر بوده و معتقدند این تنها چیزی است که معاملهگر باید بداند و باید در حین معامله دنبال کند اما بیایید نگاه دقیق تری به این روش معاملاتی بیاندازیم.
منظور از پرایس اکشن، روشی در تحلیل تکنیکال است که در آن تحلیلگر با استفاده از اطلاعات واقعی و مبتنی بر نمودار قیمت دارایی معامله می کند. پرایس اکشن با توجه به مهم ترین فاکتور خود یعنی قیمت، سیگنال های خرید یا فروش را به سرمایه گذاران می دهد.
به عبارت ساده، پرایس اکشن حرکت های مهم بازار را نشان می دهد که بر اساس آن معامله گران ممکن است تصمیمات معاملاتی مهمی را اتخاذ کنند و نیازی به دانستن اطلاعات دیگر از اندیکاتورها یا اخبار مهم معاملاتی نداشته باشند.
این تحلیل انواع مختلفی دارد، از جمله:
- پرایس اکشن مدل RTM
- پرایس اکشن مدل ال بروکس
- پرایس اکشن مدل Woods
- و پرایس اکشن مدل Lance
هر کدام از تحلیلگران با توجه به استراتژی معاملاتی خود از یک یا چند روش آن استفاده می کنند.
پرایس اکشن براساس تاریخچه قیمت به تحلیل نمودارها می پردازد. تاریخچه قیمت شامل نوسانات قیمت در راستای کاهش یا افزایش، سطوح حمایتی و مقاومتی قیمتی است. از جمله نمودارهای مورد استفاده در پرایس اکشن می توان به نمودارهای شمعی اشاره کرد. البته در نظر داشته باشید که معامله گران از ساختارهای تشکیل شده از داده های پرایس اکشن برای بدست آوردن اندیکاتورهای تکنیکال استفاده می کنند.
الیوت چیست؟
در امواج الیوت به عنوان یکی دیگر از روش های دیگر تحلیل در بازارهای مالی تحلیل امواج و جهات تغییرات قیمت است که برای تشخیص زمان خرید و فروش مورد استفاده قرار می گیرد.
در واقع نظریه امواج الیوت یک نظریه در تحلیل تکنیکال است که برای توصیف حرکت قیمت در بازار مالی استفاده می شود. این نظریه توسط رالف نلسون الیوت پس از مشاهده و شناسایی الگوهای موج فرکتال تکرار شونده ایجاد شد. تئوری امواج الیوت به دنبال الگوهای قیمتی تکرارشونده بلندمدت مرتبط با تغییرات مداوم در احساسات سرمایه گذار و روانشناسی است.
الگوی امواج الیوت از دو نوع موج تشکیل میشود:
- امواج جنبشی که الگو را شکل میدهند.
- امواج اصلاحی که سعی در مقابله با روند مخالف را دارند.
امواج را می توان در حرکات قیمت سهام و در رفتار مصرف کننده شناسایی کرد. سرمایه گذارانی که تلاش می کنند از روند بازار سود ببرند را می توان سوار بر موج توصیف کرد. همانطور که گفتیم بر اساس امواج الیوت بازارهای مالی با یک روند تکرار شونده و روانشناسی جمعی همراه هستند که شامل پنج موج افزایش و پس از آن سه موج کاهشی است.
مقایسه تحلیل تکنیکال پرایس اکشن و الیوت
برای اینکه بتوانیم به مقایسه جامع و کاملی از پرایس اکشن و الیوت بپردازیم لازم است تا از مزایا و معایب هر کدام از این سبک ها آگاه باشیم.
مزایا و معایب پرایس اکشن
مزایای پرایس اکشن در تحلیل تکنیکال
- پرایس اکشن را می توان در تمامی بازارهای مالی از جمله، فارکس، طلا، سهام، کالا و ارزهای دیجیتال به کار برد.
- درصد موفقیت معاملات مبتنی بر پرایس اکشن نسبت به سایر روش ها بالاتر است
- عدم نیاز به اندیکاتورها
- رایگان است و به نرم افزارهای اضافی نیاز ندارد. در واقع از هر نرم افزاری می توان استفاده کرد. از جمله نرم افزارهایی مانند ترید استیشن، نینجا تریدر، متاتریدر
- استفاده از تایم فریم های معاملاتی در پرایس اکشن
- عدم نیاز به استفاده از نمودارهای گمراه کننده و شلوغ
- سادگی کاربرد و راحتی استفاده
- سریع است و تاخیر قیمتی وجود ندارد.
معایب پرایس اکشن
- نتیجه گیری های متفاوت تحلیلگران و معامله گران در پرایس اکشن به دلیل دوره زمانی متفاوتی که هر تحلیلگر استفاده می کند.
