استراتژی تعیین حجم معامله


انواع استراتژی‌های معاملاتی

حد ضرر چیست؟ + نحوه تعیین حد ضرر

حد ضرر یکی از مفاهیم مهم هنگام سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی مثل بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال است. در بازارهای بین‌المللی مثل فارکس این مفهوم با اسم Stop Loss (استاپ لاس) شناخته می‌شود. تعریف بهتر آن “حد توقف ضرر” است و برخلاف مفهوم ساده آن، در اکثر موارد توسط معامله‌گران نادیده گرفته می‌شود. یکی از مهم‌ترین تفاوت‌ها بین معامله‌گران حرفه‌ای و آماتور، تعیین حد ضرر و پایبندی به آن است! از مزایای تعیین حد ضرر می‌توان به جلوگیری از ضررهای سنگین، جلوگیری از خواب سرمایه و عادت به استراتژی معاملاتی اشاره کرد. در این آموزش بورس به واکاوی مفهوم Stop Loss، فرمول محاسبه و نحوه تعیین آن به همراه استراتژی معاملاتی مطلوب خواهیم پرداخت.

حد ضرر چیست؟

حد ضرر چیست؟

مفهوم حد ضرر به زبان ساده “جلوگیری از زیان بیشتر در معاملات” است. واژه انگلیسی آن یعنی Stop Loss (تلفظ: استاپ لاس) به معنی “توقف ضرر” مفهوم کاملی را تداعی می‌کند. معامله‌گران تازه‌وارد بازارهای مالی مثل بورس، فارکس و ارزهای دیجیتال، عموما شوق برای کسب سود دارند. اما باید بدانید که اولین اصل در تمام بازارهای مالی “حفظ سرمایه” است و بعد از آن “کسب سود”!

برای معامله در بازارهای مالی نیاز به تجزیه و تحلیل دارید که تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های آن است. همیشه بخاطر بسپارید که “هیچ عصای موسی‌ای در تحلیل تکنیکال وجود ندارد!”. در واقع حتی تحلیلگران حرفه‌ای و باسابقه نیز نمی‌توانند ادعا کنند که تحلیل‌شان 100% درست است. بنابراین اولین اقدام بعد از تحلیل نمودار، تعیین حد ضرر است. یعنی اگر روند حرکت قیمت برخلاف تحلیل شما باشد چه زمانی از معامله خارج خواهید شد؟! در بازار یک سویه مثل بورس تهران، حد ضرر یعنی “اگر قیمت سهام کاهش پیدا کرد تا چه مبلغی حاضر به تحمل کاهش قیمت هستید؟”.

نکته: در بازارهای دوسویه مثل فارکس و ارزهای دیجیتال، معامله‌گران می‌توانند از نزول قیمت‌ها نیز کسب سود کنند. در واقع پوزیشن‌های معاملاتی Buy و Sell هر دو فعال است. پُر واضح است در پوزیشن معاملاتی Sell، با افزایش قیمت‌ها معامله‌گر ضرر می‌کند. بنابراین در بازارهایی مثل Forex و ارزهای دیجیتال، حد ضرر صرفا به معنای جلوگیری از کاهش بیشتر قیمت نیست!

نحوه تعیین حد ضرر

هر دلار (ریال) از سرمایه خود را به عنوان یک سرباز و بازار مالی را میدان جنگ درنظر بگیرید! وظیفه اولیه شما حفاظت از این سربازها است! قاعده و معیار خاصی بصورت مطلق برای تعیین حد ضرر وجود ندارد. پارامترهایی مثل دیدگاه سرمایه‌گذاری، ریسک‌پذیری و استراتژی معاملاتی، چشم‌انداز شرکت، مبلغ سرمایه‌گذاری، وضعیت شاخص بورس و … در نحوه تعیین آن موثر هستند. به طور کلی می‌توان روش‌های تعیین حد ضرر را به 3 دسته تقسیم کرد:

  1. بصورت ثابت (درصدی)
  2. با استفاده از تحلیل تکنیکال
  3. بصورت ترکیبی (درصدی و تکنیکال)

بصورت ثابت (درصدی)

تعیین حد ضرر بصورت ثابت یکی از مرسوم‌ترین روش‌ها است. در این روش تریدر درصد مشخصی از قیمت معامله را به عنوان Stop Loss در نظر می‌گیرد. این درصد با توجه به دید سرمایه‌گذاری می‌تواند بصورت زیر تعریف شود.

  • سرمایه‌گذاری بلند‌مدت: بین 10 تا 20 درصد
  • تحلیل کوتاه مدت: بین 5 تا 10 درصد
  • نوسان‌گیری: کمتر از 5%

با استفاده از تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یکی از مهم‌ترین روش‌های تحلیلی در بازارهای مالی است. تحلیل تکنیکال به زبان ساده یعنی “پیش‌بینی آینده روند قیمت‌ها با استفاده از تجزیه و تحلیل نمودار قیمت در گذشته”. ابزارها و روش‌های متعددی در بحث تحلیل تکنیکال جهت تعیین حد ضرر وجود دارد مثل:

  • سطوح حمایت و مقاومت
  • امواج الیوت
  • الگوهای کلاسیک مثل کف دوقلو، سر و شانه، مثلث کاهشی
  • ابزارهای فیبوناچی مثل ریتریسمنت مثل مووینگ اوریج و Parabolic SAR

آموزش تخصصی هر کدام از این ابزارها در قسمت “آموزش تحلیل تکنیکال” ارائه شده است. برای مثال در قسمت پایانی مقاله آموزشی “حمایت و مقاومت” بصورت مجزا به واکاوی “نحوه تعیین حد ضرر با استفاده از سطوح حمایت و مقاومت” پرداختیم.

بعد از واکنش چارت به خط حمایت و افزایش قیمت‌ها، حد ضرر روی محدوده حمایتی درنظر گرفته شود. در پوزیشن معاملاتی Buy، عموما استاپ لاس در محدوده “اولین حمایتِ مهم” درنظر گرفته می‌شود. فاصله این محدوده با قیمت خرید نیز نباید بیشتر از 10% باشد.

عدم توانایی نمودار در شکست خط مقاومت و افت قیمت می‌تواند پوزیشن معاملاتی Sell در بازاری مثل فارکس باشد. در این وضعیت، تریدر می‌تواند محدوده مقاومت را به عنوان استاپ لاس درنظر بگیرد.

بصورت ترکیبی

اگر هنگام تعیین حد ضرر توسط تحلیل تکنیکال، قواعد روش ثابت (درصدی) را درنظر بگیریم اعتبار استاپ لاس بیشتر می‌شود. برای مثال با تعیین Stop loss روی محدوده حمایتی، نباید اختلاف آن با قیمت خرید، بیشتر از 5 – 10 درصد باشد.

چه زمانی حد ضرر فعال می‌شود؟

معیار فعال شدن حد ضرر، قیمت پایانی (Close Price) است نه قیمت لحظه‌ای. البته افرادی که قصد نوسانگیری دارند عموما قیمت لحظه‌ای را ملاک قرار می‌دهند. برای مثال هنگام خرید سهام، اولین کندل منفی زیر خط حمایت به منزله هشدار فعال شدن استاپ لاس است. برخی معامله‌گران معتقدند برای خروج از معامله باید قیمت زیر محدوده حد ضرر تثبیت شود. ثبت چند کندل زیر Stop loss را به عنوان معیار تثبیت قیمت درنظر می‌گیرند. در این حالت خروج از معامله با ضرر بیشتری همراه است.

