تکنیک تبدیل سطوح در بازار چیست؟ و روش کاربرد آن چگونه است؟
آیا شما معامله گری هستید که در افق بازار منتظر می مانید تا با نزدیک شدن یک موقعیت خوب و یک استراتژی برنده حرکت خودتان را انجام دهید ؟ یا نه . شما معامله گری هستید که در تمام اوقات در بازار معامله می کنید چون فقط باید در با زار باشید؟ طیف گسترده ای از معامله گران از دسته دوم هستند چون آنها نمی توانند به خودشان کمک کنند اینها معامله گ رانی هستند که روی نمودارهای 15 دقیقه 5 معامله را در همان زمان معامله انجام می دهند ، آنها هیچ طرح و برنامه ای ندارند و برایشان هم مهم نیست فقط می خواهند در بازار باشند ، سفارش بگذارند و با شتاب زده در بازار حضور داشته باشند .
به زبان خیلی ساده : منطقه "شکار قیمت" منطقه ای است که با احتمال قریب به یقین معامله گران آن را با قاطعیت به دام میاندازند – این منطقه سه ویژگی دارد :
منطقه قیمتی که از یک حمایت قدیم به یک مقاومت جدید یا از یک مقاومت قبلی به یک حمایت جدید برخورد می کند (flip) تبدیل سطح نامیده می شود .این قیمت می تواند به عنوان یک عامل کلیدی با اطمینان بسیار بالا در موقع معامله به کار گرفته شود چرا که ما می دانیم سطوح مهم حمایت و مقاوت بارها مورد آزمایش قرار گرفته و مورد عمل واقع شده است . یک مثال ازقیمت (flip) تبدیل سطح درشکل زیر توضیح داده شده است ، در این مثال قیمت از یک حمایت قدیمی به یک مقاومت جدید نوسان کرده است
در یک مثال مخالف دیگر می توانید ببینید که مقاومت قبلی شکسته شده و سپس قیمت (flip) تبدیل سطح در سطح حمایتی جدید برای آنکه جهش بعدی را آماده کند نگهداری شدهاست .
این الگو یکی از قدرتمندترین و عمومی ترین الگو ها در بازار مالی می باشد و مورد توجه معامله گران متعددی می باشد و به طور نزدیک مورد توجه قرار میگیرد و به صورت های مختلف مورد یادگیری قرارمی گیرد . معامله گران وقتی اولین سطح شکسته شد، شکار را آغاز می کنند . به عبارت دیگر وقتی که اولین حمایت یا مقاومت شکسته شد و قیمت حول آن حمایت و مقاوت شروع به (flip) تبدیل سطح نمود معامله گران اماده می شوند و سطح جدید را به عنوان یک حمایت یا مقاومت جدید نگه می دارند . معامله گران می توانند به راحتی و در تمام تایم فریم ها این الگو را ببیند و مشاهده کنند که بارها و بار ها تکرار شده است . قیمت های (flip) تبدیل سطح در تمام تایم فریم ها از حمایت قدیم به مقاومت جدید مشاهده می شود و این " پشتک و وارو" کلید اصلی بازار مالی می باشد و برای تقاضا و عرضه کار می کند. در شکل زیر نشان داده شده است که قیمت های (flip) تبدیل سطح چگونه کار می کند و بارها و بارها در تایم های زمانی مختلف در بازار کار می کند
چطور منطقه شکار را پیدا کنیم ؟
# استفاده از " نمودار روزانه " برای پیدا کردن " منطقه شکار " معنایش این است که شما همه مناطق کلیدی را در چارت روزانه علامت خواهید زد ، این به معنای آن نیست که شما همه معاملات خود را در نمودار روزانه انجام خواهید داد . اگر یک منطقه شکار در نمودار روزانه شناسایی شد سایر تایم فریم ها از جمله 12,8,4,2,1 ساعته هم می تواند در معاملات اقدام شود .
# بهترین و مهم ترین سطح ها در نمودار روزانه مشخص می شوند البته هیچ تفاوتی برای انتخاب تایم فریم نیست ولی ما "منطقه شکار" را در نمودار روزانه مشخص خواهیم کرد و سپس پله پله به پایین حرکت می کنیم تا عملکرد قیمت را برای معامله پیدا کنیم .
# ابتدا باید روند را پیدا کنیم ، بدون وجود یک روند شفاف و قابل ملاحظه هیچ منطقه شکاری نخواهیم داشت ، احتمالا می توان معاملاتی بر اساس سطوح حمایت و مقاومت انجام داد اما بدون " روند " منطقه شکاری نخواهیم داشت.
یک اشتباه مشترک که توسط معامله گران اتفاق می افتد . ؟
وقتی که روند را شناسایی کردید ،حالا باید به دنبال مناطق ویژه ای باشید که معاملات شما بااحتمال بالا با این روند به انجام برساند و این همان منطقه شکار است .مهمترین مطلب درباره عملکرد قیمت این نیست که آخرین کندل کجا بسته شده است یا کندل وارد منطقه شده است یا نه ، این داستان قیمت است که معامله از کجا وارد می شود . شما می توانید یک سیگنال خوب داشته باشید اما اگر در منطقه اشتباه روی نمودار باشد احتمالا معامله خوبی نخواهد بود . در نمودار روزانه زیر به وضوح یک روند نزولی در آن مشاهده می شود و همینطور منطقه (flip) تبدیل سطح در آن مشخص شده است ، حالا با یک احتمال زیاد معامله گران می توانند در تمام تایم فریم ها یک معامله کوتاه را بگیرند .این منطقه شکار در نمودار روزانه مشخص شده است بنابراین معامله گران می توانند به تایم فریم های پایین تر نگاهی بیاندازند چون در این منطقه می توان با احتمال زیاد معاملات کوتاه مدت را به انجام رساند.
