ارزیابی ریسک های معاملاتی


مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید

مدیریت سرمایه چیست

مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایه‌گذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایه‌‌گذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار می‌گیرند.

مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه می‌شود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدل‌های سرمایه‌گذاری خود، به درستی مدیریت کند.

فهرست عناوین مقاله

اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی

در سال‌های اخیر شاخص‌های بازار سهام رشد چشمگیری داشته‌ و سرمایه‌ گذاران با سرمایه‌های خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شده‌اند. اگرچه روش‌های مطمئن‌ و کم ریسک‌تری مانند صندوق‌های سرمایه‌گذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح می‌دهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.

جهت سرمایه‌گذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معامله‌گری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و می‌توان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.

مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟

مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده می‌شود، دانش و مهارت سرمایه‌گذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، می‌بایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونه‌ای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.

قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیش‌گیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایه‌گذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایه‌گذاران اعم از ریسک‌گریز و ریسک‌پذیر بودن مشخص می‌شود.

مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده می‌شود، دانش و مهارت سرمایه‌گذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است.

رعایت اصول مدیریت سرمایه

به طور کلی نمی‌توان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معامله‌گران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیت‌های معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام می‌شوند؛ چنین سرمایه‌گذارانی را نمی‌توان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آن‌ها تعریف نشده است زیرا آن‌ها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر می‌کنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی می‌کشانند.

بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست

وجه تمایز اصلی معامله‌گران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روش‌های مختلفی ارائه شده است. روش‌های کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدل‌های نوین آن، بر مبنای جداول و فرمول‌های پیچیده ریاضی شکل گرفته‌اند. این روش‌ها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیت‌های معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوب‌های مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معامله‌گران تعیین می‌کند.

ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید

اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخص‌های مرسومی وجود دارند که از آن‌ها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیت‌های معاملاتی در بازار استفاده می‌شود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه می‌پردازیم.

سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخص‌ها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آن‌ها تصمیم‌‌گیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص می‌شود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم‌ پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.

ریسک از بنیادی‌‌ترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایه‌گذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و می‌بایست در محاسبات منطقی و برای سرمایه‌گذاری هوشمندانه‌، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولی‌ترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.

سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایه‌گذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.

ریسک از بنیادی‌‌ترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایه‌گذاری است.

بازده

سود حاصل از سرمایه‌گذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان می‌شود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر دارایی‌ها در این دوره و شاخص‌های پولی ارزیابی می‌شود. بازدهی سرمایه‌گذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل می‌شود. بازده مطلوب می‌تواند تابعی از دیدگاه سرمایه‌گذاری، هزینه‌های معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معامله‌گری است که توانسته‌اند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیت‌های معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.

حجم معاملات

تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست می‌آورد، حجم معاملات نامیده می‌شود. واحد شمارش دارایی‌‌ها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش‌ طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص ارزیابی ریسک های معاملاتی و سهام را با برگه سهم معامله می‌کنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین می‌شود.

منظور معامله‌گران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیش‌بینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچ‌گاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمی‌کند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین می‌کند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.

نسبت بازده به ریسک

نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخص‌های مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست می‌آید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایه‌گذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایه‌گذاری را بیان می‌کند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان می‌دهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.

حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایه‌گذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسک‌پذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل می‌کند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.

از مهم‌ترین کاربردهای ارزیابی ریسک های معاملاتی نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایه‌گذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسک‌های غیر منطقی می‌شوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار می‌کند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه‌ گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسک‌های سنگین و نابودکننده‌ می‌شود. یک اصطلاح رایج بیان می‌کند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمی‌تواند و نباید ریسک‌های نجومی را تحمل کند.

نسبت افت سرمایه

نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان می‌شود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک ‌سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست می‌آید.

بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم

به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کرده‌اند، اما تریدرهای حرفه‌ای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشده‌اند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشته‌اند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.

نسبت بازده به ریسک نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخص‌های مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست می‌آید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایه‌گذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایه‌گذاری را بیان می‌کند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان می‌دهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد. حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایه‌گذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسک‌پذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل می‌کند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود. از مهم‌ترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایه‌گذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسک‌های غیر منطقی می‌شوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار می‌کند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه‌ گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسک‌های سنگین و نابودکننده‌ می‌شود. یک اصطلاح رایج بیان می‌کند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمی‌تواند و نباید ریسک‌های نجومی را تحمل کند. نسبت افت سرمایه نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان می‌شود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک ‌سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست می‌آید. به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کرده‌اند، اما تریدرهای حرفه‌ای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشده‌اند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشته‌اند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.

قواعد مرسوم و توصیه‌های رایج در مدیریت سرمایه

  • هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
  • هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار می‌گیرند.
  • پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
  • محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
  • بنا بر اصول سرمایه‌گذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
  • کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
  • در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت هم‌زمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیت‌های معاملاتی تقسیم شود.
  • زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر می‌کند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن‌ را نیز در نظر بگیرد.
  • توصیه می‌شود سرمایه‌گذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیت‌های معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیان‌ده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.

جمع‌بندی

یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معامله‌گری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی می‌شود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت می‌گیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگی‌ها و جذابیت‌هایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفه‌ای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.

همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایه‌گذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معامله‌گر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجه‌بخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.

راه‌هایی برای کاهش ریسک در بازار بورس

ارزیابی ریسک در بازار بورس

مدیریت ریسک و سرمایه یکی از مهم­ترین جنبه­ های معامله در بازار بورس است. جایی که معامله­ گران نیازمند دانش خوبی در زمینه‌ی شناخت، ارزیابی و مدیریت ریسک در بازار بورس هستند. بسیاری از ارزیابی ریسک های معاملاتی افرادی که به‌تازگی وارد بازار سرمایه می‌شوند، شناختی از ریسک و انواع آن ندارند. متاسفانه بسیاری از تازه‌کارها در بورس پیش از چشیدن طعم تلخ ضرر، اهمیت توجه به ریسک را درک نمی‌کنند.