حجم معاملات یکی از مهمترین پارامترها برای فعال شدن استاپ لاس است که باید به آن توجه شود.

چتر نجات شما در معاملات، حد ضرر است و فعال شدن آن یعنی هشدار سقوط. اگر می‌خواهید از این سقوط جان سالم به در ببرید باید چتر نجات خود را فعال کنید!

حد ضرر شناور یا متغییر (Trailing Stop Loss)

همیشه ضرر به معنی کاهش اصل سرمایه شما نیست! از دست رفتن سود یک معامله به نوعی ضرر محسوب می‌شود! بنابراین با افزایش سود در یک معامله، باید حد ضرر خود را نیز تغییر دهید تا در صورت تغییر جهت روند قیمت، سود خود را از دست ندهید.

به سود اجازه پیشروی بدهید اما باید با به‌روزرسانی استاپ لاس از سود خود محافظت کنید! برای مثال با شکست پر قدرت خط مقاومت، این خط به حمایت تبدیل می‌شود. بنابراین این محدوده حمایتی می‌تواند به عنوان حد ضرر جدید درنظر گرفته شود. این نکته را بخاطر بسپارید “به سود اجازه پیشروی بدهید اما مطلقا به ضرر اجازه پیشروی ندهید!” بنابراین با افزایش قیمت‌ها در روند صعودی، Stop Loss را بالاتر بیاورید.

استراتژی حد ضرر و 5 نکته مهم

  1. شاید تعیین حد ضرر کار دشواری نباشد اما مطمئن باشید که “پایبندی به آن” کار بسیار سختی است! از همین حالا تمرین کنید. با فعال شدن Stop Loss، بدون هیچ‌گونه تردید، ترس و استخاره‌ای! اقدام به بستن معامله کنید. حال اگر بعد از فروش سهام، قیمت آن صعودی شد خود را سرزنش نکنید و به دنبال ایراد تحلیل‌تان باشید. از تحلیل غلط، تجربه کسب کنید و نگذارید باعث ترس شما در فعال شدن حد ضرر معاملات بعدی شود! بپذیرید که ضرر بخشی از روند کار یک معامله‌گر است. هرگز فراموش نکنید که اولین اصل بورس و سایر بازارهای مالی “حفظ سرمایه است نه کسب سود”.
  2. برخی معامله‌گران با بررسی بنیادی یک شرکت اقدام به خرید سهام آن با دید بلندمدت می‌کنند. بنابراین این افراد هیچ حد ضرری تعیین نمی‌کنند! و معتقدند کاهش قیمت نیز جزء روند بازار است. در واقع با توجه به چشم‌انداز مثبت شرکت هر کاهش قیمتی را اصلاح قیمت در یک کانال صعودی می‌دانند.
  3. برای مدیریت سرمایه و ریسک خود، استراتژی معاملاتی داشته باشید و به آن وفادار بمانید. البته این وفاداری به منزله عدم اصلاح و تغییر استراتژی معاملاتی نیست. حتی در سرمایه‌گذاری بلندمدت نیز Stop Loss را تعیین کنید.
  4. نسبت ضرر و برگشت سرمایه اولیه خطی نیست! یعنی اگر شما 50% ضرر کنید برای اینکه به اصل پول خودتان برسید به سود 100 درصدی نیاز دارید. در واقع هر چه ضرر شما بیشتر شود شانس شما برای دستیابی به اصل پول‌تان کمتر می‌شود! اگر 90% ضرر کنید بایستی 1000% سود کنید تا به سرمایه اولیه خود برسید.
  5. برای اینکه به اهمیت حد ضرر و ضرورت تعیین آن در معاملات خود واقف شوید به نمودار زیر نگاهی بیندازید. با خرید سهام ایرانخودرو در پیک قیمتی و عدم تعیین Stop Loss، در کمتر از 1 ماه، 50% ضرر می‌کردید. البته خرید در آن پیک قیمتی خودش جای سوال دارد!

اهمیت حد ضرر در معاملات بورس

اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث آموزش بورس را دارید به شما توصیه می‌کنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون آموزش بورس در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارس‌سهام باشید.

راهنمای جامع مقیاس گذاری در فارکس

مقیاس گذاری

مقیاس گذاری یا مقیاس دهی (Scaling) در بازارهای مالی به ویژه فارکس یکی از تکنیک‌های حرفه‌ای در معامله گری است؛ حالا که در مورد نحوه قرار دادن حد ضرر و حجم پوزیشن در دروس قبل یاد گرفتید، زمان آن است که کمی معامله‌گری خود را خلاقانه‌تر کنید. شاید تا به حال با مفاهیم ورود و خروج پله‌ای آشنا باشید. این اصطلاح در دنیای حرفه‌ای معامله‌گری به مقیاس گذاری (Scale in, Scale Out) موسوم است.

مقیاس گذاری چیست؟

مقیاس گذاری به زبان استراتژی تعیین حجم معامله ساده یعنی اضافه/کم کردن واحد‌های حجم پوزیشنی که باز است. اسکیلینگ می‌تواند به مدیریت ریسک کلی شما کمک کند، مثلاً سیو سود کردن یا افزایش پتانسیل سود. البته، وقتی شما به حجم پوزیشن خود اضافه/کم می‌کنید، معایبی نیز وجود دارد.

اسکیلینگ در فارکس

در این درس به شما در مورد مزایا و معایب مقیاس گذاری، آموزش خواهیم داد.

شما باید روش صحیح و اصولی این کار را یاد بگیرید زیرا اگر به درستی اجرا نشود ممکن است اکانت شما را نابود کند.

مزایای مقیاس گذاری

بزرگترین مزیت این تکنیک، از بعد روانشناسی است. این تکنیک بار کمالگرایی در نقاط ورود و خروج را از دوش شما برمی‌دارد. هیچ‌کس به طور دائمی قادر به پیشبینی دقیق مناطق برگشتی در بازار نیست. اینکه همیشه منتظر بهترین و بی‌نقص ترین ورود‌ها باشید، به نحوی باعث دلهره و اضطراب می‌شود.

ترید بدون دلهره

بهترین مناطق، مناطق حمایت و مقاومت‌ها یا تغییرات مومنتوم و شکست‌ها است. شما می‌توانید بخشی از حجم مد نظر را در این مواقع وارد کنید یا بخشی را خارج کنید. اینکه دقیقاً نقطه زنی نکنید، بار روانی شما را کم می‌کند؟ درست است؟

در روی دیگر سکه وقتی بخشی از سود را سیو کنید، باری از روی دوش شما برداشته می‌شود و اگر در جهت حرکت پوزیشن باز خود، به حجم آن اضافه کنید، باعث می‌شود سود شما بیشتر شود.

معایب مقیاس گذاری

بزرگترین عیب اسکیلینگ زمانی است که شما به حجم پوزیشن خود اضافه می‌کنید. آیا می‌توانید حدس بزنید روی دیگر این کار چیست؟

درست حدس زدید، شما ریسک کلی خود را افزایش داده‌اید.