بهترین معامله گران تصادفی وارد معامله نمی شوند ، آنها برای معامله اشان کمین می گذارند همانطور که یک ببر از لای بوته زار به دنبال شکار می نشیند .تفاوت بین بهترین معامله گران و آماتورها این است که معامله گران حرفه ای می دانند دقیقا به دنبال چه هستند ؟ و اجازه می دهند که بازار در خدمت آنها باشد این معامله گران هیچ فشاری به بازار نمی آورند ، آنها با آرامش منتظرمی مانند تا بازار به آنها نزدیک شود . اما تازه کارها در طرف مقابل با استرس وارد بازار می شوند و بدون هیچ ایده ای که واقعا به دنبال چه می گردند ؟
این خیلی مهم است که معامله گران سفارشات خود را در مناطق ترجیحی صحیح بگذارند . تعداد زیادی از معامله گران ابتدا به دنبال سیگنال می گردند و سپس خط روند را جستجو می کنند و اینکه آیا یک مقاومت از آن پشتیبانی می کند یا نه برای مثال یک معامله گر به دنبال یک دوجی ( pin bar) می گردد بعد به دنبال آن است که آیا خط حمایتی با آن جفت می شود ؟و آیا خط روندی وجود دارد ؟با این روش ده ها سیگنال با احتمال بسیار پایین وجود خواهد داشت و این کار را برای معامله گر سخت می کند که آیا سیگنال واقعا از یک سطح خوب آمده است یا نه ؟
معامله گران باید ابتدا منطقه شکار خود را علامت گذاری کنند و برای معامله اشان کمین بگذا رندخیلی قبل تر از آنکه یک سیگنال به آن منطقه برسد به جای آنکه به دنبال سیگنال بگردند و بعد تلاش کنند که آیا سیگنال با خط روند کار می کند یا نه ؟ حرفه ای ها به طور پنهانی در بازار کمین می گذارند و وقتی یک معامله خودش به آنها نزدیک می شود با یک حرکت سریع آن را تصاحب می کنند . شما از کدام دسته هستید ؟ آیا قبل از آنکه موعد معامله اتان برسد در نمودار هایتان مناطق (flip) تبدیل سطح را مشخص کرده اید ؟ و کمین هایتان را گذاشته اید ؟ اجازه می دهید که معامله به شما نزدیک شود ؟
جائی که شما قصد دارید وارد یک معامله شوید بسیار بحرانی می باشد اگر شما به طور اشتباه وارد قسمتی از روند شوید شما وقتی وارد شده اید که حرفه ای ها قبلا وارد شده و پول خود را از روند برداشته اند و سود کرده اند و شما نباید وارد شوید وقتی که بزرگان در حال خروج هستند والبته این اتفاق اغلب واقع می شود وقتی که یک روند در حال برگشت می باشد یا حتی خواهید دید که قیمت ها سقوط می کنند بنابراین شما نمی خواهید همچین پوزیشنی را بگیرید به این دلیل است که نقطه ورود برای معامله شما بسیار بحرانی است . اگرچه "منطقه شکار" فقط درتایم فریم روزانه طراحی و تنظیم می شود اما می تواند در تایم فریم های پایین تر مورد استفاده قرارگیرد . بعد ازتنظیم نمودارروزانه بر روی حمایت ها ومقاومت های کلیدی در رابطه به قیمت های (flip) تبدیل سطح کار کنید ، بررسی کنید که کدام بازار دارای روند می باشد و درچه تایم فریمی، کمین ها را بگذارید در یک موقعیت زمانی مشخص بالاخره زمان شکار فرا خواهد رسید که این راحت ترین قسمت ماجراست . همه معامله گران به دنبال این هستند تا با احتمال زیاد یک سیگنال معاملاتی در قیمت ها به دست آورند تا به انان تایید دهد آنچه را که انها فکر می کنند درست بوده است . قیمت های منطقه (flip) تبدیل سطح که درحول محدوده حمایت یا مقاومت نوسان می کنند و آماده اند که برای یک صعود یا سقوط حرکت کنند بهترین تایید این موضوع برای معامله گران است .یک مثال ازاین سیگنال ها ، الگوی شمعی Engulfing می باشد که در اینجا توضیح داده میشود.
درمثال زیرمشاهده می شود که در یک روند نزولی آشکار منطقه شکارشناسائی شده است ،درون این منطقه یک کندل نزولی Engulfing تایید می کند که با احتمال زیاد یک معامله کوتاه انجام می شود ، این برای یک معامله گر کافی است تا با احتمال زیاد در یک قیمت معاملاتی اقدام کند .
مثال دوم یک نمونه صعودی است . دراین چارت ما می توانیم یک روند صعودی آشکار را مشاهده کنیم به طوری که قیمت های پایانی بالاتر از یکدیگر بسته شده اند ( higher high – higher low ) قیمت ها در حول و حوش یک مقاومت قبلی یک سرو شانه ساخته اند و با یک بازگشت به سطح حمایت به طور آشکار یک منطقه (flip) تبدیل سطح را شکل داده اند این منطقه حالا یک منطقه شکار است ، قبل از آنکه یک انفجار را شاهد باشیم ، یک کندل صعودی Engulfing معامله را به پرواز در می آورد ، این به طور وضوح یک سیگنال قیمتی و یک مثال از احتمال بالای وقوع قیمتی است تا معامله گران معاملات خود را اینچنین در آینده شروع کنند این ها نمونه هایی از انواع معاملاتی است که اغلب مورد استفاده قرار می گیرند .
روکش کردن (استاندارد سازی)
عملکرد های معاملاتی که موفق می شوند و سود های بلند مدت می سازند برای معامله گرانی است که معاملاتشان را انتخاب می کنند و می دانند دقیقا چه زمانی باید یورش ببرند وقتی که یک فرصت آشکار می شود.
وقتی که بقیه معامله گران پول هایشان را وارد معامله می کنند ، معامله گران موفق آنها را نظاره می کنند و آماده اند تا شلیک کنند آن وقت هرچه در سر راهشان هست را می زنند . به عبارت دیگر معامله گران سود ده ، نشسته ، منتظر و پنهان آماده لحظه اشان هستند وقتی که لبه کار را دیدند با یک یورش استراتژیک کار را تمام می کنند .