اگر دوست ندارید یکی از هزاران نفری باشید که با بی‌توجهی حاصل تلاش و زحمت سال‌های عمر خود را در بورس از دست می‌دهند، تا پایان این مقاله را با دقت بخوانید.

مدیریت ریسک در بازار بورس چیست؟

مدیریت ریسک و سرمایه یکی از ضروریات در معاملات بورس برای جلوگیری از ضررهای احتمالی در بورس است. مدیریت ریسک شامل شناسایی، ارزیابی و خنثی‌سازی ضررهای احتمالی در زمان حرکت بازار در جهت مخالف انتظارات معامله‌گران است. پس بسیار مهم است که پس از تحلیل کامل بازار و در نظر گرفتن تمامی ریسک‌های محتمل برای انجام معامله تصمیم‌گیری کنید.

در اینجا روندها مهم­ترین فاکتور هستند. یک روند در حقیقت سمت و سوی کلی بازار را نشان می­دهد. روندها اغلب ممکن است شامل ریسک­ هایی متأثر از وقایع سیاسی، اقتصادی یا تکنولوژیک باشند. به این معنا که یک روند رو به رشد می‌تواند با توجه به شرایط ویژه‌ای معکوس شده و منجر به کاهش ارزش سهم شود. بنابراین همیشه پس از ارزیابی چنین خطراتی و سنجش ریسک و سود مورد انتظار اقدام به سرمایه‌گذاری کنید.

شناسایی ریسک در بازار بورس

هنگام شناسایی ریسک در بازار بورس باید عوامل گوناگون تاثیرگذار در جریان معاملات بازار را در نظر بگیرید. این عامل­ ها می­توانند فاکتورهای اقتصادی (مثل تصمیمات بانک مرکزی برای تغییر در نرخ بهره و مالیات) یا جدال معامله ­گران برای خرید سهامی مشخص باشند.

هنگام تصمیم‌گیری برای ورود به بازار بورس مطمئن شوید که این فاکتورهای اقتصادی را شناسایی کرده‌اید، چراکه این عوامل تاثیر مستقیمی بر دارایی شما خواهند داشت.

در این‌جا به قدرت این عوامل در ایجاد تغییرات قیمتی در بازار اشاره کردیم. اگر تاثیر این عوامل بر بازار چشم‌گیر باشد باید تناوب رخ دادن آنها را نیز بدانید. دانستن این عوامل مهم در تشخیص وقایعی که تهدید بالقوه برای دارایی‌هایتان محسوب می­شوند کمک خواهد کرد.

ارزیابی ریسک در بازار بورس

ارزیابی ریسک اغلب به یافتن عملکرد یک سبد سرمایه در بازار بورس اشاره دارد. دو روش برای ارزیابی ریسک در بازار سرمایه وجود دارد. یکی روش آلفا و دیگری روش بتا، در ادامه شرحی از هر دو روش را می­خوانید:

روش آلفا در ارزیابی ریسک: آلفا معیار اندازه‌گیری عملکرد سرمایه در مقایسه با معیاری مشخص است. در حقیقت تغییرات سبد سرمایه‌گذاری حول شاخص، معیار آلفا نام دارد. مثبت بودن آلفا به این معناست که سرمایه‌گذاری موفق بوده و از معیار پیشی گرفته است. در مقابل اگر آلفا عددی منفی باشد، عملکرد سرمایه‌گذاری ناموفق است. آلفای صفر نشان‌دهنده تطابق کامل سرمایه‌گذاری با شاخص معیار است.

برای مثال آلفای 1 به معنی موفقیت سرمایه‌گذاری نسبت به شاخص معیار به میزان 1 درصد است. به‌طور مشابه آلفای منفی یک، معرف شکست سرمایه‌گذاری نسبت به شاخص معیار به میزان 1 درصد است.

روش بتا در ارزیابی ریسک: بتا معیاری برای اندازه‌گیری میزان نوسان یک سبد سرمایه‌گذاری در مقایسه با عملکرد کل بازار است. به‌طور کلی بتای بزرگ‌تر از یک نشان‌دهنده این است که سبد شما نسبت به کل بازار نوسان بیشتری داشته است. در حالی که بتای کمتر از یک، نوسان کمتری را نشان می‌دهد. بتای کمتر به اصطلاح سهام دفاعی خوانده می­شود. چرا که سرمایه‌گذاران تمایل به نگه‌داری آن تا زمانی دارند که بخشی از بازار دچار نوسان شود. از سوی دیگر بتای بیشتر زمانی مطابق میل سرمایه‌گذاران است که بازار به‌طور پیوسته در حال رشد است و سرمایه‌گذاران مایل به ریسک بیشتر برای به حداکثر رساندن سود خود هستند.

برای مثال اگر بتا 1.5 باشد سرمایه‌گذاریتان 50 درصد نوسان بیشتری نسبت به بازار دارد. اگر بتا 0.6 باشد به این معنی است که سرمایه گذاریتان 40 درصد نسبت به کل بازار کم نوسان‌تر است. یعنی در حالت اول اگر بازار روند مثبتی داشته باشد شما سود بیشتری کسب می‌کنید. در حالت دوم اگر بازی منفی باشد شما ضرر بیشتری از روند کلی تجربه خواهید کرد.

ریسک در بازار بورس

نکاتی برای مدیریت ریسک و سرمایه

تا این‌جا به‌طور کلی با اصول شناسایی و ارزیابی ریسک در بازار بورس آشنا شدید. حال بیایید نکاتی را در خصوص مدیریت ریسک و سرمایه مرور کنیم.

انتظارات‌تان را درست تنظیم کنید

زمانی که مبتدی هستید ممکن است فکر کنید یک سرمایه‌گذاری جذاب و پرسود کاری ساده است. اما باید بدانید که معامله در بورس به مقدار زیادی کار سخت، تلاش و تجربه احتیاج دارد.

ابتدا اصول بنیادی معاملات در بازار بورس را فرا بگیرید. به این کار مثل شغلی پر درآمد، اما خطرناک نگاه کنید. ابتدا باید در محیطی امن آموزش ببینید تا بتوانید در مواجهه با خطرات شغل خود آماده باشید. قطعا با کسب دانش در گذر زمان می­توانید به اهداف خود دست یابید.