به یاد داشته باشید که تریدرها اول مدیران ریسک هستند و اگر از عهده این وظیفه به درستی برنیایند، مقیاس گذاری می‌تواند حسابشان را دود کند!

نحوه Scale Out کردن پوزیشن

همانطور که در بالا توضیح دادیم، اسکیل اوت کردن مزایای زیادی از جمله کم کردن ریسک پوزیشن را داراست. شما با این کار خود را از شر فکر کردن به سود یا ضرر خلاص می‌کنید. به زبان تریدهای ایرانی این کار همان سیو سود است!

وقتی از این روش با استاپ لغزنده یا Trailing Stop استفاده می‌کنید، فایده آن قفل کردن سود شما و داشتن یک معامله ریسک فری است (معامله‌ای که نتیجه آن در بدترین حالت، سر به سر است)

ما با یک مثال، نحوه این کار را توضیح می‌دهیم.

مثال: Scale Out کردن EUR/USD

فرض کنید شما یک حساب $10,000 دارید و یک پوزیشن فروش با حجم ۰.۱ لات روی EUR/USD در قیمت 1.3000 باز کرده‌اید.

شما حد ضرر خود را در 1.3100 قرار داده و حد سود شما روی ۳۰۰ پیپ پایین‌تر یعنی در 1.2700 است.

اگر حجم شما ۰.۱ لات بوده و حد ضرر شما ۱۰۰ پیپ باشد، ریسک کلی شما $100 یا 1% حساب شما خواهد بود.

چند روز بعد، یورو دلار به سمت 1.2900 حرکت کرده که معادل ۱۰۰ پیپ در جهت پوزیشن شما است. این یعنی شما $100 یا 1% در سود هستید.

ناگهان، فدرال صحبت‌های کبوتری می‌دهد که با عث ضعیف شدن دلار در کوتاه مدت می‌شود.

شما با خود فکر می‌کنید، «این می‌تواند فروشندگان دلار را به بازار برگرداند و من نمی‌دانم آیا EUR/USD به ریزش ادامه می‌دهد یا خیر … باید کمی سیو سود کنم.»

سیو سود

شما تصمیم می‌گیرید نصف پوزیشن فروش خود را که معادل ۰.۰۵ لات است، در نرخ حاضر یعنی 1.2900 ببندید.

این کار $50 از سود را در حساب شما حفظ می‌کند.

این کار باعث می‌شود یک پوزیشن باز فروش با حجم ۰.۰۵ لات همچنان باقی بماند. از اینجا به بعد می‌توانید همین پوزیشن را ریسک فری کنید (یعنی حد ضرر را به نقطه سربه سر جابجا کنید) د مثال ما این عدد برابر 1.3000 است.

به این نوع معامله اصطلاحاً معامله رایگان می‌گویند زیرا حتی اگر قیمت برگردد و حد ضرر شما را بزند، شما بدون هیچ ضرری (حتی شاید با کمی سود) از آن خارج شده‌اید.

این نکته نیز واضح است که استفاده از این روش، سود نهایی شما را کم می‌کند.

یعنی اگر EUR/USD تا عدد 1.2700 به ریزش ادامه میداد و شما نصف حجم را سیو سود نمی‌کردید، سود شما برابر با $300 می‌شد.

اما به جای آن شما نصف پوزیشن را در ۱۰۰ پیپ سود بستید به همین دلیل پوزیشن باز شما که تا ۳۰۰ پیپ حرکت کرده بود به شما $150 دلار دیگر داده است.

روی هم رفته با اسکیلینگ شما ۲۰۰ دلار و بدون آن ۳۰۰ دلار سود کرده بودید.

در تصویر زیر این اتفاقات را در دو حالت می‌بینید:

scale out کردن

تصمیم اینکه قسمتی از سود را سیو کنید با خود شماست… بهتر است مزایا و معایب این روش را سبک و سنگین کنید.

در این مثال، اگر دست به پوزیشن نمیزدیم، سود بیشتری نسبت به اجرای تکنیک مقیاس گذاری، عایدمان میشد.

کدام روش برای شما بهتر است؟

۵۰٪ سود بیشتر یا سر راحت گذاشتن بر بالش در شب؟

یادتان باشد، همیشه امکان دارد بازار فراتر از تارگت حد سود شما برود و جیرینگ جیرینگ به حساب شما اضافه کند.

همیشه وقتی یک معامله را دستکاری می‌کنید، باید حواستان به موارد زیادی باشد. این تکنیک نیاز به تسلط و تمرین دارد و در نهایت شما به نقطه راحتی خود در این روش خواهید رسید.

حالا که سیو سود پله‌ای یا Scale out را فهمیدید زمان آن است تا اضافه کردن پله‌ای به حجم پوزیشن را بیاموزید:

نحوه Scale In کردن پوزیشن

خب حالا به بخش جالب ماجرا رسیدیم. از این نظر جالب زیرا بر اساس این تکنیک، استراتژی‌هایی نظیر مارتینگل نیز ساخته شده‌اند. اگر نمی‌دانید این اصطلاح به چه معناست اصلاً نگران نباشید زیرا در ادامه به بررسی این تکنیک می‌پردازیم.

در سناریو اول، معامله‌ای را بررسی می‌کنیم که در خلاف جهت رفته (شما در ضرر هستید) و شما به حجم پوزیشن اضافه می‌کنید تا ضرر را جبران کنید.

اضافه کردن حجم به پوزیشن در ضرر به تسلط و مهارت بسیار بسیار بالایی نیاز دارد و به همین دلیل از نظر من اصلاً نباید توسط یک تریدر تازه‌کار انجام شود.

اگر پوزیشنم به صورت واضح، یک پوزیشن ناموفق و در ضرر است، چرا به حجم آن اضافه نکنم تا بیشتر در ضرر روم؟؟؟ منطقی نیست درست است؟ پس اصلا به فکر اضافه کردن به حجم پوزیشن در ضرر نباشید (زمانی که ریسک کل زیاد می‌شود)

حالا دلیل اینکه این روش را در این بخش توضیح می‌دهیم این است که، اگر شما پوزیشن اول را به صورت پله‌ای و با خرد کردن حجم بر اساس مدیریت سرمایه وارد شده باشید، پس باید مجموع ریسک معامله اول و ریسک حجم جدیدی که میزنید باز هم برابر با ریسک کل شما بر اساس مدیریت سرمایتان باشد. متوجه شدید؟

یعنی در اینجا ما قرار نیست با وجود وارد شدن کل ریسک در پوزیشن اول، باز هم به حجم پوزیشن در ضرر اضافه کنیم چون اینکار ریسک را بالاتر میبرد.

برای اینکه بتوانیم از این تکنیک استفاده کنیم، چند قانون معین را باید دنبال کنیم تا ترید نهایی ایمن بماند:

  1. حد ضرر، واجب است و باید حتماً قرار داده شود.
  2. سطوح ورود به پوزیشن (سطوح حمایت و مقاومت افقی و خطوط روند و …) باید از قبل مشخص باشد، نه اینکه به صورت هردمبیل هر جا دلمان خواست به حجم اضافه کنیم.
  3. حجم‌های پوزیشن باید از قبل برنامه‌ریزی شده باشد و ریسک کل پوزیشن‌ها نیز باید برابر ریسک کلی بر اساس مدیریت سرمایه شما باشد.