- یکی دیگر از معایب تحلیل تکنیکال براساس پرایس اکشن این است که در این روش تحلیل به اخبار فاندامنتالی و بنیادی توجه نمی شود و همین عدم استفاده معامله گران از تحلیل فاندامنتال یا بنیادی یکی از معایب بزرگ پرایس اکشن به شمار می رود. چرا که اخبار و اتفاقاتی همیشه در حال رخ دادن است که تأثیر مستقیمی بر بازار و تغییرات قیمتی دارند. های مختلف در پرایس اکشن معامله گران را دچار سردرگمی می کند. به این معنا که ممکن است در تایم فریم های کوچکتر تفسیر متفاوتی از بازار یک دارایی داشته باشند نسبت به تایم فریم های بزرگ تر.
- یکی دیگر از معایب این است که خواندن اطلاعات در پرایس اکشن ممکن است برای معامله گران دشوار باشد و نیاز به دانش کافی و ذهن متمرکز دارد.
مزایا و معایب امواج الیوت
در ادامه مقایسه تحلیل تکنیکال پرایس اکشن و الیوت به مزایا و معایب الیوت می رسیم.
مزایای امواج الیوت
- سادگی و قابل فهم بودن امواج الیوت. با شناخت قواعد و اصول امواج الیوت، حتی تریدرهای مبتدی نیز می توانند امواج را در روندهای یک دارایی تشخیص دهند.
- امواچ الیوت براساس الگوهای روانشناسی شکل می گیرندو بنابراین شمولیت بیشتری دارند و در جمعیت بزرگی از افراد به خوبی نتیجه بخش است.
معایب امواج الیوت
- عدم ارائه محل یا زمان دقیق چرخش روند بازار
- امواج الیوت کاملا بر اساس نظر شخصی افراد است. بنابراین برداشتها از نمودارها، امواج یا زمان شروع هر موج متفاوت است.
- امواج الیوت همیشه دقیق نیستند و گاهی در مطابقت با واقعیت عملی نیست.
در مقایسه تحلیل تکنیکال پرایس اکشن و الیوت، باید درنظر داشته باشید که الگوها در امواج الیوت هیچ نوع اطمینانی در مورد حرکت قیمت در آینده ارائه نمی دهند، بلکه در کمک به نظم بخشیدن به احتمالات برای عملکرد بازار آتی هستند.
آنها را می توان همراه با سایر اشکال تحلیل فنی، از جمله اندیکاتورهای فنی، برای شناسایی فرصت های خاص مورد استفاده قرار داد. معامله گران ممکن است در یک زمان معین تفسیرهای متفاوتی از ساختار موج الیوت بازار داشته باشند.
از سوی دیگر برخلاف بسیاری از شکل بندیهای قیمتی دیگر، کل ایده تحلیل امواج الیوت به خودی خود معادل یک شکلبندی منظم نیست که در آن شما به سادگی دستورالعملها را دنبال کنید. تجزیه و تحلیل امواج الیوت بینش هایی را در مورد پویایی روند ارائه می دهد و به شما کمک می کند تا حرکات قیمت را به روشی بسیار عمیق تر درک کنید.
پرایس اکشن به دلیل استفاده و تحلیل بدون هیچ ابزاری، محبوبیت بالایی دارد، در این روش تحلیلی، تنها با دیدن قیمت می توانید تحلیل های خود و پیش بینی خودتان از آینده قیمت را داشته باشید.
سخن پایانی
شما به عنوان یک معامله گر و تحلیلگر بازارهای مالی باید بدانید هیچ سبک معاملاتی به تنهایی برای موفقیت شما در بازار وجود ندارد. راز موفقیت داشتن یک استراتژی جامع معاملاتی است. به این معناکه شما باید نسبت به انواع روش های تحلیل دانش و آگاهی خود را بالا ببرید و برمبنای استراتژی معاملاتی خود، از چند مورد از این روش ها برای کارایی بیشتر استفاده نمایید. از سوی دیگر علاوه بر داشتن علم کافی در مورد روش های مختلف تحلیل در بازارهای مالی، برای سودآوری بیشتر باید اطلاعات کافی در مورد احساسات تریدرها و فعالان بازارهای مالی نیز داشته و تحلیل احساسات را بلد باشید.
منظور از تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟
یکی از انواع روش های آنالیز بازارهای مالی به ویژه بازار رمزارزها تحلیل فاندامنتال است که به بررسی اخبار و رویدادهای مرتبط با یک سهم می پردازد.