از شغل فعلی خود استعفا ندهید

به تازگی با بورس آشنا شده‌اید؟ کارتان را برای معامله با پولی که توانایی از دست دادنش را ندارید رها نکنید.

بسیار مهم است زمانی که در حال یادگیری هستید توقع درآمد از بورس نداشته باشید. هرگز از پولی که برای اجاره‌خانه یا پرداخت قبوض خود نیاز دارید استفاده نکنید. به یاد داشته باشید بیشتر معامله‌گران ضرر می‌کنند. فقط با پولی که توانایی از دست دادنش را دارید معامله کنید.

انواع ریسک در بازار بورس ممکن است سرمایه‌تان را تحت تاثیر قرار دهند. اجازه ندهید این تاثیرات سبب نگرانی بیش از حد شما شده و زندگی‌تان را مختل کنند. این مسئله باعث می‌شود تحت فشار بیشتری قرار گرفته و حتی به دلیل تصمیمات نادرست ریسک‌های بیشتری را تجربه کنید.

استراتژی مناسب خود را بیابید

شما باید استراتژی‌های مختلفی را امتحان کنید. اما در نهایت یک استراتژی را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کنید. اگر در یک استراتژی بسیار ماهر باشید، بهتر از این است که در همه‌ی استراتژی‌ها تنها کمی مهارت داشته باشید. استراتژی خود را تعریف کنید. محدوده‌ی آن را مشخص کنید و روی کاغذ بیاورید.

اگر با استراتژی‌های گوناگون بطور همزمان معامله می­کنید، احتمال اینکه در هیچ‌کدام به موفقیت دلخواه خود نرسید بسیار زیاد است. البته گاهی ممکن است داشتن نیم‌نگاهی به انواع استراتژی‌ها به شما کمک کند. اما این در شرایطی‌ست که به‌اندازه‌ی کافی خبر و باتجربه‌اید.

مدیریت ریسک در بازار بورس و سرمایه

اهداف قیمتی تنظیم نکنید

زمانی که وضعیت خوبی در بازار دارید ممکن است وسوسه شوید تا نتایج خوبتان را گسترش دهید و یا اهداف روزانه تعیین کنید. به یاد داشته باشید که شما در روزهای خوب بازار قرار دارید. قرار نیست همیشه اوضاع به‌همین منوال باشد. ریسک در بازار بورس تنها محدود به بعضی زمان‌ها نیست و در سبزترین شرایط نمودار نیز می‌تواند گریبان شما را بگیرد.

اگر در یک روز سودی عایدتان نشد نباید با این موضوع مشکلی داشته باشید. اما با تعیین اهداف قیمتی در هر بازه‌ی زمانی ممکن است به استفاده از استراتژی‌های غیرمنطقی روی بیاورید. فراموش نکنید که با چنین عملکردی میزان ریسک سرمایه‌گذاری‌تان نیز بیشتر می‌شود.

ریسک همیشه در بازار بورس وجود دارد

اگر احساس می‌کنید که موضوع ریسک در بازار بورس بسیار گسترده بوده و درک آن سخت است، نگران نشوید. چیزهای زیادی در این مسیر باید بیاموزید. معامله در بازار بورس ممکن است گاهی به‌حدی سخت باشد که شما را ناامید کند.

اما امید خود را از دست ندهید و به یاد گرفتن ادامه دهید. یادگیری مهارت‌های ارائه شده در دوره‌های آموزشی نظیر دوره جامع کاربردی تحلیل تکنیکال، دوره تحلیل بنیادی، دوره فیلترنویسی و دوره تابلوخوانی دیگر دوره‌های دانشکده‌ی بورس می‌تواند به شما کمک کند. در ابتدا سعی کنید در معاملات کم‌ریسک‌تر مهارت خود را بسنجید. سپس به‌تدریج دامنه‌ی سرمایه‌گذاری خود را گسترش دهید.

درک مدیریت ریسک (مبتدی)

مدیریت ریسک

ما در طول زندگی خود به طور مداوم در حال کنترل خطرات هستیم ، چه در هنگام انجام کارهای ساده (مانند رانندگی با ماشین) و چه در هنگام تهیه برنامه های جدید بیمه یا پزشکی و در اصل ، مدیریت ریسک همه چیز در مورد ارزیابی واکنش احتمالی به آنها است.

بیشتر ما در طول فعالیت های روزمره آنها را ناخودآگاه مدیریت می کنیم. اما ، وقتی نوبت به بازارهای مالی و مدیریت مشاغل می رسد ، ارزیابی ریسک ها یک عمل مهم و بسیار آگاهانه است.

در اقتصاد ، ما ممکن است مدیریت ریسک را به عنوان چارچوبی توصیف کنیم که نحوه برخورد یک شرکت یا سرمایه گذار با خطرات مالی را مشخص می کند ، که در ذات معاملات است.

برای معامله گران و سرمایه گذاران ، این چارچوب ممکن است شامل مدیریت چندین کلاس دارایی مانند ارزهای رمزارز ها ، فارکس ، کالاها ، سهام ، شاخص املاک و مستغلات باشد.

انواع مختلفی از ریسک های مالی وجود دارد که می توان آنها را از طرق مختلف طبقه بندی کرد. در این مقاله مروری بر روند مدیریت ریسک وجود دارد. همچنین برخی از استراتژی ها ارائه می شود که می تواند به تجار و سرمایه گذاران در کاهش خطرات مالی کمک کند.

درک مدیریت ریسک در ارز دیجیتال

مدیریت ریسک چگونه کار می کند؟

به طور معمول ، فرآیند مدیریت ریسک شامل پنج مرحله است:

تعیین اهداف اولین قدم تعیین اهداف اصلی است. این اغلب مربوط به تحمل ریسک شرکت یا فرد است. به عبارت دیگر ، آنها چقدر ریسک می کنند تا به سمت اهداف خود حرکت کنند.

شناسایی خطراتمرحله دوم شامل شناسایی و تعریف خطرات احتمالی است. هدف آن آشکار کردن انواع حوادثی است که ممکن است تأثیرات منفی ایجاد کند. در محیط کسب و کار ، این مرحله همچنین ممکن است اطلاعاتی بصیرت آمیز ارائه دهد که ارتباط مستقیمی با خطرات مالی ندارد.