در حال حاضر وقتی که این طرح بزرگ باعث سود آوری معامله گران می شود و برایشان سودهای خوبی می سازد ، بقیه تفاوت بین تایم فریم ها معامله گران بسته های پولشان را از دست می دهند چرا که آنها به دلیل عدم نظم در معاملتشان ، موفق نیسنتد .
درحالیکه معامله گران موفق درسود هستند بقیه هنوزبا فاصله ای زیاد عقب ایستاده اند حتی اگر معاملات بیشتری انجام دهند و یا هنوز بیشتر به مانیتورها نگاه کنند.
امیدوارم شما هردو درس را گرفته باشید که چطور با یک احتمال بالا معامله کنید و همچنین برنامه معاملاتتان را چگونه تنظیم کنید ؟ اگر شما فقط یک درس را فراگرفته باشد موارد زیر را دارید :
تایم فریم یا بازه زمانی چه اهمیتی در فارکس دارد؟
مواردی وجود دارد که یک تریدر خوب را از یک تریدرعالی جدا میکند. شجاعت، غریزه، هوش و البته زمان بندی مناسب از جمله این ویژگیهاست. همانطور که تفاوت بین تایم فریم ها میدانید، انواع مختلفی از تریدرها و همچنین بازه های زمانی مختلفی وجود دارد که به معاملهگران در توسعه ایدهها و اجرای استراتژیهای معاملاتی کمک میکند. زمانبندی معامله اهمیت بالایی دارد زیرا به معاملهگران امکان کنترل چیزهایی را میدهد که نمیتوانند در نظر بگیرند.
استفاده از بازه های زمانی مختلف در فارکس به معاملهگران در آشکارسازی روندهای بزرگتر و تشخیص حرکات قیمت به صورت دقیقتر کمک میکند. هنگام جابهجایی بین بازههای زمانی مختلف در یک جفت ارز مشخص، میتوان دیدگاههای متفاوتی را شکل داد و این موضوع در تجزیه و تحلیل کمک بزرگی به شخص معاملهگر میکند. بنابراین، داشتن درک کامل از بازههای زمانی معاملات فارکس بسیار مهم است. در این مقاله به اهمیت بازههای زمانی، نحوه استفاده از آنها و انواع مختلف معامله میپردازیم.
تایم فریم (Time Frame) در معاملات فارکس
تایم فریم یا بازه زمانی در معاملات فارکس میتواند به هر واحد زمانی تعیینشدهای که معامله در آن انجام میپذیرد اشاره کند. به طور معمول، تایم فریمهای فارکس بر حسب دقیقه، ساعت، روز یا هفته اندازه گیری میشود. شخص تریدر تایم فریمی را انتخاب میکند که برای استراتژی معامله او مناسبتر باشد.
ارتباط مستقیمی بین بازه زمانی انتخابی در فارکس و سیستم معاملاتی وجود دارد. اما برای انتخاب بهترین بازه زمانی در معاملات باید ابتدا استراتژی معاملاتی خود را انتخاب کنید. برخی از تریدر ها در بازههای زمانی بسیار کوتاه معامله میکنند درصورتیکه برخی در مدت زمان طولانیتر به معامله میپردازند. انتخاب بهترین بازههای زمانی فارکس برای معامله به نوع سبک معاملاتی شخص بستگی دارد.
انواع معامله و بازه های زمانی
وقتی به تصویر وسیعتر نگاه میکنیم، معاملهگران برچسبها و نامهای مختلفی را انتخاب میکنند. اما وقتی نگاهی دقیقتر بندازیم، در واقع در چهار دسته اصلی معاملهگر براساس نوع بازه زمانی وجود دارد:
تریدر روزانه (The Day Trader)
تریدر روزانه جذابترین مورد در بین این سه دسته است. همانطور که از نام آن پیداست، یک معاملهگر روزانه در طول روز معامله میکند. این نوع معامله معمولا پس از پایان زمان معاملاتی، موقعیت معاملاتی خود را حفظ نمیکند. به طور معمول، این معاملهگران کوتاهمدت هستند که عموما به دنبال سود سریع در یک یا چند معامله هستند تا از یک محدوده نسبتا کوچک سود بیشتری کسب کنند. از این رو، از نمودارهایی با بازه زمانی کوتاهتر، دورههای 1، تفاوت بین تایم فریم ها 5 یا 15 دقیقهای استفاده میکنند. در نهایت، معاملهگران روزانه بیشتر به الگوهای معاملاتی تکنیکال و جفت ارزهای نوسانی برای سود متکی هستند.
تریدرهای نوسانی (Swing Trader)
معاملهگران نوسانی از بازه زمانی طولانیتری استفاده میکنند و گاهی برای چند ساعت، روز یا حتی بیشتر موقعیت معاملاتی خود را حفظ میکنند. معاملهگر نوسانی، برخلاف معاملهگر روزانه، به دنبال کسب درآمد از ورود به بازار است، زیرا او امیدوار است تغییر در حرگت قیمتی به موقعیت معاملاتی او کمک کند. بنابراین، زمانبندی یک معاملهگر نوسانی از یک معاملهگر روزانه نیز حیاتیتر است.
اسکالپر (The Scalper)
اسکالپینگ یک سبک معاملاتی شامل شناسایی تغییرات کوچک قیمت بازار فارکس است. اسکالپرها معاملهگران کوتاهمدتی هستند که برای چند ثانیه یا چند دقیقه موقعیتهای معاملاتی خود را حفظ میکنند. آنها از هر معامله سریع سود اندکی به دست میآورند و معمولا نمودارهای بازه زمانی 1 تا 15 دقیقه را مطالعه میکنند.