در دنیای بازارهای مالی مختلف از جمله فارکس، بورس و در سال های اخیر رمزارزها سرمایه گذاران برای انجام معاملات خود از تحلیل های متفاوتی از جمله تحلیل تکنیکال بهره می برند. تحلیل فاندامنتال یا بنیادی یکی از انواع این تحلیل ها به شمار می رود که به بررسی اخبار و رویدادهای مرتبط با یک سهم می پردازد. بازارهای مالی امکان کسب درآمد و سودهای زیادی را برای معامله گران فراهم می کنند، اما از طرفی ریسک و خطرات زیادی در این بازارها وجود دارد. بنابراین لازم است معامله گران به روش های مختلف آموزش داده شوند تا از وقوع ضررهای احتمالی تا حدی جلوگیری گردد. در بازارهای مالی مانند ارز دیجیتال روش های تحلیل زیادی وجود دارد که با به کارگیری آنها مسیر پروژه مشخص می گردد. در این صورت معامله گران می توانند از طریق مطالعه و بررسی انواع تحلیل های بازار درآمد کسب کنند. در ادامه این مطلب می خواهیم شما را تحلیل بنیادی یا فاندامنتال آشنا کنیم.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال(Fundamental) در واقع یک روش به منظور مشخص نمودن ارزش ذاتی یک دارایی نظیر سهام، ارز دیجیتال، ارز فیات و دیگر موارد است. در این روش مواردی نظیر روندهای صنعت، صورت های مالی، تاثیرات خارجی و رویدادها با هم ترکیب می شوند.
نکته: لازم به ذکر است ارزش ذاتی یا منصفانه یک دارایی یک شبه تغییر نخواهد کرد.
این شیوه تحلیل به شما کمک می کند تا با ویژگی های کلیدی یک شرکت آشنا شده و بر اساس فاکتورهای خرد و کلان اقتصادی به آنالیز ارزش واقعی آن بپردازید.
مثلا در نظر داشته باشید یک شخص تصمیم به سرمایه گذاری در یک شرکت گرفته است. در این صورت به منظور اطمینان یافتن نسبت به سلامت مالی آن شرکت لازم است مواردی مانند ترازنامه، درآمد شرکت، گردش پول و صورت های مالی آن شرکت را مورد بررسی قرار دهد. پس از انجام این بررسی ها می تواند صنعتی که شرکت در آن به فعالیت می پردازد را مورد بررسی قرار دهد. پس از انجام موارد گفته شده می تواند در تحلیل بنیادی به مطرح کردن سوالاتی مانند سرعت گسترش، رقبا، جامعه هدف و . بپردازد.
برای اینکه ملاحظات اقتصادی نظیر نرخ بهره، تورم و. در تحلیل مورد بررسی قرار گیرد لازم است حوزه مطالعات خود را وسیع تر نماید. هدف از تحلیل بنیادی امکان تجزیه و تحلیل ارزش و قیمت ذاتی یک دارایی و مقایسه نمودن آن با قیمت فعلی است.در صورتی که ارزش ذاتی یک دارایی از ارزش کنونی آن بیشتر باشد، نشان دهنده این است که قیمت دارایی در حال حاضر ارزان است. اما اگر ارزش ذاتی یک دارایی کمتر از ارزش فعلی آن باشد، آن دارایی دارای قیمت گرانی است. بنابراین زمانی که شما این اطلاعات را در اختیار داشته باشید در رابطه با خرید و یا فروش یک ارز دیجیتال تصمیم گیری آگاهانه خواهید داشت.
بر این اساس می توان گفت در تحلیل فاندامنتال سه مجموعه داده وجود دارد:
- داده های تاریخی
این دسته از داده ها به منظور بررسی اتفاقات و رویدادهای گذشته مورد استفاده قرار می گیرند. - داده ها و اطلاعات قابل دسترسی توسط عموم مردم
بیانیه ها و اطلاعات در مورد شرکت که توسط مدیریت صادر شده و سخنان دیگران درباره آن - اطلاعاتی که عموم مردم به آن دسترسی ندارند.
این اطلاعات نظیر شیوه مدیریت بحران و . است.