ارزیابی ریسکپس از شناسایی خطرات ، گام بعدی ارزیابی فراوانی و شدت مورد انتظار آنها است. سپس خطرات به ترتیب اهمیت درجه بندی می شوند ، که ایجاد یا اتخاذ یک پاسخ مناسب را تسهیل می کند.

تعریف پاسخ هامرحله چهارم شامل تعریف پاسخ ها برای هر نوع ریسک ، با توجه به سطح اهمیت آنها است. این مشخص می کند که در صورت وقوع یک رویداد نامطلوب چه اقداماتی باید انجام شود.

نظارتمرحله آخر استراتژی مدیریت ریسک نظارت بر کارایی آن در واکنش به حوادث است. این اغلب به جمع آوری و تجزیه و تحلیل مداوم داده ها نیاز دارد.

درک مدیریت ریسک در ارز دیجیتال

دلایل مختلفی وجود دارد که ممکن است یک استراتژی یا ناموفق باشد. به عنوان مثال ، یک معامله گر میتواند ضرر کند زیرا بازار در خلاف موقعیت قرارداد آتی آنها حرکت می کند یا احساساتی می شود و در نهایت وحشت فروخته می شود.

واکنش های هیجانی باعث می شود تاجران از استراتژی اولیه خود چشم پوشی کنند یا آن را کنار بگذارند. این امر به ویژه در بازارهای خرس و دوره های کاپیتولاسیون بسیار مشهود است .

در بازارهای مالی ، اکثر مردم توافق دارند که داشتن یک استراتژی مناسب مدیریت ریسک به شدت در موفقیت آنها نقش دارد. در عمل ، این می تواند به سادگی تنظیم سفارشات Stop-Loss یا Take-Profit باشد. (حد سود و حد ضرر )

یک استراتژی معماملاتی قوی باید مجموعه روشنی از اقدامات احتمالی را ارائه دهد ، به این معنی که معامله گران می توانند آمادگی بیشتری برای مقابله با انواع شرایط داشته باشند. همانطور که گفته شد ، روشهای بی شماری برای مدیریت خطرات وجود دارد. در حالت ایده آل ، استراتژی ها باید به طور مداوم بازنگری و تطبیق داده شوند.

در زیر چند نمونه از خطرات مالی به همراه شرح مختصری از چگونگی کاهش خطرات توسط مردم آورده شده است.

ریسک بازار می توان با تعیین سفارشات Stop-Loss در هر معامله به حداقل رساند تا موقعیت ها به طور خودکار قبل از متحمل شدن ضرر بیشتر بسته شوند.

ریسک نقدینگیمی تواند با تجارت در بازارهای با حجم بالا کاهش یابد. معمولا، دارایی های با ارزش سرمایه گذاری در بازار بالا تمایل به بیشتر مایع .

ریسک اعتباریمی تواند با تجارت از طریق صرافی قابل اعتماد کاهش یابد تا وام گیرندگان و وام دهندگان (یا خریداران و فروشندگان) نیازی به اعتماد به یکدیگر نداشته باشند.

ریسک عملیاتیسرمایه گذاران می توانند با متنوع سازی نمونه کارها ، از جلوگیری از مواجهه با یک پروژه یا شرکت واحد ، ریسک های عملیاتی را کاهش دهند. آنها همچنین ممکن است برای یافتن شرکتهایی که احتمال کمتری در عملکرد عملیاتی دارند ، تحقیقاتی انجام دهند .

ریسک سیستماتیکهمچنین می تواند با متنوع سازی اوراق بهادار کاهش یابد. اما در این حالت ، تنوع باید شامل پروژه هایی با پیشنهادات مجزا یا شرکت هایی از صنایع مختلف باشد. ترجیحاً مواردی ارزیابی ریسک های معاملاتی که همبستگی بسیار کمی دارند .

درک مدیریت ریسک در ارز دیجیتال

کلام آخر

قبل از بازکردن موقعیت معاملاتی یا تخصیص سرمایه به سبد سهام ، بازرگانان و سرمایه گذاران باید ایجاد یک استراتژی مدیریت ریسک را در نظر بگیرند. هنوز هم ، مهم است که به خاطر داشته باشید که نمی توان به طور کامل از خطرات مالی جلوگیری کرد.

به طور کلی ، مدیریت ریسک چگونگی کنترل ریسک ها را تعریف می کند ، اما مطمئنا فقط در مورد کاهش ریسک ها نیست. همچنین شامل تفکر استراتژیک است تا خطرات اجتناب ناپذیر به کارآمدترین شکل ممکن انجام شود.

به عبارت دیگر ، این کار در مورد شناسایی ، ارزیابی و نظارت بر خطرات نیز با توجه به زمینه و استراتژی است. روند مدیریت ریسک ها ارزیابی نسبت خطر / پاداش است بنابراین می توان مطلوب ترین موقعیت ها را در اولویت قرار داد.

استراتژی معاملاتی موفق چیست و چگونه آن را طراحی و ارزیابی کنیم؟

استراتژی معاملاتی موفق چیست و چگونه آن را طراحی و ارزیابی کنیم؟

فرقی نمی کند که شما در بازار بورس یا بازار فارکس تازه کار هستید یا یک معامله گر حرفه ای می باشید، در هر صورت برای موفقیت در بازارهای مالی به یک استراتژی معاملاتی موفق نیاز دارید؛ چرا که بدون استراتژی معاملاتی دیر یا زود با مشکل مواجه خواهید شد و ممکن است متضرر هم بشوید. به همین دلیل در این مقاله زند تریدرز نکات مهمی را در ارتباط با طراحی یک استراتژی معاملاتی موفق برای شما آورده است. لطفا همراه ما باشید.

استراتژی معاملاتی چیست؟

ممکن است بارها این اصطلاح را شنیده باشید اما دقیقا ندانید که منظور از داشتن استراتژی معاملاتی چیست؛ همه ی آنچه در یک استراتژی معاملاتی قرار می گیرید به شما کمک می کند تا به هدف اصلی خود برای سرمایه گذاری و معامله گری برسید و آن حفظ سرمایه شما و رسیدن به سود می باشد.