تریدر موقعیت معاملاتی(Position Trader)
این نوع معامله، طولانیترین بازه زمانی بین موارد فوق است. معاملهگر موقعیت بازار را متفاوت درک میکند. این معاملهگران به جای بررسی حرکات کوتاه مدت بازار، به سراغ بازههای زمانی بلند مدت میروند. استراتژیهای موقعیت معاملاتی به روزها، هفتهها، ماهها یا حتی سالها طول میکشد. بنابراین مدلها و فرصتهای تکنیکال بلندمدت از جمله مدلهای اقتصادی، تصمیمات دولتی و نرخ بهتره در نظر گرفته میشوند.
سخن پایانی
بازههای زمانی برای معاملهگران و استراتژیهای معاملاتی اهمیت بسیاری دارد. فرقی ندارد که معاملهگر روزانه، نوسانی، اسکالپر یا موقعیت معاملاتی باشید، بازههای زمانی همیشه یک ملاحظات مهم در برنامه معاملهگران تفاوت بین تایم فریم ها به ویژه برای تازهکاران است.
جلسه نهم: آموزش کندل استیک
آموزش کندل استیک یا الگو های شمعی بسیار مهم هستند و در این جلسه از اموزش فارکس قصد داریم انواع آنها را بررسی کنیم و یاد بگیریم که به چه شکل با آنها روند ها را پیدا کنیم.
همانطور که میدانید نمودار های مختلفی نظیر نمودار های میله ای ، دایره ای و… وجود دارد. که معمولا برای اطلاعات آماری از این نمودار ها استفاده میشود.
یکی از نمودار های بسیار مهم نمودار شمعی یا کندل استیک است که در بازار فارکس بیشترین استفاده رو برای بررسی چارت داره. البته که نمودار های دیگه ای هم وجود داره که تریدر های دیگه هم از اون ها استفاده می کننند اما مهم ترین و پرطرفدار ترین آن ها نمودار شمعی است.
نمودار کندل استیک یک نمودار بسیار قدیمی است که اطلاعات کاملی را نسبت به چارت به ما میدهد و ما در ادامه قصد داریم تا در باره الگو های کندل استیکی و هشدار هایی که به ما میدهند صحبت کنیم.
همانطور که در تصویر پایین مشاهده میکنید کندل یا نمودار شمعی که در ظاهر هم شبیه به شمع است از دو قسمت تشکیل شده است.
شکل کلی کندل استیک ها
- بدنه(body): قسمت پهن تر
- سایه(weak): قسمت باریک تر در بالا و پایین
در عکس زیر دو کندل صعودی و نزولی درکنار هم آمده اند که قصد داریم فرق بین این دوکندل را راجع بهش صحبت کنبم.
معنی کندل استیک
علاوه بر تفاوت بارز بین رنگ آن ها که با توجه به سلیقه شما در متاتریدر قابل تغییر است( آموزش متاتریدر ) تفاوت های دیگری هم دارند.
اما قبل از این که به توضیح کامل تفاوت آن ها بپردازیم باید بدانید که به کندل استیک های صعودی اصطلاحا گاو یا بولیش (Bullish )گفته میشود و به کندل های نزولی خرس یا بیریش (Bearish) میگویند.
دلیل این نامگذاری بسیار جالب است به عنوان مثال هنگامی که گاو حمله میکند از پایین شاخ میزند و به سمت بالا میرود به همین دلیل حرکت صعودی رو به بالا را بولیش مینامند. و همچنین به دلیل این که خرس از بالا به پایین حمله میکند کندل های نزولی را بیریش می نامند.
تمامی توضیحات و محل باز و بسته شدن قیمت و تفاوت دو کندل استیک در عکس به وضوح نشان داده شده است
به طور کلی اگر کندل استیک ما در تایم فریم روزانه باشد در ابتدای روز که بازار باز میشود این کندل یا به سمت کف قیمت پایین میاید و از اون جا به بعد کندل نزولی تشکیل میدهد یا تا سقف کندل بالا میرود و کندل صعودی تشکیل میدهد.
تا اینجا باز و بسته شدن کندل هارا فهمیدید اما باید بدانید که کندل ها در کنار هم معنا و مفهوم خودشون رو دارند برای درک بهتر باید بدانید که شکل کندل ها به تنهایی و قرار گرفتن آن ها کنار هم میتواند بیانگر مفهوم خاصی باشد پس بریم برای ادامه آموزش کندل استیک.
به این کندل ها با مفهوم های خاص خودشون میگویند الگو های کندل استیکی.
الگو های کندل استیکی بسیار زیاد هستند اما شما لازم نیست که همه آن هارو بلد باشید در اینجا 6 الگوی مهم را برای شما آورده ایم که دانستن همین الگو ها برای شما کافی است. در ادامه آموزش کندل استیک با ما همراه باشید.
الگو های کندل استیک
شبه داجی که شامل: spinning top, hanging man, shovel, hammer
الگوی داجی
انواع مختلف الگو های داجی را میتوانید در عکس زیر مشاهده کنید.
الگو های داجی بدنه ندارند و فقط با سایه شکل گرفته اند.
تمام این 6 الگو و زیر مجموعه های آن ها فقط در نقاط مهم بازار تاثیر میگذارند.
حالا نقاط مهم بازار کجا هست؟
در ادامه آموزش کندل استیک با آموزش نقاط مهم بازار میپردازیم هرچند که در آموزش های قبلی که درباره خطوط حمایت و مقاومت، ترندلاین و…. به شما درباره این نقاط توضیح دادیم.
اما به طور کلی تمامی این الگو هنگامی که در نقاط مهم بازار ظاهر شوند برای ما مهم هستند و وسط بازار عملا هیچ ارزشی ندارند.
الگوی شبه داجی
باز هم همانطور که در عکس میبینید این دو الگو شبیه به هم هستند اما یکی در روند نزولی و دیگری در رنود صعودی ظاهر شده است.