مثالی از یک معامله

افزایش حجم پله ای

بیایید به یک مثال ساده بپردازیم:

در چارت بالا، به وضوح مشخص است که قیمت از 1.3200 به سمت پایین حرکت کرده و سپس بازار یک منطقه تراکمی بین 1.2900 تا 1.3000 را تجربه کرده و سپس از پایین شکسته است. بعد از اینکه یک کف در محدوده 1.2700 تا 1.2800 ساخته، قیمت در حال اصلاح و پولبک به سمت منطقه شکسته شده است.

حالا فرض کنیم که شما برای اینه قیمت، یک حرکت نزولی دیگر را پیش‌بینی کرده‌اید اما کاملاً در مورد همان نقطه برای ورود مطمئن نیستید.

چندین سناریو برای ورود ممکن است:

سناریوی ورود ۱:

در منطقه شکسته شده 1.2900 و در زیر منطقه رنج، بفروشید.

عیب ورود در این منطقه این است که ممکن است قیمت ممکن است بالاتر رود و شما شانس ورود در قیمت بالاتر را از دست بدهید.

سناریوی ورود ۲:

صبر کنید تا قیمت به بالای منطقه رنج برسد (1.3000) که امکان دارد از لحاظ روانشناسی بازار به آن برسد زیرا یک سطح مهم است.

اما اگر صبر کنید تا ببنید آیا بازار به این سطح می‌رسد یا خیر، امکان دارد بازار زودتر برگردد و شما شانس ورود به روند نزولی را از دست بدهید.

سناریوی ورود ۳:

می‌توانید صبر کنید که قیمت منطقه مقاومتی را آزمایش کند و بعد از آنکه به زیر 1.2900 رسید، وارد معامله شوید.

این سناریو، محافظه‌کارانه‌ترین سناریو است. دلیل آن این است که شما تأییدیه برای ورود مجدد فروشندگان را دارید اما همچنان شانس ورود در قیمت بالاتر را از دست داده‌اید.

سناریوی ورود ۴:

چرا در هر دور سناریو بالا که گفته شد وارد نشوید؟ این کار ممکن است. نه؟ البته یادتان نرود که حتماً پلن ورود را از قبل بچینید.

تعیین نقطه بی اعتباری (حد ضرر)

بیایید در مورد قرار دادن نقطه حد ضرر صحبت کنیم. برای سادگی فرض کنید شما عدد 1.3100 را به عنوان یک سطح در نظر گرفته‌اید که نشان می‌دهد معامله شما قرار نیست به سود شما تمام شود.

این جایی است که شما باید از ترید خارج شوید.

تعیین سطوح ورود

دوم باید سطوح ورود به پوزیشن را تعیین کنیم. در هردو سطح 1.2900 و 1.3000 حمایت/مقاومتی داریم پس باید در این بخش به پوزیشن اضافه کنید.

پس به طور خلاصه ۲ منطقه را برای اضافه کردن به پوزیشن پیدا کردیم.

تعیین حجم پوزیشن‌ها

در سومین مرحله، ما حجم صحیح برای پوزیشن را محاسبه می‌کنیم تا سطح ریسک خود را در منطقه امن نگه داریم.

فرض می‌کنیم شما یک حساب $5000 دارید و تنها می‌خواهید ۲٪ ریسک کنید. این یعنی شما باید $100 را ریسک کنید (۲ درصد از ۵۰۰۰ دلار)

ستاپ معاملاتی با مقیاس گذاری

در اینجا یک ستاپ را بررسی می‌کنیم:

یورو دلار را در قیمت 1.2900 با ۲۵۰۰ واحد میفروشیم.

بر اساس ماشین حساب محاسبه پیپ، ۲۵۰۰ واحد EUR/USD یعنی ارزش هر پیپ حرکت در بازار برابر با $0.25 است.

با قرار دادن حد ضرر در 1.3100، شما یک حد ضرر ۲۰۰ پیپی در این پوزیشن دارید و اگر حد ضرر شما خورده شود، ۵۰ دلار ضرر خواهید کرد.

یورو دلار را در قیمت 1.3000 با ۵۰۰۰ واحد میفروشیم.

باری دیگر، بر اساس ماشین حساب پیپ خود، ۵۰۰۰ واحد از یورودلار یعنی ارزش حرکت هر پیپ در ترید شما $0.50 است.

با حد ضرر شما در 1.3100 شما حد ضرر ۱۰۰ پیپی در این پوزیشن دارید و اگر زده شود، ۵۰ دلار ضرر خواهید کرد.(۲۰۰ پیپ حد ضرر)

با ترکیب این دو پوزیشن اگر حد ضرر شما بخورد، در مجموع $100 ضرر خواهید داشت.

حد ضرر در مقیاس گذاری

در واقع ما با این تکنیک در اولین جایی که فکر میکردیم نقطه ورود است وارد شده و سپس در نقطه دوم نیز با مقداری دیگر وارد شدیم بدون اینکه به درصد ریسک کلی ما دست بخورد.

نحوه استفاده از تکنیک مقیاس گذاری در پوزیشن‌های در سود

حالا که اضافه کردن حجم به پوزیشن ضررده را متوجه شدید، زمان آن است که به حجم پوزیشن سود‌ده خود برای کسب سود بیشتر اضافه کنیم.

قوانین اضافه کردن حجم به پوزیشن سود‌ده:

  1. سطوح ورود را برای اضافه کردن حجم از قبل تعیین کنید.
  2. ریسک خود را با توجه به تمام حجم‌های اضافی محاسبه کنید.
  3. حد ضرر را برای رشد پوزشین، تریل (Trail) کنید تا به سود خود اجازه رشد دهید.

مثال معاملاتی

برای توضیح بیشتر این استراتژی، اجازه دهید یک مثال با یک ترید بزنیم.

فرض کنید «علی» یک تریدر روندی است و در یورودلار منتظر موقعیت است و بعد از دیدن یک منطقه رنج، او حدس میزند که قیمت از بالا میشکند و به او اجازه می‌دهد که برای خرید این جفت ارز در قیمت 1.2700 اقدام کند.

ابتدا، او می‌بینید که ناحیه رنج اخیر به زیر 1.2650 نیامده است پس تصمیم می‌گیرد که باید حد ضرر را در زیر 1.2600 قرار دهد.

علی همچنین فکر میکند به دلیل آنکه در منطقه 1.3000 یک ناحیه مقاومت قوی داریم، برای قرار دادن حد سود مناسب است.

مثالی از اسکیلینگ

با ۱۰۰ پیپ حد ضرر و ۳۰۰ پیپ حد سود، ریسک به ریوارد او برابر 1:3 خواهد شد.

او معمولاً در هر ترید ۲ درصد بالانس ریسک می‌کند، اما در این موقعیت استراتژی تعیین حجم معامله به اطمینان رسیده که یک معامله خوب در پیش است به همین دلیل تصمیم می‌گیرد اگر بازار به نفع او حرکت کرد، به حجم اضافه کند.