شما از طریق تدوین یک استراتژی معاملاتی می توانید در شرایط بحرانی بازار هم بهترین تصمیم گیری را برای خرید و فروش انجام دهید.

استراتژی معاملاتی موفق

استراتژی معاملاتی شامل فاکتورهایی است که عبارتند از :

  • تشخیص جهت کلی حرکت بازار
  • تعیین حدود سود و ضرر
  • تعیین تایم فریم کاری
  • داشتن برنامه برای مدیریت ریسک
  • و …

در ادامه این موارد را به اختصار توضیح خواهیم داد.

چرا به استراتژی معاملاتی نیاز داریم؟

هدف هر سرمایه گذار در بازارهای معاملاتی این است که به یک سرمایه گذار موفق تبدیل شود. همانطور که می دانید، بازار بورس یک بازار پر ریسک است و تصمیم گیری درست در شرایط مختلف بازار به این بستگی دارد که شما یک استراتژی معاملاتی مدون و مکتوب داشته باشید.

به این دلیل که در شرایط پر نوسان بازار بورس، روزهایی وجود دارد که جو بازار هیجانی است و در این شرایط تصمیم گیری برای خرید یا فروش بسیار سخت می شود. بنابراین لازم است که در مواقع این چنینی، معامله گران به استراتژی معاملاتی خود رجوع کنند و طبق آنچه تدوین نموده اند، تصمیم گیری صحیحی داشته باشند. بنابراین داشتن یک استراتژی معاملاتی موفق بسیار لازم و ضروری است.

چگونه یک استراتژی معاملاتی موفق طراحی کنیم؟

یک استراتژی معاملاتی موفق چند فاکتور اصلی دارد. با درک این فاکتورها شما می توانید یک استراتژی معاملاتی را به درستی طراحی کنید.

شما چه نوع معامله گری هستید؟

قبل از هر اقدامی لازم است مشخص کنید که شما چه نوع معامله گری هستید و با توجه به روحیات تان چه نوع معاملاتی را بیشتر مایلید که انجام دهید. به طور مثال معاملات اسکلپ، معاملات روزانه و کوتاه مدت، معاملات بلند مدت و … .

استراتژی معاملاتی چیست

تشخیص جهت کلی حرکت بازار

شما باید بتوانید تشخیص دهید که در زمان انجام معامله جهت حرکت بازار صعودی است یا نزولی. اینکه شما بتوانید روند حرکت بازار را تشخیص دهید، به شما کمک خواهد کرد که تصمیم گیری درستی داشته باشید که در آن موقعیت بازار، فروشنده باشید یا خریدار!

برای تعیین جهت حرکت کلی بازار و نقاط ورود بازار نیز نیاز به دانستن تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال خواهید داشت.

تعیین حدود سود و ضرر معاملات

در واقع لازم است که قبل از اقدام به هر نوع معامله ای، میزان سود و ضرر معامله را مشخص کنید و با به دست آوردن نسبت سود به ضرر، به معامله وارد شوید. در این مورد لازم است که این نسبت به صرفه و عقلانی باشد.

در تعیین مقدار سود و ضرر در معاملات لازم است که هم در تعیین سود عقلانی فکر کنید و هم میزان ضرر حداقل میزان ممکن باشد.

مشخص کردن بازه زمانی یا تایم فریم

مشخص کردن بازه زمانی قانون خاصی ندارد و این کاملا به شما و شخصیت شما بستگی دارد. چنانچه جز آن دسته افرادی هستید که تمایل دارید در بازه زمانی کوتاه به سود برسید، می توانید در معاملات روزانه بازار شرکت کنید و به صورت ساعتی معاملات را زیر نظر داشته و اقدام کنید.

اما چنانچه شغل دیگری هم دارید و به انجام معاملات بلند مدت علاقه مند هستید می توانید بازه های زمانی 1 الی 3 ساله را هم برای رسیدن به سود مشخص کنید.

مدیریت ریسک

مدیریت ریسک یکی از مهم ترین فاکتورها در تدوین یک استراتژی معاملاتی موفق می باشد. به هر ترتیب در بازار بورس و سایر بازارهای معاملاتی، ریسک وجود دارد. این که شما بتوانید به درستی به مدیریت ریسک بپردازید، کمتر متضرر خواهید شد.

پس از این که استراتژی معاملاتی خود را طراحی کردید، به منظور حصول اطمینان از عملکرد صحیح آن می توانید آن را ارزیابی کنید. در ادامه شما را با اصول ارزیابی استراتژی معاملاتی آشنا خواهیم کرد. پس همچنان همراه ما باشید.

ارزیابی استراتژی معاملاتی

یک بخش بسیار مهم از معامله گری در فارکس این است که شما بتوانید استراتژی معاملاتی خود را ارزیابی کنید. به این ترتیب شما می توانید به میزان موفقیت نسبی استراتژی معاملاتی خود پی ببرید. مراحل ارزیابی این استراتژی را در این بخش توضیح داده ایم، این مطالب را با دقت مطالعه کنید.

جمع آوری داده های بازار

مهم ترین نکته این است که شما قبل از اقدام به بررسی عملکرد استراتژی خود، اطلاعات کافی از بازار در دست داشته باشید.

این اطلاعات می تواند مربوط به گذشته بازار باشد و یا انجام معاملاتی که اخیرا ثبت شده؛ اما در هر صورت لازم است که داده ها را به اندازه کافی جمع آوری کنید؛ هر چه اطلاعات بیشتری داشته باشید، نتایج ارزیابی شما دقیق تر به دست خواهد آمد.

آشنایی با استراتژی معاملاتی

تناوب کار در بازار

اگر معامله گری در بازار فارکس، شغل دوم شما می باشد پس باید مشخص کنید که هر چند وقت یکبار به بازار وارد می شوید. مثلا یک روز در هفته؟ تمام طول روز؟ کل هفته و … .

در حقیقت هر بار که شما به بازار وارد می شوید، ریسک مربوط به هر معامله را نیز می پذیرید و هر چه بیشتر در بازار حضور داشته باشید، احتمال اینکه سود یا ضرر داشته باشید افزایش پیدا می کند.