پوشاننده یا انگولفینگ
این الگو از 2 کندل کنار هم تشکیل شده است. در این کندل شما میتوانید گپ را هم مشاهده کنید چون طبق روند بازار هر کندل باید دقیقا از همونجایی که کندل قبلی بسته میشود، باز شود اما در این الگو از میانه کندل بعد شروع شده است.
موچین یا توییزر
این الگو یکی از مهم ترین الگو های بازار است که میتواند به طور حتمی و قوی باعث تغییر روند بازار بشه.
الگوی درونی
این الگو هم تقریبا مثل الگوی داجی است با این شباهت که کندل ها در دل هم دیگر قرار دارند و با این تفاوت که کندل ها دقیقا از همونجایی که بسته شدند، کندل بعدی باز شده و گپی در بازار وجود ندارد.
الگوی بیرونی
دقیقا شبیه الگوی درونی است اما با کمی تفاوت در قرار گیری کندل ها.
همانطور که تا الان این کندل استیک های مهم و شباهت آن هارا دیدید مطمئنا فهمیدید که یاد گرفتن تعداد زیادی الگو که همه آن ها شبیه به هم هستند چقدر میتونه کاره سختی باشه، پس حتما باید دقت زیادی داشته باشید.
در این آموزش کندل استیک ما به شما توصیه میکنیم تا ویدیو را ببینید چون نکات آموزشی کامل تری را در بر دارد.
استراتژی RSI (بخش دوم)
همانطور که در قسمت اول مقاله توضیح دادیم، بعضا در استراتژیهای معاملاتی، درک درستی از مفهوم استراتژی RSI دیده نمیشود. در این مقاله سعی میکنیم با بررسی ادامه این استراتژیهای معاملاتی، درک بهتری از استراتژی RSI بهدست آوریم.
استراتژی RSI: استفاده از الگوهای تکنیکال در RSI
در خیلی از کتابهای تحلیل تکنیکال توصیه شده که الگوهای تکنیکال قیمتی مختلف نظیر مثلث و خطوط روند و سقف و کف دوقلو و. را بهجای قیمت، بر روی مومنتوم RSI رسم کنند. دلیل اینکار را هم این نکته میدانند که این الگوها در مومنتوم RSI زودتر از قیمت واکنش نشان میدهند و حتی در بعضی از موارد این الگوها فقط در RSI نمایان میشوند و در قیمت دیده نمیشوند!
نمونهای از سیگنالها، توسط این استراتژی را در نمودار زیر میتوانید مشاهده کنید:
نحوه عملکرد سیگنال با خط روند RSI
از آنجایی که قرار است ما با شما رو راست باشیم، پس نمیتوان منکر این نکته شد که بعضا این روش میتواند سودآور باشد. اما بعضی از واقعیتها نیز در این استراتژی وجود دارد که در این کتابها به شما نمیگویند.
واقعیت این است که، بهطورکلی RSI با فرمولی بدست میآید که نهایتا از قیمت نشأت میگیرد. دقیقا همانطور که عدد 10 بعد از 9 میآید. پس به یاد داشته باشید که هرآنچه در مفهوم RSI نمایان شود نیز، قبل آن در نمودار قیمت میتوان دید!
نکته بعدی هم در مفهوم RSI این است که در این روش، هرچه میزان نویز (پارازیت) RSI بیشتر باشد، مقدار خطای این استراتژی نیز بیشتر میشود. به همین دلیل خیلی از معاملهگران در این روش از تایمفریمهای بالاتر استفاده میکنند که کار عاقلانهتری هم است. یا برای اینکه گرفتار این پارازیتها نشوند، نموداری را برای معامله انتخاب میکنند، که حجم معاملات بیشتری داشته باشد. زیرا هرچه حجم معاملات بیشتر باشد، مقدار پارازیت در RSI نیز کاهش مییابد.
از آنجایی که فرمول RSI طوری است که همواره بین اعداد 0 تا 100 درحال نوسان است، پس در هر لحظه میتواند جدا از قیمت حرکتهای معکوس روند قیمت نیز از خود نشان دهد. این نیز نکته دیگری است که در این روش به شما نمیگویند.
به عبارت دیگر وقتیکه در RSI خط روند شکسته میشود (Breakout)، شما با خیال راحت وارد معامله میشوید ولی بعد از آن RSI دوباره به مسیر قبلی خود بازمیگردد. نمونهای از این نقضها را در نمودار زیر میتوانید مشاهده کنید.
نحوه ایجاد پارازیت در سیگنال
استراتژی RSI: اصلاح تنظیمات اندیکاتور
دسته دیگری از معاملهگران که از عدم واکنش به سطوح 30 و 70 به ستوه آمده بودند، برای بهینهتر کردن مقدار محاسباتیRSI و همچنین کاهش پارازیتها، تنظیمات آنرا تغییر میدهند. یکی از این نتظیمات مقدار دوره محاسباتی است.
تغییر دوره RSI
بهطور استاندارد در فرمول RSI، این مقدار بر روی میانگین 14 دوره است. پس اگر ما فرمول را در دورههای بزرگتری بررسی کنیم، درواقع مقدار حساسیت RSI را کمتر کردیم (پارازیت کمتر میشود).
مقایسه RSI 14 دوره و RSI 50 دوره
بعضی دیگر از معاملهگران برای اینکه جزئیات بهتری از قیمت را در تایمفریمهای پایینتر بررسی کنند، مقدار معادل دوره مربوطه را در تایمفریم پایینتر استفاده میکردند. شاید این موضوع در مفهوم RSI کمی پیچیده بهنظر بیاید. اما ما برای شما با مثالی این موضوع را روشنتر بیان میکنیم.
به طور مثال در تایم فریم 1 ساعته مقدار دورههای استاندارد RSI روی 14 دوره تنظیم شده. به عبارت دیگر، فرمول RSI در این تایمفریم، برای 14 کندل 1 ساعته محاسبه میشود. حال میخواهیم مقدار معادل دوره RSI آن را در تایمفریم 30 دقیقه در نظر بگیریم.