تاریخچه پیدایش تحلیل فاندامنتال
یکی از تحلیل گران اقتصادی که نامش در وال استریت به عنوان کارگزار ویژه ثبت گردید بنجامین گراهام نام داشت. او در ابتدا در بازار بورس مشاوره های پنهانی می داد. پس از اخراج از بازار بورس اقدام به سرمایه گذاری با هزینه های کم کرد. وی توانست با انجام تحلیل های درست از بازار در مدت زمان کوتاهی میلیون ها دلار سود در بازار بورس نیویورک به دست آورد. بر اساس عقیده پایه گذاران تحلیل فاندامنتال، (گراهام و دیوید داد) می توان ارزش واقعی یک سهام را به دست آورد و با بررسی تفاوت آن با ارزش کنونی اش امکان پیش بینی سودآور بودن یا نبودن آن سهام با حداقل خطا وجود دارد. در واقع می توان گفت اولین شخصی که از ارزش ذاتی یک سهام صحبت کرد بنجامین گراهام بود. پیش از این فرآیند تحلیل در بازارهای مالی کاملا کمرنگ بود. تمامی سرمایه گذاران بدون انجام هیچ گونه تحلیلی و با ریسک بسیار بالا در بازارهای مالی دست به خرید و فروش می زدند.
انواع تحلیل فاندامنتال
به طور کلی تحلیل فاندامنتال بله دو دسته کمی و کیفی تقسیم می گردد.
- تحلیل کمی
تمامی افراد با هدف کسب سود وارد بازارهای مالی می شوند. روش فاندامنتال کمی اشاره به تعداد، مقدار و سود و زیان یک ارز دارد. - تحلیل کیفی
روش فاندامنتال کیفی به ماهیت یک ارز و استانداردهای مرتبط با آن می پردازد. از جمله آنها می توان برند شرکت، تیم هیات مدیره، فناوری های انحصاری و. را نام برد.
مولفه های تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال در بازار کریپتو با هدف کم کردن میزان ریسک سرمایه گذاری و بررسی سود آن انجام می گیرد. به همین منظور تحلیل و بررسی مولفه های مختلفی می تواند به ما در این زمینه کمک کند. تحلیل فاندامنتال در حالت کلی از سه مولفه اصلی تشکیل شده است:
- آن چینon-chain
بلاکچین به عنوان یک منبع بسیار ارزشمند ارائه دهنده اطلاعات قابل مشاهده ای است که معیارهای آن چین نام دارند. برای دستیابی به این اطلاعات می توان آنها را از یک سری وب سایت یا API ها که با هدف اطلاع رسانی تصمیمات سرمایه گذاری ایجاد شده اند استخراج نمود.
برای این منظور لازم است به بررسی معیارهای اصلی در این زمینه بپردازیم:
- پروژه
مواردی نظیر هدف رمزارز و شیوه عملکرد آن به عنوان دید کیفی در این مولفه از تحلیل فاندامنتال مورد بررسی قرار می گیرد. مهم ترین شاخص های این مولفه عبارتند از:
- وایت پیپر
عملیات پروژه در وایت پیپر به عنوان یک سند فنی مشخص می شود. این سند شامل موارد زیر است:
- راه حل فناوری بلاکچین
- موارد استفاده رمزارز
- برنامه های آماده و ارتقاء
- اقتصاد توکن و اطلاعات فروش
- اطلاعات تیم - تیم پشتیبان
اعضای تشکیل دهنده تیم یک رمزارز در وب سایت آن رمزارز آورده شده است. می توان با مطالعه سابقه این افراد روشن بودن مسیر موفقیت رمزارز را پیش بینی نمود. بنابراین لازم است تمامی موفقیت های به دست آمده و تجربیات آنها برای مطالعه و دسترسی کاربران در وب سایت ثبت گردد. - مقایسه رقبا
زمانی که جایگاه یک رمزارز را میان رقبای آن مورد بررسی قرار می دهید می توانید از آینده آن و مسیر حرکتش چشم انداز خوبی داشته باشید.
بسیاری از ارزهای دیجیتال دارای یک نقشه راه برای آینده هستند. نقشه راه معمولا ارائه دهنده یک طرح کلی از تحولات آینده است.
- مالی
همانطور که گفتیم تحلیل بنیادی با هدف به وجود آوردن یک چشم انداز مناسب برای سرمایه گذاری پدید آمد. منظور از ارزیابی مالی رمزارزها درک وضعیت معاملاتی دارایی ها مانند واکنش بازار، عوامل پیرامونی و نقدینگی آن است. مهم ترین شاخص های این مولفه عبارتند از:
- نقدینگی و حجم بازار
میزان سهولت خرید و فروش یک دارایی با نقدینگی آن مشخص می گردد. نقدینگی بالای یک دارایی زمانی است که امکان خرید و فروش یک دارایی بدون تغییر ارزش بازار به سرعت امکان پذیر است.