او تصمیم می‌گیرد که به ازای هر ۱۰۰ پیپ حرکت بازار، به حجمش اضافه کند و همچنین حد ضررش نیز Trail کند. به دلیل اینکه او تصمیم به اضافه کردن به حجم پوزیشن دارد، حجم پوزیشن اولیه را با ۱٪ ریسک وارد می‌کند.

با یک حساب فرضی $10,000 علی می‌تواند $100 ریسک کند.

با توجه به تصمیماتی که گرفته زمان انتخاب حجم پوزیشن است که برابر با ۰.۱ لات خواهد بود. او می‌تواند ۰.۱ لات دیگر نیز بالاتر وارد شود.

حالا در تصاویر زیر، روند حرکت بازار و اضافه کردن حجم علی را با هم می‌بینیم:

مثالی از scaling افزایش پله ای حجم معاملهسود بیشتر با مقیاس گذاری

این مثال ساده طرز استفاده از تکنیک اضافه کردن به حجم پوزیشن یا Scale In در پوزیشن سود‌ده را نشان می‌دهد.

نکته حائز اهمیت این است که بدانید اضافه کردن به حجم پوزیشن فقط به درد بازار‌های روند دار است.

چون شما به حجم پوزیشن اضافه می‌کنید، نقطه ورود میانگین شما نیز همگام با قیمت بالا یا پایین می‌رود (در این مثال میانگین بالا می‌رود).

این روش باعث می‌شود در صورت برگشت قیمت در خلاف جهت شما، زود‌تر در ضرر بروید پس باید به صورت کامل حواستان به اجرای آن باشد.

در آخر این نکته نیز مهم است که شما با اضافه کردن به حجم پوزیشن در حقیقت از مارجین آزاد خود استفاده می‌کنید.

[مهم] مبانی مدیریت سرمایه

حامد ریحانی - توییتر

مطالب را با يك جمله مبهم آغاز مي كنیم كه مي خواهیم درستي آن را ثابت كنیم :

معاملات بازنده خود را سريع ببنديد و به معاملات برنده اجازه رشد دهید، اگر اين شیوه را پیش بگیريد و مديريت سرمایه را همراه آن كنید حتی اگر معاملات شما تصادفی باشند باز هم برايند شما مثبت خواهد بود.

در ادامه شما را به مطالعه 20 درس مبانی مدیریت سرمایه ارائه شده توسط یک دوست قدیمی جناب آقای حمید رضا حصارکی دعوت می کنم:

حامد ریحانی - توییتر

درس اول: امید رياضی

درس اول درک مفهوم امید رياضی می باشد كه بدون درک آن نمی توان در اين بازار موفق بود. امید رياضی به ما می گويد نیازی نیست كه همه معاملات شما و حتی نصف بیشتر معاملات شما مثبت باشد تا بتوانید سود كنید، و شايد همه سود شما از ۵ درصد معاملات موفق شما بدست آيد.

فرمول امید رياضی:

Mathematical Expectancy = [ 1 + (W/L) ] * P - 1

در اينجا W متوسط سود شما در هر معامله و L متوسط ضرر شما در هر معامله می باشد و P ( به درصد ) احتمال برد سیستم شما در معاملات است. يعنی اگر احتمال برنده بودن سیستم شما ٢٠ درصد باشد و میانگین سود شما در هر معامله ١٠ دلار باشد و میانگین ضرر شما در هر معامله ۵ دلار باشد امید رياضی سیستم شما منفی ٠٫۴ می باشد.

امید رياضی يک سیستم سود ده بايد از صفر بیشتر باشد. برای اين منظور يا بايد احتمال برد سیستم را افزايش داد، يا متوسط سود در هر معامله افزايش يابد و يا متوسط ضرر در هر معامله كاهش يابد.

برای اينكه بتوانیم امید رياضی يک سیستم را بدست آوريم می بايست يک مجموعه از معاملات آن سیستم كه حداقل ١٠٠ معامله را داشته باشد انتخاب كنیم و متوسط سود و ضرر معاملات و تعداد معاملات برنده و بازنده را بدست آوريم و سپس در فرمول فوق قرار دهیم.

برای بدست آوردن احتمال برد سیستم بايد تعداد معاملات برنده را بر تعداد كل معاملات تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط سود بايد میزان سود كسب شده از پوزيشن های سودده را بر تعداد پوزيشن های سودده تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط ضرر بايد میزان ضرر كسب شده از پوزيشن های ضررده را بر تعداد پوزيشن های ضررده تقسیم كنیم.

حامد ریحانی - توییتر

درس دوم : نسبت اهرمی نامتقارن

در اين درس با مفهوم نسبت اهرمی نامتقارن آشنا می شويم. اين نسبت به ما می گويد که اگر چه مقدار ضرر بدهیم، می بايست چه مقدار سود كنیم تا آن ضرر جبران شود. در اينجا به اين موضوع پی خواهیم برد كه هر چه بیشتر ضرر كنیم جبران كردن آن مشكل تر و شايد غیر ممكن شود.

فرمول نسبت اهرمی نامتقارن :

Asymmetrical Leverage % = [ 1 / (1 - L %) ] - 1

در اينجا L درصد ضرر از سرمايه اولیه می باشد، مثلا اگر ٢۵ درصد ( ٠٫٢۵ ) ضرر كنیم نیاز به ٣٣ درصد سود (بر اساس سرمایه باقی مانده) برای جبران داريم و اگر ۵٠ درصد ضرر كنیم نیاز به ١٠٠ درصد سود و اگر ٩٠ درصد ضرر دهیم نیاز به ٩٠٠ درصد سود داريم.

همواره بايد بر روی ضررهای خود كنترل داشته باشیم و به آنها تا جایی اجازه رشد دهیم كه سیستم معاملاتی ما توانایی جبران آن را به راحتی داشته باشد. حال اينكه از كجا بفهمیم سیستم ما چقدر توانایی جبران دارد بايد نرخ سوددهی سیستم خود را همواره حساب كنیم و ببینیم در هر معامله معمولا انتظار چند درصد سود را داريم و همینطور انتظار چند درصد ضرر در معامله محتمل است.

حامد ریحانی - توییتر

درس سوم : ضريب سودآوری

در اين درس با ضريب سودآوری آشنا می شويم. ضريب سودآوری معیاری است كه می توانیم روند سود دهی سیستم خود را ارزيابی كنیم، اين عدد می بايست همواره بزرگتر از ١ باشد.

فرمول محاسبه ضريب سودآوری :

Profit Factor = Gross Win / Gross Loss

در اينجا منظور از Gross Win سود ناخالص يا همان مجموع سود تمامی پوزيشن های سودده و Gross Loss ضرر ناخالص يا همان مجموع ضرر تمامی پوزيشن های ضررده می باشد.

پس بايد دقت داشته باشیم كه همواره مجموع سودهايمان بايد از مجموع ضررهايمان بیشتر باشد تا بتوانیم اين ضريب را بیشتر از يک نگاه داريم.