به دلیل اینکه هر کندل 1 ساعته از دو کندل 30 دقیقه تشکیل میشود، پس طبیعی است که برای درنظر گرفتن معادل آن باید مقدار دوره RSI را به دوبرابر (28 دوره) افزایش دهیم. با اینکار شما میتوانید جزئیات بیشتری از نوسانات قیمتی را درهمان تایمفریم قبلی مشاهده کنید.
در عکس فوق نمودار پوند/دلار استرالیا (GBP/AUD) را در تایمفریم یکساعته و با دوره RSI 14 مشاهده میکنید.
در عکس فوق نمودار پوند/دلار استرالیا (GBP/AUD) را در تایمفریم یکساعته و با دوره RSI 14 مشاهده میکنید.
عکس فوق مقدار معادل عکس قبل را در تایمفریم سیدقیقه با دوره RSI 28 مشاهده میکنید. همانطور که میبینیم مقدار جزپیات بیشتری را در تایمفریم معادل میتوانیم ببینیم.
استفاده از hlc/3 در استراتژی RSI
یکیدیگر از تغییراتی که در فرمول RSI برای بهینهتر شدن استفاده میشود، استفاده از hlc/3 بهجای قیمت Close کندل است. اما این به چه معنی است؟
همانطور که میدانیم کندلها در نمودار 4 اطلاعات مهم قیمتی را به ما میدهند. بهطور مثال در تایمفریم یکساعته، درواقع در هر ساعت یک کندل جدید تشکیل میشود که اطلاعات زیر را به ما نشان میدهند:
- Open همان قیمت ابتدای شروع کندل است (O).
- Close همان قیمت پایانی کندل است (C).
- High بیشترین قیمت معامله شده در یک کندل (H).
- Low کمترین قیمت معامله شده در یک کندل (L).
همانطور که در مفهوم RSI تعریف کردیم، مقدار قیمتی که در فرمول استاندارد مورد استفاده قرار میگیرد، درواقع همان قیمت Close است. بعضا معاملهگران برای اینکه به مقدار بهینهتری از فرمول دستیابند، به جای اینکه از قیمت انتهایی کندل (Close) اشتفاده کنند. از قیمت جدیدی به نام hlc/3 استفاده میکنند.
hlc/3 = ((High+Low+Close)/3
نکته: اینکار خیلی بهتر از روش دستکاری در مقدار دورههای RSI به شما جواب میدهد!
نکته بسیار مهمتر: ما به شما پیشنهاد میکنیم این است که برای درک بهتر حرکات قیمتی، از چند نمودار در تایمفریمهای مختلف بهطور همزمان درکنار هم استفاده کنید. زیرا تایمفریمهای بزرگ همواره دارای تاخیر هستند. ما میتوانیم این کمبود را با استفاده از تایمفریمهای کوچکتر درکنار آنها جبران کنیم. همچنین تایمفریمهای کوچکتر هم ممکن است پارازیت داشته باشند و یا ما را گرفتار واگراییها کنند که خطای کار ما را بالا میبرند.
همواره برای پیدا کردن روندهای صعودی، باید در تایمفریمهای بزرگتر دنبال علائم صعود بگردیم و بعد اثرات آنرا در تایمفرمیهای پایینتر لحاظ کنیم. اما برای پیدا کردن روندهای نزولی این موضوع معکوس است و ما باید از تایمفریمهای کوچکتر، علائم ریزش را شناسایی کنیم و بعد از شناسایی آن را در تایمفریم بالاتر مدنظر قرار دهیم.
اما این نکته را فراموش نکنیم که تایمفریم بزرگتر همواره بر تایمفریم کوچکتر، حق تقدم دارد!
نمودار پوند/دلار تایم روزانه
نمودار پوند/دلار تایم ۴ساعته
سوال: با توجه به نمودارهای تایم روزانه و 4ساعته بالا سهم را نگه داریم یا بفروشیم؟
- همچنان روند صعودی ادامه دارد و فروش سهم حرام است
- با توجه به واگرایی و شکست روند RSI در تایم 4 ساعته نگهداری سهم حرام است
- نمیتوان با قطعیت گفت
جواب: اشخاصی که فکر میکنند که سیگنال نزولی داریم و از سهم خارج میشوند، همواره از کسانی هستند که بعد از خروج از سهم، روزی 100 مرتبه خود را نفرین میکنند. در عکس زیر میتوانید ادامه قیمت را مشاهده کنید.
نمودار پوند/دلار تایم ۴ساعته
اما دلیل این امر چیست؟
در چنین مواقعی همواره اینکه سهم را نگهداریم و یا خارج شویم، برای اکثر معاملهگران تبدیل به تصمیم کبری میشود. آن دسته از افرادی که در مثال بالا سیگنال خروجی تشخیص دادند، درواقع هنوز عملکرد رابطه بین تایمفریمها را درک نکردهاند. لازم به ذکر است که برای تسلط بر این موضوع نیاز به تمرین بسیار زیاد است. درواقع ما باید یاد بگیریم که از هر تایمفریمی به اندازه خودش انتظار داشته باشیم (بهطور مثال با سیگنال نزولی تایم 5 دقیقه نمیتوانیم انتظار ریزش در تایم روزانه را داشته باشیم). در نمودار فوق نیز این مسئله صدق میکند. اینکه علائم نزولی در تایمفریم 4ساعته کاملا مشهود است شکی نیست. اما همانطور که گفتیم از آنجایی که همواره تایمفریم بزرگتر ارجعیت دارد، در مثال قبل نیز، تایم فریم روزانه همچنان صعودی بود و هیچ علائمی از ریزش در آن نبود. حتی RSI نیز در روند صعودی قرار داشت.