برای بررسی اینکه یک سکه یا توکن حرکت رو به جلویی دارد لازم است حجم معاملات آن را اندازه گیری کنیم. این اطلاعات میزان تغییر یک دارایی در یک دوره خاص را مشخص تفاوت آنالیز فنی و بنیادی می کند. اگر روند قیمت یک سکه صعودی باشد و حجم معاملات بالایی داشته باشد احتمال کسب سود بیشتر زیاد است. اما اگر روند قیمت یک رمزارز صعودی بوده و حجم معاملات آن پایین باشد، تنها یک نمودار تغییر قیمتی در اختیار دارید که نمی توان به آن اتکا کرد. - بازار سرمایه
ارزش یک شبکه توسط ارزش بازار سرمایه مشخص می گردد. امکان محاسبه آن با ضرب قیمت فعلی در عرضه کوین های در گردش است. معیار ارزش بازار به تنهایی ممکن است ارائه دهنده ارزش گذاری گمراه کننده باشد. به همین خاطر لازم است تمامی عوامل مورد بررسی قرار گیرد. - عرضه در گردش
تعداد کل سکه های موجود در عرضه که در اختیار عموم مردم است در واقع همان عرضه در گردش یک رمزارز محسوب می گردد. احتمال افزایش تعداد توکن های در گردش یک عرضه غیرمتمرکز توسط توسعه دهندگان وجود دارد.
مزایای تحلیل فاندامنتال
- راهکاری قدرتمند برای ارزیابی شرکت ها
با امکان تحقیق و بررسی روی حجم زیادی از معیارهای کمی و کیفی بر خلاف آنالیز تکنیکال یک ابزار قدرتمند محسوب می گردد. - قابل استفاده برای عموم
امکان استفاده از روش تحلیل فاندامنتال برای عموم افراد وجود دارد. زیرا داده های لازم برای انجام این روش تحلیل به راحتی فراهم می شود. - دارای دقت بالا
در صورت انجام درست تحلیل بنیادی، می توان گران یا ارزان بودن قیمت یک دارایی را نسبت به ارزش ذاتی آن کاملا دقیق مشخص نمود. - مناسب برای سرمایه گذاری های طولانی مدت و مطمئن
- آشنایی با مفاهیم مختلف کسب و کار نظیر درآمد، تراز مالی و. به وسیله تحلیل فاندامنتال منجر به افزایش دانش شما در حوزه تجارت می شود.
- آشنایی با سهام ها و رمزارزهای ارزشمند با درآمد پایدار و تراز مالی قوی
معایب تحلیل فاندامنتال
- زمانبر و تخصصی
به دست آوردن یک تحلیل فاندامنتال خوب، آسان و قابل درک سخت است. مشخص نمودن ارزش ذاتی یک دارایی یک عمل وقت گیر محسوب می شود. برای انجام تحلیل فاندامنتال لازم است عوامل مختلفی را مورد ارزیابی قرار داد. - مناسب معاملات بلندمدت
با توجه به این موضوع به کارگیری تحلیل فاندامنتال برای معامله گرانی که به دنبال به دست آوردن سود از روش سوئینگ تریدینگ هستند مناسب نیست. - غفلت از روندهای قدرتمند بازار
- زمان مشخصی برای ورود به بازار مالی مورد نظر با تحلیل بنیادی یا فاندامنتال وجود ندارد.
سوالات متداول
- تحلیل فاندامنتال چیست؟
یکی از انواع تحلیل های بازارهای مالی که از طریق آن رفتار و رویدادهای تاثیرگذار در روند بازار مورد مطالعه قرار می گیرد تحلیل بنیادی نام دارد. - به منظور دریافت اطلاعات مورد نیاز برای تحلیل بنیادی از چه منابعی می توان استفاده نمود؟
سایت ها، صرافی ها و. از جمله منابع قابل استفاده برای انجام تحلیل فاندامنتال به شمار می روند.
جمع بندی
در دنیای امروز یکی از روش های آنالیز پرکاربرد در بازارهای مالی روش تحلیل فاندامنتال است. هم اکنون بسیاری از سرمایه گذاران و تریدرهای موفق بازار از این روش تحلیل به طور دائم بهره می برند. در صورت استفاده درست از تحلیل بنیادی می توان ارزش ذاتی ارزهای دیجیتال را مشخص نمود. همچنین می توان در رابطه با سرمایه گذاری، معامله گری و اقتصاد حاکم بر بازار درک بهتری پیدا کرد.
تجزیه و تحلیل تکنیکال یا فنی چیست؟
تجزیه و تحلیل فنی (TA) ، که اغلب به عنوان نمودار از آن یاد می شود ، نوعی آنالیز است که هدف آن پیش بینی رفتار آینده بازار بر اساس عملکرد قیمت قبلی و داده های حجم است. رویکرد TA بطور گسترده ای برای سهام و سایر دارایی ها در بازارهای مالی سنتی اعمال می شود ، اما همچنین یک مؤلفه جدایی ناپذیر در تجارت ارزهای دیجیتالی در بازار cryptocurrency است.