به همین دلیل مشخص کردن میزان حضور شما در بازار می تواند در ارزیابی استراتژی معاملاتی شما تاثیر بسیاری داشته باشد. پس از آن شما می توانید با استفاده از تعداد معاملاتی که انجام می دهید و تعداد روزهایی که در بازار حضور دارید، عدد تناوب خود را از طریق فرمول زیر به دست آورید.

تناوب معاملات روزانه = تعداد روزهای کاری / تعداد معاملات

محاسبه نسبت سود به ضرر

به دست آوردن نسبت سود به ضرر به شما کمک می کند تا بتوانید میزان معاملات موفقی که انجام داده اید را به دست آورید. این عدد را می توانید با استفاده از فرمول زیر و از طریق داده هایی که جمع آوری کرده اید به دست آورید.

نسبت سود به ضرر = مجموع معاملات ناموفق/ مجموع معاملات موفق

اگر این نسبت از 1 بیشتر شود به این معناست که معاملات موفق شما بیشتر از معاملات ناموفق تان بوده است؛ و اگر کمتر از 1 باشد برعکس.

محاسبه نسبت سود به ضرر موثر

برای اینکه بدانید در معاملات موفق خود چه میزان سود کرده اید، می توانید نسبت سود به ضرر موثر را محاسبه کنید. این نسبت نشان دهنده ی این است که در معاملات موفق نسبت به معاملات ناموفق چه میزان سود داشته اید.

نسبت سود به ضرر موثر = مجموع پیپ های از دست رفته / مجموع پیپ های بدست آمده

اگر این نسبت کمتر از 1 باشد به معنای این است که شما در حال از دست دادن سرمایه خود هستید. به این ترتیب شما می توانید با انجام این محاسبات و به دست آوردن این نسبت ها متوجه شوید که استراتژی معاملاتی شما تا چه میزان اثربخش است و کارآیی دارد و می تواند شما را در معاملاتی که انجام می دهید موفق کند.

کلام پایانی

اکنون می دانید که استراتژی معاملاتی چیست و به طور کلی می توان گفت برای طراحی یک استراتژی معاملاتی موفق ، نه تنها لازم است که از فاکتورهای تاثیرگذار در این استراتژی آگاه باشید، بلکه شما می توانید طبق روحیات و شخصیت خود، این استراتژی را مشخص کنید و معاملات خود را مطابق آن مدیریت کنید.

نکات طلایی مدیریت ریسک و سرمایه گذاری

نکات-طلایی-مدیریت-ریسک-و-سرمایه-گذاری

در دنیای مالی مدیریت ریسک ارزیابی ریسک های معاملاتی و سرمایه گذاری فرآیند شناسایی ، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است. به طور کلی ، مدیریت ریسک زمانی اتفاق می افتد که یک سرمایه گذار یا صاحب صندوق سرمایه گذاری ، علت ضرر را با تجزیه و تحلیل پیدا کرده و سپس با توجه به اهداف سرمایه گذاری و تحمل ریسک ، اقدام مناسب را انجام دهد .

ریسک کردن همیشه در بازار های مالی وجود دارد. در هر نوعی از سرمایه گذاری خطراتی وجود دارد که در مورد اوراق بهادار آمریکا نزدیک به صفر در نظر گرفته می شود یا برای مواردی مانند ارزش سهام در بازار های نوظهور یا املاک و مستغلات در بازار های با تورم بالا بسیار زیاد است. ریسک هم از نظر مطلق و هم از نظر نسبی قابل اندازه گیری است. درک جامع ریسک در اشکال مختلف آن می تواند به سرمایه گذاران کمک کند تا فرصت ها ، معاملات و هزینه ها را با رویکرد های مختلف سرمایه گذاری تحلیل کنند .

در ادامه این مقاله به تعریف مفهوم مدیریت ریسک و سرمایه گذاری می پردازیم و آن را در بحث روانشناسی بازار بررسی می کنیم. با ما همراه باشید.

فهرست عناوین مقاله

مدیریت ریسک و سرمایه گذاری چیست؟

درک مدیریت ریسک

مدیریت ریسک در تمام حوزه های مالی رخ می دهد. این اتفاق زمانی می افتد که یک سرمایه گذار اوراق قرضه خزانه داری یک کشور را از طریق اوراق قرضه شرکتی خریداری کند ، یا هنگامی که مدیر صندوق سرمایه گذاری ارز های خود را با مشتقات ارزی هج کردن (hedging) می کند. کارگزاران سهام از ابزار های مالی مانند قرارداد اختیار معامله (Option) و قرارداد های آتی (futures) استفاده می کنند و مدیران مالی نیز از استراتژی هایی مانند متنوع سازی سبد سهام ، تخصیص دارایی و اندازه گیری پوزیشن برای کاهش یا مدیریت ریسک استفاده می کنند.

مدیریت ناکافی ریسک می تواند عواقب بدی را برای شرکت ها ، افراد و اقتصاد به دنبال داشته باشد. به عنوان مثال ، سقوط وام مسکن در سال ۲۰۰۷ که منجر به رکود بزرگی شد ، ناشی از تصمیمات نادرست مدیریت ریسک بود. تصمیمات غلطی مثل وام دهندگانی که وام های رهنی را به افرادی با اعتبار ضعیف اعطا می کردند؛ یا شرکت های سرمایه گذاری که این وام ها را خریداری می کردند و مجدداً می فروختند.

همه ما در انتخاب هدف هیچ مشکلی نداریم، اما انتخاب هدف تنها آغاز راه است و مسیر برای رسیدن به هدف بسیار دشوار در این ویدیو با حضور جناب آقای مهندس صبوری در برنامه لایو استریم به موضوع بسیار مهم مدیریت و هدف گذاری پرداخته ایم تا بتوانیم مسیر را بهتر مدیریت کنیم و از رسیدن به هدف لذت دوچندان ببریم. با ما همراه باشید.

نحوه مدیریت ریسک

معمولا مردم با شنیدن کلمه “ریسک” یاد اصطلاحات ارزیابی ریسک های معاملاتی منفی می افتند. با این حال ، در دنیای سرمایه گذاری ، ریسک یک عامل ضروری برای یک انتخاب درست به حساب می آید .

تعریف رایج از ریسک در سرمایه گذاری ، عدم حصول نتیجه ی مورد انتظار است . ما می توانیم این عدم حصول را به صورت مطلق یا نسبت به چیز دیگری ، مثل یک معیار بازار بیان کنیم .