بهعبارتیدیگر ریزشی که در تایمفریم 4ساعته دیدیم، علائم آن از تایمهای پایینتر (تایمفریم ۵دقیقه) شروع و تا تایمفریم 4ساعته نیز گسترش مییابد. اما در تایمفریم روزانه همهچی معکوس میشود و قیمت به تایمفریم بزرگتر احترام میگذارد (مگر اینکه علائم ریزشی در تایمفریم روزانه نیز مشاهده میشد).
RMI و Morris RSI
دانشمندان زیادی بعد از آقای ویدلر سعی کردند مدلهای پیشرفتهتری از مفهوم RSI را به بازار ارائه کنند. معروفترین آنها همین دو موردی است که بهطور خلاصه در این مقاله به آنها میپردازیم.
اندیکاتور RMI
این اندیکاتور اصلاح شده برای اولینبار توسط آقای راجر آلتمن مورد استفاده قرار گرفت. او بر این باور بود که نوسانات RSI بین نقاط اشباع خرید و یا فروش بهصورت ناپیوسته است. او برای ایجاد این پیوستگی در نمودار RSI، تغییر کوچکی در فرمول آن ایجاد کرد. به این شکل که در RSI استاندارد تغییرات قیمت نسبت به gain/loss بهصورت کندل به کندل محاسبه میشود. اما در مدل آلتمن این تغییرات از n مین در گذشته حساب میشود.
این فرمول جدید در اندیکاتورها با نام RMI - Relative Momentum Index شهرت یافته و بسیاری از معاملهگران نیز این مدل را به مدل استاندارد ترجیح میدهند. در عکس زیر تفاوت بین RSI و RMI را در یک نمودار میتوانید مشاهده کنید:
نمودار قیمتی سهام اپل در تایم روزانه و مقایسه RSI و RMI
همانطور که در عکس مشخص است، RMI دارای نوسانات کمتر و همچنین نقاط کف و سقفهای پیوستهتری، نسبت به فرمول استاندارد را نشان میدهد.
Morris RSI
این نوع RSI اصلاح یافته برای اولینبار توسط آقای مورریس به بازار معرفی شد. درواقع آقای ویدلر در فرمول RSI از مقدارمیانگین متحرک ساده (MA) استفاده کرده بود. اما در مدل اصلاح یافته مورریس از میانگین متحرکت نمایی (EMA) استفاده شده. اینکار باعث میشود دندانه دار شدن نمودار RSI میشود که در نهایت باعث تعداد واگرایی بیشتر و همچنین موقعیت ستاپهای معاملاتی بیشتری برای معاملهگران میشود.
جمعبندی
در این مقاله سعی کردیم شما را با درک صحیح از مفهوم RSI بیشتر آشنا کنیم و انواع استراتژی RSI را باهم بررسی کنیم. قابل درک است که مفاهیم این مقاله برای تعداد زیادی از عزیزانی که تازه وارد این حوزه شدند و یا مدتهاست با اندیکاتور RSI بهصورت اشتباه کار میکنند، سخت باشد.
ما به شما توصیه میکنیم که همواره هر سهم را بهصورت جداگانه تحلیل نمایید و از اندیکاتورها فقط و فقط در جهت تائید تحلیل خود استفاده کنید و نه بهعنوان سیگنال. این دلیل اصلی انقراض اکثر معاملهگرانی است که در بازارهای مالی فعالیت میکنند.
وقتی به حرفهای بعد از انقراض این معاملهگران گوش میکنیم، همواره میگویند: باید اینطور میشد! و یا نباید آنطور میشد! یکی دیگر از خصوصیات بازر معاملهگران منقرض شده این است که بدون تحقیق و درک مطلب، سعی در استفاده از هر ابزاری برای معاملهگری هستند.
پس سعی کنیم با وقت گذاشتن برای آموزش بیشتر، درصد موفقیت خود را در آینده بالا ببریم. همچنین یادمان باشد که بازار همیشه برقرار است و هیچگاه فرار نمیکند که برای وارد شدن به آن بخواهیم عجله کنیم.
اگر مطلب فوق برایتان مفید بوده لطفا آنرا با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
لطفا اگر سوالی دارید در قسمت کامنتها بپرسید،حتما جواب داده خواهد شد.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
آشنایی با انواع نمودار تحلیل تکنیکال و کاربردهای هر کدام
یکی از اصلیترین اموری که هنگام انجام معاملات ارزی باید به تفاوت بین تایم فریم ها آن توجه کنیم، تحلیل رفتار ارز دیجیتال مورد نظر در بازار رمز ارزها است. تحلیل تکنیکال به عنوان روشی برای بررسی تغییرات قیمت یک ارز دیجیتال در بازههای زمانی مختلف است. حال در این میان انواع نمودار تحلیل تکنیکال ابزارهای کاربردی هستند که به این تحلیل و بررسی کمک ویژهای میکنند.
از آنجایی که تاریخ به تکرار خود علاقه دارد، رفتار معاملهگران در بازار ارز دیجیتال در دورههای زمانی مختلف به طور مدام تکرار میشود. این موضوع اهمیت تحلیل تکنیکال را چند برابر میکند. زیرا با بررسی رفتار تریدرها و وضع بازار در گذشته میتوان رفتار آنها در آینده را حدس زد. این کار به کمک انواع نمودار تحلیل تکنیکال انجام میشود. در ادامه این مطلب به معرفی این نمودارها خواهیم پرداخت.
نمودار تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یک ارز دیجیتال هیچ ربطی با ماهیت آن رمز ارز ندارد. به عبارت دیگر میتوان گفت که شاخصهای بنیادی یک ارز دیجیتال تأثیری در روند تحلیل تکنیکال نخواهد داشت. بنابراین برای اینکه یک تحلیل تکنیکال خوب از یک ارز دیجیتال داشته باشیم باید به سراغ چارت قیمتی آن ارز و رفتار معاملهگران و تریدرهای توجه کنیم. در این میان نکات کلیدی مهم و تکنیکهای خاص زیادی وجود دارد که بهمرورزمان و با زیاد شدن فعالیتتان با آنها آشنا خواهید شد.