بر خلاف تحلیل بنیادی (FA) ، که فاکتورهای مختلفی راجع به قیمت یک دارایی در نظر می گیرد ، TA به شدت بر روی عملکرد قیمت تاریخی متمرکز است. بنابراین ، از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت دارایی و داده های حجم استفاده می شود ، و بسیاری از معامله گران آن را در تلاش برای شناسایی روندها و فرصت های تجاری مطلوب استفاده می کنند.
در حالی که اشکال ابتدایی تحلیل تکنیکی در قرن هفدهم آمستردام و ژاپن در قرن هجدهم ظاهر شد ، TA مدرن اغلب به اثبات چارلز داو باز می گردد. یک روزنامه نگار مالی و بنیانگذار وال استریت ژورنال ، داو از اولین کسانی بود که مشاهده کرد که دارایی های شخصی و بازارها اغلب در روندهایی حرکت می کنند که می توانند تقسیم و بررسی شوند. کار او بعداً نظریه داو را به وجود آورد که تحولات بیشتر در تحلیل تکنیکی را تشویق می کرد.
در مراحل اولیه ، رویکرد ابتدایی تجزیه و تحلیل فنی مبتنی بر ورق های دست ساز و محاسبات دستی بود ، اما با پیشرفت فناوری و محاسبات مدرن ، TA رواج یافت و اکنون ابزاری مهم برای بسیاری از سرمایه گذاران و تجار است.
تجزیه و تحلیل فنی چگونه کار میکند؟
همانطور که گفته شد TA در اصل مطالعه قیمتهای فعلی و قبلی دارایی است. فرض اصلی اصلی تجزیه و تحلیل فنی این است که نوسانات قیمت دارایی تصادفی نیست و به طور کلی در طول زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می شوند.
در اصل آن ، تجزیه و تحلیل نیروهای بازار عرضه و تقاضا ، که نمایانگر احساسات کلی بازار است. به عبارت دیگر ، قیمت دارایی بازتابی از نیروهای مخالف خرید و فروش است و این نیروها با احساسات تجار و سرمایه گذاران (اساساً ترس و حرص و طمع) ارتباط نزدیکی دارند.
نکته قابل توجه ، TA در بازارهایی که در شرایط عادی فعالیت می کنند ، دارای حجم و نقدینگی بالا ، قابل اطمینان تر و مؤثرتر است. بازارهای با حجم بالا نسبت به دستکاری قیمت ها و تأثیرات غیرطبیعی خارجی که می توانند سیگنالهای کاذب ایجاد کرده و TA را بی فایده کنند ، کمتر مستعد هستند.
به منظور بررسی قیمتها و درنهایت یافتن فرصتهای مطلوب ، معامله گران از انواع ابزارهای نمودار سازی به عنوان شاخص استفاده می کنند. شاخص های تحلیل تکنیکی می توانند به معامله گران کمک کنند تا روندهای موجود را شناسایی کنند و همچنین اطلاعات روشنگری را در مورد روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند ، فراهم کند. از آنجا که شاخص های TA قابل پذیرش هستند ، برخی از معامله گران از چندین شاخص به عنوان راهی برای کاهش خطرات استفاده می کنند.
شاخص های معمول TA
به طور معمول ، معامله گرانی که از TA استفاده می کنند ، شاخص ها و معیارهای مختلفی را برای آزمایش و تعیین روند بازار ، بر اساس نمودارها و اقدامات تاریخی قیمت ، به کار می گیرند. در بین بسیاری از شاخص های تحلیل تکنیکی ، میانگین های متحرک ساده (SMA) یکی از نمونه های پرکاربرد و شناخته شده است. همانطور که از نام این محصول پیداست ، SMA براساس قیمت های بسته شدن یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص محاسبه می شود. میانگین متحرک تفاوت آنالیز فنی و بنیادی نمایی (EMA) یک نسخه اصلاح شده از SMA است که وزن بسته شدن اخیر را سنگین تر از نسخه های قدیمی تر نشان می دهد.
یکی دیگر از شاخصهای متداول ، شاخص مقاومت نسبی (RSI) است که بخشی از کلاس شاخصهای شناخته شده به عنوان نوسان ساز است. برخلاف میانگین های متحرک ساده که تغییرات ساده قیمت را با گذشت زمان ردیابی می کنند ، نوسان ساز ها فرمول های ریاضی را برای داده های قیمت گذاری اعمال می کنند و سپس قرائت هایی را تولید می کنند که در محدوده های از پیش تعریف شده قرار می گیرند. در مورد RSI ، این دامنه از ۰ تا ۱۰۰ می رود.