حامد ریحانی - توییتر

درس چهارم : تفاوت شرط بندی و گمانه زنی در معاملات

همانطور که می دانیم شرط بندی، قمار محسوب می شود و كاری ناپسند میباشد لذا بايد تفاوت آن را با گمانه زنی (تجارت صحیح ) درک كنیم تا بتوانیم به درک عمیق تری نسبت به ريسک در اين بازار برسیم. بین شرط بندی و گمانه زنی دو تفاوت اساسی وجود دارد:

1- شرط بندی ريسک غیر منطقی بوجود می آورد ولی در گمانه زنی ريسک ذاتی موجود توزيع می شود.

2- در شرط بندی علم آمار و احتمال ناديده گرفته می شود ولی در گمانه زنی از امتیاز اين علم استفاده می شود.

برای مثال يک قمارباز فكر می كند اگر چندين شكست پیاپی داشته باشد در دفعات بعد شانس برد او افزايش می يابد لذا ريسک خود را بیشتر می كند (تفاوت 1) ، در صورتی كه اين كار خطاست و ريسک هر معامله مستقل از معامله قبل است پس در اينجا علم آمار و احتمال توسط قمارباز ناديده انگاشته شده است (تفاوت 2)

حامد ریحانی - توییتر

درس پنجم : مفهوم دقیق مديريت سرمایه

مفهوم دقیق مديريت سرمايه محدود به اين تعريف است كه چه مقدار از حساب بايد در معامله آتی ريسک شود.

انتظارات ديگری كه از مديريت سرمايه داريم از قبیل اينكه چه موقع از پوزيشن سود ده و يا ضرر ده خارج شويم و كی به حجم معامله فعلی بیافزائیم يا آنرا كاهش دهیم و كجا وارد معامله شويم يا نشويم جزو ضمائم و فرعیات مديريت سرمايه می باشند.

حامد ریحانی - توییتر

درس ششم : تحلیل مونته كارلو

در اين درس با تحلیل مونته كارلو آشنا می شويم تا بتوانیم روش معاملاتی خودمان را به صورت صحیح تست نمائیم و از نتايج تست با اطمینان بالایی استفاده كنیم. تحلیل مونته كارلو يک تکنیک محاسباتی است كه داده های آماری يک مدل را با دقت قابل اطمینانی شبیه سازی می كند.

در اين تحلیل معمولا هر پارامتر هزار بار با نمونه های متفاوتی از داده های آماری تست می شود و نتیجه ٩۵ درصد از اين هزار بار برای پارامتر مورد نظر لحاظ می شود.

مثلا اگر بخواهیم تاثیر ريسک ١٠ درصدی ثابت در هر معامله را در يک لیست ١٠٠ تایی از معاملات بررسی كنیم، هزار لیست مجزای ١٠٠ تایی از لیست اولیه بوجود می آوريم كه در آنها اعضای لیست به صورت تصادفی چیده شده اند، آنگاه تاثیر ريسک ١٠ درصدی را در هر لیست يادداشت می كنیم، اگر در ٩۵ درصد مواقع به ازای آن ريسک ١٠ درصدی نتیجه نهايی معاملات ۶٠ درصد زيان را به همراه آورد پس با اطمینان ٩۵ درصد در آينده نیز چنین خواهد شد.

در مثال فوق لیست ١٠٠ تایی داده های آماری ما و ريسک ١٠ درصدی ثابت پارامتر مورد بررسی ما می باشد. در تحلیل مونته كارلو از داده هایی استفاده می شود كه بوقوع پیوسته اند، يعنی نتايج بک تست يا فوروارد تست گذشته، بنابراين نقاط ورود و خروج در هر معامله مشخص می باشد.

مطمئنا برای شبیه سازی تحلیل مونته كارلو می بايست برنامه نوشت و از ماشین استفاده نمود، در همین جا از دوستان برنامه نويس علاقمند دعوت می كنم برای راحتی دوستان تحلیل مونته كارلو را فقط برای پارامتر ريسک كد كنند، يعنی در برنامه جایی برای ثبت داده های آماری (ورود و خروج از معامله)، جایی برای ثبت مقدار اولیه حساب، جایی برای ثبت مقدار ريسک در هر معامله تعبیه كنند و وقتی کلید شبیه سازی زده می شود برنامه بگويد در ٩۵ درصد از تست ها نتیجه چه می شود.

حامد ریحانی - توییتر

درس هفتم : تعیین اندازه حجم معامله

معامله با اهرم یا لوریج 100 در حساب با سرمایه هزار دلار يک اشتباه بزرگ می باشد، زيرا با چند ضرر متوالی بايد با حساب خداحافظی نمود، همین طور معامله بدون استفاده از اهرم در يک حساب ١٠٠ هزار دلاری باز هم اشتباه است زيرا مقدار بیشتر مارجین و سرمایه بی مصرف مانده است و در نهايت پرفورمنس را كاهش می دهد.

نقش كلیدی مديريت سرمايه تعیین دقیق حجم معامله می باشد تا كارائی حساب افزايش يابد.

روش های مطرح شده متفاوتی برای تعیین حجم وجود دارند كه به دو دسته كلی تقسیم بندی می شوند: 1- روش های مارتینگل 2- روش های آنتی مارتینگل

در روش های مارتینگل با افزايش ضرر به حجم معاملات افزوده می شود تا از يک برگشت سريع و كوتاه استفاده شود و همه ضررها پوشش داده شود، اين روش ها پايه علمی ندارند و در همه جا کاربرد ندارند و از نظر مديريت سرمايه صحیح مردود می باشند و فقط يک نوع خاص آن تحت عنوان "میانگین هزينه" می تواند مورد استفاده قرار گیرد. منظور از میانگین هزينه اين مي باشد كه حجم معامله طوری توزيع شود كه ریسک نهایی بیشتر از ريسک اولیه ای كه برای پوزيشن در نظر گرفته ايم نشود، در اين صورت می توان با فاصله هایی كه پوزيشن در ضرر رفته به حجم افزود، مثلا اگر برای پوزيشن با اهرم مناسب می توانیم در همان ابتدا 0.3 بیتکوین در نظر بگیريم و ريسک ما طوری است كه می توانیم استاپ 600 دلاری را برای آن تحمل كنیم، در ابتدا یک سوم از آن را استفاده می كنیم و 0.1 بیتکوین ورود می کنیم و اگر 300 دلار در ضرر رفتیم باز 0.1 ديگر ورود می كنیم و هیچ گاه برای پوزيشن مورد نظر از 0.3 بیتکوین بالاتر نمی رويم.

در روش های آنتی مارتینگل سودها به صورت تصاعد هندسی افزايش می يابند، همین طور ضررها به صورت تصاعد هندسی كم میشوند، مهمترين ويژگی اين روش ها بكار بردن آنها در يک سیستم با امید رياضی مثبت می باشد و در غیر اين صورت نمی توان از آنها انتظار معجزه داشت.

آموزش محاسبه اندازه پوزیشن‌ها در ترید ارزهای دیجیتال

آموزش محاسبه اندازه پوزیشن‌ها در ترید ارزهای دیجیتال

آموزش محاسبه اندازه پوزیشن ترید ارزهای دیجیتال ! مهم نیست که سبد پورتفوی شما چقدر بزرگ باشد، شما باید مدیریت ریسک را انجام بدهید، در غیر این صورت، ممکن است، ضررهای قابل توجهی متحمل شوید. هفته‌ها یا حتی ماه‌ها سود، می‌تواند با یک معامله ضعیف از بین برد.