انواع نمودار تحلیل تکنیکال به عنوان ابزارهایی گرافیکی برای به نمایش گذاشتن تغییرات قیمت یک ارز دیجیتال در طور زمان مورد استفاده قرار میگیرد. آشنایی با انواع نمودار ارز دیجیتال باعث میشود تا تحلیل درستی از رفتار بازار داشته باشید و در نهایت معاملات موفقی انجام دهید. این نمودارهای شامل مواردی مثل نمودار شمعی، نمودار خطی، نموداری میلهای و… میشود.
تعریف تایم فریم (Timeframe)
یکی از مفاهیمی که هنگام آشنایی با انواع نمودار تحلیل تکنیکال باید با آن آشنا شوید تایم فریم است. در نمودارهای قیمتی بازه زمانی مشخصی وجود دارد که اجزای نمودار مثل اطلاعاتی درباره قیمت شروع و پایان، بالاترین و کمترین قیمت یک دارایی در آن نشان داده میشوند. این بازه زمانی تایم فریم نام دارد. برای مثال تایم فریم ماهانه به این معنا است که هر کدام از بخشهای نمودار، اطلاعات یک ماه را به نمایش میگذارد. تایم فریمها شامل موارد زیر میشوند:
- ماهانه
- هفتگی
- روزانه
- ۴ ساعته
- ۱ ساعته
- ۳۰ دقیقهای
- ۱۵ دقیقهای
- ۵ دقیقهای
انواع نمودار تحلیل تکنیکال
نمودارهای قیمت در تحلیل تکنیکال معمولا به دو صورت خطی (Line Chart) و OHLC هستند. نمودار خطی که جزو شناخته شدهترین انواع نمودار تحلیل تکنیکال هستند در دستهای جداگانه قرار دارد. نمودارهای OHLC نیز خود به تنهایی شامل نمودارهای دیگری مثل نمودار میلهای، نمودار شمعی و … است.
نمودار خطی (Line Chart)
نمودار خطی به عنوان یکی از انواع نمودار تحلیل تکنیکال وصل شدن قیمتهای نهایی یک ارز دیجیتال به یکدیگر به دست میآید. در واقع میتوان این گونه گفت که در نمودارهای خطی فقط قیمت نهایی یک دارایی مشخص میشود. برای مثال آخرین قیمت یک ارز دیجیتال در معاملات انجام شده در بازههای زمانی مختلف به نمایش درمیآید.
نکته مهمی که درباره نمودار Baseline وجود دارد این است که نوسان قیمت در یک تایم فریم را نشان نمیدهد و به نمایش قیمت نهایی بسنده میکند. این موضوع در نمودارهای OHLC کاملا حل شده است و به طور کلی اطلاعات بیشتری در اختیار کاربران و تریدرها قرار میدهد.
نمودار میلهای (Bar Chart)
نمودار میله ای به عنوان یکی از انواع نمودار تحلیل تکنیکال، اطلاعات بیشتری درباره تغییرات قیمت یک دارایی در بازه زمانی مشخص در اختیار شما خواهد گذاشت.
در این نمودار اطلاعات زیر را خواهید یافت:
- قیمت شروع (Open)
- قیمت پایان (Close)
- بیشترین قیمت (High)
- کمترین قیمت (Low)
به همین دلیل است که نام این دسته از نمودارها OHLC نامگذاری شده است.
در نمودار میلهای تمام این موارد به کمک یک میله و دو خط در قسمت چپ و راست آن مشخص میشود. در بررسی این نمودار خوب است بدانید که در صورت قرار گرفتن قیمت شروع بعد از قیمت پایان، یک میله افزایشی خواهید داشت.
بدین ترتیب میتوانید نتیجه بگیرید که دارایی مورد نظر در آن بازه زمانی افزایش قیمت داشته است. برعکس این موضوع نیز کاملا درست است. همچنین خوب است بدانید که در نمودار میلهای به عنوان یکی از انواع نمودار تحلیل تکنیکال، میلههای کاهشی با رنگ قرمز و میلههای افزایشی با رنگ سبز نمایش داده میشوند.
نمودار شمعی (Candlestick Chart)
یکی از پرطرفدارترین و محبوبترین انواع نمودار تحلیل تکنیکال بین تحلیلگران و متخصصان بازار ارز دیجیتال، نمودار شمعی (Candlestick Chart) است. این نمودار مانند نمودارهای میلهای اطلاعاتی مثل قیمت شروع، قیمت پایان، بیشترین و کمترین قیمت یک ارز دیجیتال را نشان میدهد. با این تفاوت که تحلیل و بررسی آن بسیار آسانتر و دقیقتر است.
نمودارهای شمعی به عنوان یکی از انواع نمودار تحلیل تکنیکال دارای دو بخش بدنه و سایه است. بدنه نشان دهنده اختلاف قیمت شروع و پایان یک دارایی و سایه نشان دهنده بیشترین و کمترین قیمت آن دارایی است. این نمودار نیز مانند نمودار میلهای در صورت صعودی بودن با رنگ سبز و در صورت نزولی بودن با رنگ قرمز نمایش داده میشود. ضمن اینکه شکل و اندازه هر نمودار شمعی میتوان به تنهایی نشان دهنده رفتار تریدرها در آن بازه زمانی باشد.
تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال با نمودارهای قیمتی
همانطور که مشاهده کردید یکی از ابزارهای مهم تحلیلگران برای بررسی رفتار یک ارز دیجیتال در بازار، نمودارهای قیمتی هستند که در دو نوع کلی خطی و OHLC وجود دارند. تحلیلگران معمولا با توجه به اطلاعات مورد نیاز خود یکی از این نمودارها را برای بررسی انتخاب میکنند. اما اگر بخواهید تحلیل کاملی از یک ارز دیجیتال داشته باشید بد نیست که انواع نمودار تحلیل تکنیکال را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار دهید.
دیدگاه شما