شاخص Bollinger Bands (BB) نوعی نوسان ساز دیگر است که بسیار محبوب در بین معامله گران است. شاخص BB از دو باند جانبی تشکیل شده است که به دور یک خط متوسط در حال حرکت است. این ماده برای مشخص کردن شرایط احتمالی بازارهای فرابورس و غوطه ور و همچنین برای اندازه گیری ناپایداری بازار استفاده می شود.
علاوه بر ابزارهای اساسی تر و ساده تر TA ، برخی از شاخص ها وجود دارند که برای تولید داده به شاخص های دیگر متکی هستند. به عنوان مثال ، Stochastic RSI با استفاده از فرمول ریاضی به RSI معمولی محاسبه می شود. مثال محبوب دیگر نشانگر واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) است. MACD با کم کردن دو EMA برای ایجاد خط اصلی (خط MACD) ایجاد می شود. سپس خط اول برای تولید EMA دیگر مورد استفاده قرار می گیرد و در نتیجه خط دوم (معروف به خط سیگنال) است. علاوه بر این ، هیستوگرام MACD وجود دارد ، که بر اساس تفاوت بین آن دو خط محاسبه می شود.
سیگنال های معاملاتی
در حالی که شاخص ها برای شناسایی روندهای کلی مفید هستند ، می توان از آنها برای ارائه بینش در نقاط ورود و خروج بالقوه (خرید یا فروش سیگنال) نیز استفاده کرد. این سیگنالها ممکن است هنگام وقوع وقایع خاص در نمودار شاخص ایجاد شوند. به عنوان مثال ، هنگامی که RSI 70 یا بیشتر قرائت تولید می کند ، می تواند نشان دهد که بازار تحت شرایط خریداری شده فعالیت می کند. همان منطق وقتی RSI به ۳۰ یا کمتر کاهش می یابد ، که عموماً به عنوان یک سیگنال برای شرایط بازار فرآورده تلقی می شود ، صدق می کند.
همانطور که قبلاً بحث شد ، همیشه سیگنال های معاملاتی ارائه شده توسط آنالیز فنی دقیق نیستند ، و مقدار قابل توجهی از سر و صدا (سیگنال های کاذب) تولید شده توسط شاخص های TA وجود دارد. این امر به ویژه در بازارهای رمزنگاری ، که از نظر سنتی نسبت به بازارهای سنتی کوچکتر هستند و به همین ترتیب ، بی ثبات تر است ، نگران کننده است.
انتقادات
اگرچه بطور گسترده در انواع بازارها مورد استفاده قرار می گیرد ، بسیاری از متخصصان به عنوان روشی بحث برانگیز و غیرقابل اعتماد به نظر می رسند ، و اغلب از آن به عنوان “پیشگویی خود تحقق بخش” یاد می شود. تعداد افراد تصور می کردند که این اتفاق می افتد.
منتقدین معتقدند ، در شرایط بازارهای مالی ، اگر تعداد زیادی از معامله گران و سرمایه گذاران به همان نوع شاخص ها مانند خطوط پشتیبانی یا مقاومت اعتماد کنند ، شانس کار این شاخص ها افزایش می یابد.
از سوی دیگر ، بسیاری از حامیان TA معتقدند که هر فهرست ساز برای تجزیه و تحلیل نمودارها و استفاده از بسیاری از شاخص های موجود روش خاصی دارد. این بدان معناست که برای تعداد زیادی از معامله گران استفاده از همان استراتژی خاص تقریباً غیرممکن است.
تحلیل بنیادی در مقابل تحلیل تکنیکی
فرض اصلی تجزیه و تحلیل فنی این است که قیمت های بازار از قبل منعکس کننده همه عوامل اساسی مربوط به یک دارایی خاص است. اما برخلاف رویکرد TA ، که عمدتاً به داده ها و حجم قیمت های تاریخی متمرکز است (نمودارهای بازار) ، تجزیه و تحلیل بنیادی (FA) یک استراتژی تحقیق گسترده تر اتخاذ می کند که تأکید بیشتری بر عوامل کیفی می کند.
تجزیه و تحلیل اساسی معتقد است عملکرد آینده یک دارایی به اطلاعاتی تاریخی وابسته است. در اصل ، FA روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی شرکت ، تجارت یا دارایی مبتنی بر طیف گسترده ای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت شرکت و شهرت ، رقابت در بازار ، نرخ رشد و سلامت صنعت استفاده می شود.