هنگام ترید یا سرمایه‌گذاری باید بتوانید احساساتتان را کنترل کنید تا بر تصمیمات معامله‌گری و سرمایه‌گذاریتان تأثیر نداشته باشد. به همین دلیل نیاز است که تعدادی قواعد را طی سرمایه‌گذاری و معاملات خود رعایت کنید.

بیایید این قواعد را « سیستم معاملاتی » شما بنامیم. هدف از این سیستم، مدیریت ریسک است که از تصمیمات غیر ضروری جلوگیری می‌کند. به این ترتیب، وقتی زمانش فرا رسید، سیستم معاملاتی شما به شما اجازه نمی‌دهد تصمیمات عجولانه و ضربتی بگیرید. هنگام ایجاد این سیستم‌ها، باید چندین مورد را در نظر بگیرید. افق سرمایه‌گذاری شما چیست؟

تحمل ریسک شما چقدر است؟ چقدر می‌توانید ریسک کنید؟ می‌توان به بسیاری موارد دیگر نیز اشاره کرد، اما در این مقاله ما بر یک جنبه خاص تمرکز خواهیم کرد: نحوه اندازه گیری پوزیشن ها برای معاملاتتان. برای انجام این کار، ابتدا باید مشخص کنیم که حساب معاملاتی شما چقدر بزرگ است و این که در یک معامله، حاضر هستید تا چه میزان ریسک کنید.

نحوه تعیین اندازه حساب

اگرچه این ممکن است کاری ساده به نظر برسد، اما اهمیت دارد. به ویژه اگر شما یک فرد آماتور باشید، تعیین اندازه حساب می‌تواند بخش‌هایی از سرمایه‌تان را به استراتژی‌های مختلف اختصاص دهد. به این ترتیب، دقیق‌تر می‌توانید روند پیشرفت استراتژی‌های مختلف خود را دنبال کرده و همچنین ریسک بیش از حد را کاهش دهید.

به عنوان مثال، فرض کنیم شما به آینده بیت‌کوین باور دارید و یک پوزیشن بلند مدت خرید در یک کیف پول سخت‌افزاری باز کردید، بهتر است که آن را بخشی از سرمایه تجاری خود در نظر نگیرید. در این وضعیت، تعیین اندازه حساب صرفاً سرمایه‌ای است که می‌توانید به یک استراتژی معاملاتی خاص اختصاص دهید.

جامع ترین دوره آموزشی صفر تا صد ترید و تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال

نحوه تعیین ریسک حساب

دوین گام در محاسبه اندازه پوزیشن ترید، تعیین ریسک حساب شماست. این یعنی حاضرید روی چند درصد از سرمایه‌تان در یک معامله ریسک کنید.

قاعده 2 درصد در محاسبه اندازه پوزیشن ترید

در بازار مالی سنتی، یک استراتژی سرمایه‌گذاری به نام قاعده دو درصد وجود دارد. طبق این قانون، معامله گر در یک معامله، نباید بیش از 2 درصد از حساب خود را ریسک کند. ما دقیقاً به این موضوع خواهیم پرداخت، اما ابتدا اجازه دهید آن را در بازار کریپتو توضیح دهیم. قانون 2٪ یک استراتژی مناسب برای سرمایه‌گذاری‌هایی است که تنها چند پوزشن بلند مدت را شامل می‌شود. همچنین، برای بازارهای کم ریسک‌تر از کریپتو مناسب است.

اگر یک تریدر فعال‌تر هستید و به خصوص اگر تازه شروع به کار کرده‌اید، این قاعده بسیار مثمر ثمر است. در این حالت، اجازه دهید نام این قانون را قاعده «یک درصد» بگذاریم. این قاعده می‌گوید که شما نباید در یک معامله واحد، بیشتر از یک درصد از حساب خود را ریسک کنید.

آیا این بدان معناست که شما فقط 1٪ از سرمایه‌های موجود خود را وارد معامله می‌کنید؟ قطعا نه! این بدان معنی است که اگر معامله شما اشتباه از آب در آمد و ضرر کردید، فقط 1٪ از حساب خود را از دست خواهید داد.

نحوه تعیین ریسک معامله

تا اینجا اندازه حساب و ریسک حساب را تعیین کرده‌ایم. حال، اندازه پوزیشن را برای یک معامله چگونه تعیین کنیم؟ می خواهیم وضعیتی که در آن معامله بر خلاف انتظارمان پیش رفت را در نظر بگیریم. این یک نکته اساسی است و تقریباً برای هر استراتژی کاربرد دارد.

وقتی صحبت از تجارت و سرمایه‌گذاری می‌شود، ضرر و زیان همیشه بخشی از بازی خواهد بود. حتی بهترین تریدر‌ها همیشه موفق عمل نمی‌کنند. در واقع، برخی از تریدرها ممکن است خیلی بیشتر اشتباه کنند و باز هم سودآوری داشته باشند. اما چطور ممکن است؟ همه اینها به مدیریت ریسک، داشتن استراتژی معاملاتی و پایبندی به آن بر میگردد.

به این ترتیب، هر ایده معاملاتی باید یک نقطه نامعتبرشدن داشته باشد. درآن نقطه است که می‌گوییم: «تحلیل ما اشتباه بود و باید از این معامله خارج شویم تا ضرر بیشتری، متحمل نشویم.» در عمل، این به معنی تعیین حد ضرر معاملات است. نحوه مشخص کردن این نقطه در معامله، کاملاً مبتنی بر استراتژی معاملاتی فردی و شرایط است.

نقطه نامعتبرشدن می‌تواند براساس پارامترهای فنی مانند ناحیه حمایت یا مقاومت باشد. همچنین این نقطه می‌تواند براساس اندیکاتورها، ساختار بازار یا یک پارامتر دیگر مشخص شود. برای تعیین حد ضرر در ترید، تنها یک رویکرد جامع وجود ندارد. باید خودتان تصمیم بگیرید که چه استراتژی به بهترین شکل مناسب سبک معاملاتی شما بوده و براساس آن، نقطه نا معتبرشدن معامله را تعیین کنید.

نحوه محاسبه اندازه پوزیشن

خب، اکنون ما تمام پارامترهای لازم برای محاسبه اندازه پوزیشن ترید را در اختیار داریم. فرض کنیم که ما یک حساب پنج هزار دلاری داریم. ما می‌دانیم که نباید بیشتر از 1٪ از حساب خود را در یک معامله ریسک کنیم. این یعنی ما نمی‌توانیم بیش از 50 دلار در یک معامله ضرر کنیم.

فرض کنیم که ما تحلیل خود از بازار را انجام دادیم و مشخص کردیم که معامله ما پس از 5 درصد از ورود ما به معامله باطل می‌شود، در واقع، هنگامی که بازار 5٪ برخلاف روند مورد انتظار ما پیش می‌رود، ما از معامله خارج می‌شویم و 50 دلار ضرر را می‌پذیریم. به عبارت دیگر، 5٪ از پوزیشن ما باید همان یک درصد حساب ما باشد.