ممکن است این عدم حصول مثبت یا منفی باشد ، اما تحلیلگران و سرمایه گذاران معمولاً این عقیده را دارند که چنین انحرافی تا حدی به معنی نتیجه در نظر گرفته شده برای سرمایه گذاری هاست. پس برای اینکه بازدهی بیشتری در معاملات داشته باشیم باید ریسک بیشتری را بپذیریم. یک تئوری دیگر هم هست که می گوید افزایش ریسک به صورت افزایش نوسانات ظاهر می شود. در حالی که معامله گران حرفه ای دائماً راه حل هایی برای کاهش این نوسانات پیدا می کنند.

اینکه یک سرمایه گذار چقدر باید نوسانات را قبول کند ، کاملاً به تحمل فرد در برابر ریسک بستگی دارد یا در مورد یک متخصص سرمایه گذاری بستگی به این موضوع دارد که سرمایه گذاری تا چه حد به اهداف خود رسیده است. یکی از معیار های ریسک مطلق که معمولاً مورد استفاده قرار می گیرد انحراف معیار است. معیار آماری پراکندگی حول یک گرایش مرکزی است. به این صورت که شما به میانگین ​​بازدهی سرمایه گذاری نگاه کرده و سپس میانگین انحراف معیار آن را در همان بازه زمانی می یابید. توزیع های عادی (منحنی زنگوله ای شکل شناخته شده) حکم می کند که بازده مورد انتظار سرمایه گذاری یک انحراف معیار از میانگین ۶۷٪ از زمان و دو انحراف استاندارد از انحراف میانگین ​​۹۵٪ از زمان باشد. این به سرمایه گذاران کمک می کند تا ریسک را به صورت عددی ارزیابی کنند. اگر آن ها بدانند که از نظر مالی و عاطفی می توانند ریسک را تحمل کنند ، پس سرمایه گذاری می کنند.

مدیریت ریسک و سرمایه گذاری در روانشناسی بازار

بازار های مالی رفتاری با نشان دادن عدم تقارن بین دیدگاه افراد نسبت به سود و زیان ، یک عنصر مهم را در معادله ریسک کشف کرده است. گفته می شود که معمولا سرمایه گذاران تقریباً دو برابر بیشتر از احساس خوب سود کردن ، متحمل فشار روانی و استرس می شوند.

معمولا هر آنچه سرمایه گذاران واقعاً می خواهند بدانند این نیست که فقط یک دارایی از نتیجه مورد انتظار خود منحرف می شود ، بلکه این است که چگونه عوامل منفی در پایین سمت چپ منحنی توزیع به وجود می آیند. ریسک (VAR) تلاش می کند پاسخی برای این سوال ارائه دهد. ایده پشت VAR این است که با یک سطح اطمینان مشخص در یک دوره مشخص ، میزان ضرر سرمایه گذاری را به صورت کمّی تعیین کند. به عنوان مثال ، عبارت زیر مثالی از VAR خواهد بود: “با داشتن ۹۵٪ سطح اطمینان ، بیشترین هزینه برای از دست دادن یک سرمایه گذاری ۱۰۰۰ دلاری در یک بازه زمانی دو ساله ۲۰۰ دلار است.” سطح اطمینان یک عبارت احتمالی است که بر اساس مشخصات آماری سرمایه گذاری و شکل منحنی توزیع آن ارئه شده است.

مدیریت ریسک و سرمایه مدرن-روانشناسی بازار معامله گر - سیستم معاملاتی

مدیریت ریسک بتا و غیرفعال

معیار دیگر مدیریت ریسک که به گرایش های رفتاری مرتبط است ، کاهش است که به هر دوره ای گفته می شود که بازده یک دارایی نسبت به قیمت بالای قبلی منفی باشد. در اندازه گیری میزان افت سرمایه ، سه مورد را باید بررسی کرد:

  • بزرگی هر دوره منفی (چقدر بد)
  • مدت زمان هر یک (چه مدت)
  • فرکانس (هر چند وقت یکبار)

به عنوان مثال ، علاوه بر اینکه می خواهیم بدانیم آیا صندوق سرمایه گذاری مشترک شاخص S&P 500 را شکست داده است ، همچنین می خواهیم بدانیم که این ریسک نسبتاً چقدر خطرناک است. یک معیار برای این بتا است که آن را به عنوان “ریسک بازار” می شناسند. بتا بر اساس ویژگی آماری کوواریانس است . بتا بیشتر از ۱ نشانگر ریسک بیشتری نسبت به بازار است و بالعکس.

بتا به ما کمک می کند تا مفاهیم ریسک منفعل و فعال را درک کنیم . نمودار زیر یک سری زمانی بازدهی (هر نقطه داده با برچسب “+” مشخص شده) را برای یک سبد سهام R (p) در مقابل بازدهی بازار R(m) نشان می دهد. بازدهی ها به صورت نقدی تنظیم می شوند ، بنابراین نقطه ای که محور های x و y با هم تلاقی می کنند بازده معادل وجه نقد است. ترسیم یک خط برای بهترین تطبیق از طریق نقاط داده به ما امکان می دهد تا ریسک انفعال (بتا) و ریسک فعال (آلفا) را به صورت کمّی مشخص کنیم.

شیب خط، بتای آن است. به عنوان مثال ، یک گرادیان ۱.۰ نشان می دهد که به ازای هر واحد افزایش بازدهی بازار ، بازدهی سبد سهام هم یک واحد افزایش پیدا می کند. یک مدیر مالی با استفاده از یک استراتژی مدیریت منفعل می تواند تلاش کند تا با پذیرفتن ریسک بیشتر در بازار (به عنوان مثال ، بتا بزرگتر از ۱) بازدهی سبد سهام را افزایش دهد یا با کاهش بتای سبد سهام به زیر یک ، ریسک سبد سهام و بازدهی را کاهش دهد.