بنابراین ، ممکن است در نظر بگیریم که بر خلاف TA که عمدتا به عنوان ابزاری پیش بینی عمل و رفتار در بازار مورد استفاده قرار می گیرد ، FA روشی با توجه به متن و پتانسیل خود تعیین می کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزیابی شده است یا نه. در حالی که تجزیه و تحلیل فنی بیشتر توسط معامله گران کوتاه مدت بکار گرفته می شود ، تجزیه و تحلیل بنیادی تمایل به مدیران صندوق ها و سرمایه گذاران بلند مدت دارد.
یکی از مزایای قابل توجه تجزیه و تحلیل فنی این واقعیت است که به داده های کمی اعتماد دارد. به این ترتیب ، چارچوبی را برای بررسی عینی تاریخ قیمت فراهم می کند و برخی از حدس های حاصل از رویکرد کیفی تر تحلیل بنیادی را حذف می کند.
با این حال ، علیرغم برخورد با داده های تجربی ، TA هنوز تحت تأثیر تعصب و ذهنیت شخصی است. به عنوان مثال ، معامله گر که به شدت مستعد دستیابی به نتیجه گیری خاص در مورد یک دارایی است ، احتمالاً می تواند ابزارهای TA خود را برای پشتیبانی از تعصب خود دستکاری کند و نظرات خود را از قبل تصور کند و در بسیاری از موارد ، این امر بدون اطلاع آنها اتفاق می افتد. علاوه بر این ، تجزیه و تحلیل فنی همچنین می تواند در دوره هایی که بازارها الگوی یا روند روشنی را ارائه نمی دهند ، شکست بخورد.
بستن افکار
علاوه بر این انتقادات و بحث برانگیز طولانی مدت درباره اینکه کدام روش بهتر است ، ترکیبی از رویکردهای TA و FA برای بسیاری به عنوان گزینه ای منطقی تر مورد توجه قرار گرفته است. در حالیکه FA معمولاً به استراتژی های سرمایه گذاری بلند مدت مربوط می شود ، TA ممکن است اطلاعات بصیرتی را در مورد شرایط بازار کوتاه مدت ارائه دهد ، که ممکن است برای معامله گران و سرمایه گذاران مفید باشد (برای مثال ، هنگام تلاش برای تعیین نقاط ورود و خروج مطلوب).
ما را دنبال کنید
بایننسایکس
به بایننسایکس خوش آمدید، بایننس هم اکنون دومین صرافی مبادلات رمز ارز از لحاظ حجم معاملات روزانه است ، این صرافی امکانات بی شماری دارد که ما میخواهیم شما را با آنها آشنا کنیم.
آخرین مطالب
- ❇️ پشتیبانی صرافی بایننس از بروزرسانی و هاردفورک شبکه CELO ❇️
- ❇️ فعال شدن قراردادهای دایمی فیوچرز ارز ICP با حداکثر اهرم ۲۵X ❇️
- ❇️ فعال شدن قراردادهای دایمی فیوچرز ارز ۱۰۰۰SHIB با حداکثر اهرم ۲۵X ❇️
- ❇️اضافه شدن ارز جدید SHIBA INU (SHIB) به صرافی بایننس❇️
- ❇️اضافه شدن ارز جدید Internet Computer (ICP) به صرافی بایننس❇️
آخرین نطرات:
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در استخراج بیت کوین با کریپتو تب(cryptotab)
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در پرسش و پاسخ
- mohammad در استخراج بیت کوین با کریپتو تب(cryptotab)
- mohammad در کسب درآمد از ایردراپ ها(Airdrops)
- mohammad در استخراج بیت کوین با کریپتو تب(cryptotab)
- mohammad در استخراج بیت کوین با کریپتو تب(cryptotab)
برچسب ها
آمار سایت:
- کاربران حاضر: 1
- بازدیدهای امروز: 20
- بازدیدکنندگان امروز: 7
- بازدید دیروز: 55
- بازدید کننده دیروز: 15
- بازدیدهای این هفته: 1,086
- بازدیدهای این ماه: 3,007
- بازدیدهای امسال: 34,699
- کل بازدید ها: 602,994
- کل بازدیدکنندگان: 193,912
- بازدید این صفحه: 802
- ورودی موتور های جستجو: 0
- کل نوشتهها: 175
- کل برگهها: 19
- کل دیدگاهها: 963
- کل جفنگها: 1,210
- کل کاربرها: 4
- میانگین نوشته: 0
- میانگین دیدگاه: 1
- میانگین کاربر: 0
- تاریخ بهروزشدن سایت: اردیبهشت ۲۱, ۱۴۰۰
کلیه حقوق این سایت نزد بایننسایکس محفوظ بوده و بازنشر محتوا با ذکر منبع بلامانع است. 1399-1400
دیدگاه شما