مدیریت ریسک آلفا و فعال

اگر سطح ریسک بازار یا سیستماتیک تنها عامل تأثیرگذار باشد ، بازدهی سبد سهام همیشه برابر با بازدهی بازار تنظیم شده بتا است. اگر چنین رخ ندهد، بازدهی به دلیل تعدادی از عوامل غیرمرتبط با ریسک بازار متفاوت است. مدیران سرمایه گذاری که از یک استراتژی فعال پیروی می کنند ، برای رسیدن به بازدهی بیش از عملکرد بازار ، ریسک های دیگری را به عهده می گیرند. استراتژی ارزیابی ریسک های معاملاتی های فعال شامل تاکتیک هایی هستند که از سهام ، انتخاب بخش یا کشور ، تجزیه و تحلیل بنیادی ، اندازه گیری موقعیت و تحلیل تکنیکال استفاده می کنند. مقاله تحلیل تکنیکال چیست و بررسی تفاوت آن با تحلیل بنیادی، برای اشنایی بیشتر با این تاکتیک ها را مطالعه کنید.

مدیران فعال در جستجوی آلفا ، به دنبال بازدهی بیش از حد هستند. در مثال نمودار ما در بالا ، آلفا مقدار بازدهی سبد سهام است که با بتا توضیح داده نشده است و به عنوان فاصله بین تقاطع محور های x و y و تقاطع محور y نشان داده می شود که می تواند مثبت یا منفی باشد. در تلاش برای بازدهی بیش از حد ، مدیران فعال، سرمایه گذاران را در معرض ریسک آلفا قرار می دهند تا نتیجه شرط بندی های آن ها منفی باشد تا مثبت. به عنوان مثال ، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ممکن است فکر کند که بخش انرژی از شاخص S&P 500 بهتر عمل می کند و وزن سبد سهام را در این بخش افزایش می دهد. اگر تحولات اقتصادی غیرمنتظره باعث کاهش شدید ذخایر انرژی شود ، مدیر احتمالاً عملکرد کمتری خواهد داشت.

هزینه های ریسک

در کل هرچه یک صندوق سرمایه گذاری فعال باشد و مدیران آن بیشتر نشان دهند که قادر به تولید آلفا هستند ، کارمزد بالاتری برای جلب سرمایه گذاران به دلیل قرار گرفتن در معرض ارزیابی ریسک های معاملاتی استراتژی های آلفای بالاتر ، بیشتر خواهد بود. برای یک وسیله نقلیه کاملاً منفعل مانند صندوق شاخص یا صندوق قابل معامله در بورس (ETF) ، احتمالاً ۱ تا ۱۰ امتیاز پایه (bps) بابت هزینه های مدیریت سالانه پرداخت خواهید کرد ، در حالی که برای صندوق پوشش ریسک با اکتان بالا با استفاده از استراتژی های پیچیده معاملاتی با تعهدات سرمایه ای بالا و هزینه های معامله ، یک سرمایه گذار باید ۲۰۰ امتیاز پایه در هزینه های سالانه بپردازد ، به علاوه ۲۰٪ سود را به مدیر بازگرداند.

تفاوت قیمت گذاری بین استراتژی های غیرفعال و فعال (یا به ترتیب ریسک بتا و ریسک آلفا) بسیاری از سرمایه گذاران را ترغیب می کند تا این ریسک ها را از هم جدا کنند (مثلا برای پرداخت هزینه های کمتر برای ریسک بتای فرض شده و پرداخت هزینه های بیشتر در برابر آلفای مشخص شده) . این ایده به عنوان ‌آلفای پرتابل یا انتقالی (Portable Alpha)‌، شناخته می شود که مولفه آلفای بازدهی کل است و از مولفه بتا جدا عمل می کند.

به عنوان مثال، یک مدیر صندوق سرمایه گذاری ممکن است ادعا کند که یک استراتژی چرخش بخش فعال (active sector rotation strategy) برای شکست دادن شاخص S&P 500 دارد و به عنوان شواهد ، رکورد شکست شاخص با ۱.۵٪ به طور میانگین ​​سالانه را نشان می دهد. از نظر سرمایه گذار ، ۱.۵٪ از سود اضافی ارزش مدیر ، آلفا است و سرمایه گذار حاضر است هزینه های بیشتری را برای بدست آوردن آن پرداخت کند. بقیه بازدهی کل ، یعنی آنچه S&P 500 بدست آورده است ، مسلماً هیچ ارتباطی با توانایی منحصر به فرد مدیر ندارد.

چکیده نکات مهم مدیریت ریسک و سرمایه گذاری

  • مدیریت ریسک فرآیند شناسایی ، تجزیه و تحلیل و پذیرش یا کاهش عدم اطمینان در تصمیمات سرمایه گذاری است.
  • در دنیای سرمایه گذاری، ریسک از بازدهی جدایی ناپذیر است.
  • روش های مختلفی برای تشخیص ریسک وجود دارد. یکی از رایج ترین موارد انحراف معیار است و یک معیار آمار پراکندگی حول یک گرایش مرکزی است.
  • بتا ، همچنین به عنوان ریسک بازار شناخته می شود ، معیاری برای نوسانات یا ریسک سیستماتیک یک سهام منفرد در مقایسه با کل بازار است.
  • آلفا معیاری برای بازدهی اضافی است. مدیران مالی که از استراتژی های فعال برای غلبه بر بازار استفاده می کنند ، در معرض ریسک آلفا قرار دارند.

سخن نهایی

تحقیقات نشان داده که سرمایه گذاری در دراز مدت ریسک را کاهش می دهد زیرا ، حتی اگر قیمت یک دارایی معین در مدت زمان کوتاه افزایش و کاهش یابد ، به طور کلی در بلندمدت هرگونه ضرر و زیان را جبران می کند. سرمایه گذاری یک استراتژی طولانی برای اهداف بلند مدت است (به طور معمول ۵ ، ۱۰ ، ۲۰ سال یا بیشتر)

یک سرمایه گذار هر استراتژی را انتخاب کند ، مدیریت ریسک برای به حداقل رساندن ضرر و زیان یک مسئله بسیار ضروری است.

به یاد داشته باشید: هرچه ضرر و زیان بیشتر می شود ، مبلغی که برای بازدهی کلی و جبران آن ضرر باید به دست آورید نیز بیشتر می شود. برای بهبود ۱۰٪ ضرر، ۱۱٪ سود کافی است. اما برای از بین بردن ضرر ۵۰٪ ،سود صد در صدی لازم است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.