اندازه حساب – 5000 دلار

ریسک حساب – 1٪

نقطه نامعتبرشدن معامله (فاصله از حد ضرر) – 5٪

فرمول محاسبه اندازه پوزیشن ترید به شرح زیر است:

فرمول محاسبه اندازه پوزیشن

طبق این شکل، اندازه پوزیشن برای این معامله 1000 دلار خواهد بود. با پیروی از این استراتژی و خروج از نقطه نامعتبرشدن معامله، ممکن است از یک ضرر بسیار زیادتر جلوگیری کنید. برای استفاده صحیح از این مدل، باید هزینه‌ها (فی) که باید پرداخت کنید نیز در نظر بگیرید.

همچنین، باید به سقوط معامله هم فکر کنید، به خصوص اگر در حال معامله اینسترومنتی با نقدینگی پایین باشید. برای نشان دادن چگونگی این کار، بیایید نقطه نا معتبر شدن معامل را به 10٪ افزایش دهیم، بقیه موارد مشابه قبل هستند.

محاسبه حد ضرر

اکنون حد ضرر ما دو برابر فاصله اولیه است. بنابراین، اگر بخواهیم به همان مقدار ریسک کنیم، اندازه پوزیشنی که می‌توانیم در نظر بگیریم به نصف کاهش می‌یابد.

نتیجه گیری

اندازه پوزیشن براساس استراتژی‌های دل‌بخواهی محاسبه نمی‌شود. این کار شامل تعیین ریسک معامله و بررسی نقطه نامعتبر شدن معامله است. جنبه مهم این استراتژی، اجرای آن است. هنگامی که اندازه پوزیشن و نقطه نامعتبر شدن را تعیین کردید، نباید آنها را تغییر دهید. در اخر بهترین راه برای یادگیری اصول مدیریت ریسک‌، تمرین کردن است.

انواع استراتژی‌ معاملاتی در بازارهای مالی

اقتصاددانان همواره به داشتن استراتژی در خصوص زمان اجرا و نگهداری معاملات تاکید می‌کنند. داشتن استراتژی معاملاتی در بازارهای مالی به افراد کمک می‌کند تا زمان ورود به بازار و خروج از آن را بشناسند. زمانی که برای یافتن این استراتژی‌ها صرف می‌شود، می‌تواند برای هر فرد با فرد دیگر متفاوت باشد، چرا که این استراتژی‌ها بر مبنای شخصیت هر معامله‌گر تعریف می‌گردد. در این مقاله به بررسی انواع استراتژی‌ های معاملاتی و معایب و مزایای هر یک پرداخته خواهد شد.

استراتژی معاملاتی اسکالپ (Scalp Trading)

ترید اسکالپ (Scalp) یک استراتژی معاملاتی در بازار Forex است. مدت زمان معاملات و سود حاصل از معاملاتی که با روش اسکالپ انجام می‌شود، محدود می‌باشد. به عبارت دیگر تعداد معاملات زیادی با سود کم، به صورت روزانه در این روش انجام می‌گیرد. معامله گرانی که از این استراتژی استفاده می‌کنند را اسکالپر (Scalper) می‌نامند. حال می‌خواهیم استراتژی اسکالپ را مورد بررسی قرار دهیم.

اگر به دنبال انجام معاملاتی با سرعت زیاد و سود اندک هستید، Scalp Trading روش مناسبی برای این کار می‌باشد. اسکالپرها در این روش معمولا بر روی نمودارهای 1 تا 5 دقیقه‌ای تمرکز می‌کنند که سود حاصل از آن کم و یا اندکی بیشتر از حد ضرر است. یکی از روش‌هایی که در استراتژی اسکالپ مورد استفاده قرار می‌گیرد روش چتری است که در آن معامله‌گران هم‌زمان که معاملات بلند مدت خود را دنبال می‌کنند، معاملاتی در بازه زمانی کوتاه مدت، برای به حداکثر رساندن سود خود انجام می‌دهند. افراد مبتدی زمانی که قدم در این بازار می‌گذارند باید با نهایت دقت به معامله بپردازند و با تمرین بسیار و کسب تجربه، فرصت‌های مناسب را به سرعت شکار کنند.

استراتژی معاملاتی اسکالپ

مزایای Scalp Trading

1- فرصت های معاملاتی مناسب، در تحرکات قیمتی کوچک بسیار بیشتر از تحرکات قیمتی بزرگ اتفاق می افتند.

2- زمانی که بازار راکد باشد، احتمال رخداد تحرکات قیمتی کوچک و سودآوری حاصل از آن برای معامله گران وجود دارد.

3- از آنجایی که میزان نوسانات در این بازارها زیاد است استفاده از این روش ریسک حاصل از معاملات را کاهش می‌دهد.

4- معامله گرانی که به صورت بلند مدت ترید می‌کنند نیز می‌توانند از این روش در شرایطی که بازار روند مناسبی را در بازه زمانی بلند مدت دنبال نمی‌کند استفاده کنند.

معایب Scalp Trading

1- از آنجایی که سود حاصل از معاملات به روش اسکالپ اندک است معامله گر باید دقت زیادی در هنگام ترید داشته باشد تا معاملات وی در طول روز ضررده نباشند و سود بدست آمده از معاملات قبلی را ازبین نبرند.

2- معامله‌گر استراتژی تعیین حجم معامله باید سرعت بالایی در هنگام ترید داشته باشد تا در عرض چند ثانیه بهترین تصمیم را اتخاذ کند در غیر این صورت امکان بروز خطا در معاملات وی افزایش یافته و منجر به ضرردهی می‌شود.

استراتژی معاملاتی نوسانی (Swing Trading)

معاملات نوسانی یا Swing Trading یکی از روش‌های معاملاتی در بازارهای مالی است که درآن افراد از معاملات کوتاه و میان مدت که بین چند روز تا چند هفته به طول می‌انجامد سود کسب می‌کنند. البته گاهی در این معاملات استثنا نیز وجود دارد که درآن ممکن است برخی معاملات بیشتر از چند ماه طول بکشند. تایم فریمی (TimeFrame) که معامله‌گران از آن برای سیگنال‌یابی استفاده می‌کنند معمولا 4 ساعته یا زیر 4 ساعت است. در واقع اگر زمان انجام معاملات شما در بازار بیشتر از یک روز باشد، می‌توان گفت که شما از روش Swing Trading پیروی می‌کنید. در این روش افراد ابتدا یک حرکت صعودی یا نزولی را برای آغاز معامله پیدا کرده و پس از رسیدن به حد سود مورد نظر خود از معامله خارج می‌شوند. بنابراین تشخیص درست زمان ورود و خروج از معاملات یک اصل اساسی در این روش می باشد که لازم است افراد بر روی آن تمرکز کنند.

مزایای Swing Trading

1- نسبت به معاملات روزانه، به زمان کمتری برای بررسی بازار و انجام یک معامله نیاز دارد.

2- از آنجایی که معامله به این روش تحمل نوسان زیاد بازار را دارد، با در دست گرفتن عمده نوسانات بازار، میزان سود بدست آمده از معاملات را به حداکثر می‌رساند.

3- در این روش با حداقل ریسک، می‌توان به حداکثر سود رسید.

4- تسلط بر تحلیل تکنیکال به تنهایی برای معامله به این روش مناسب و کافی است.

معایب Swing Trading

1- پوزیشن‌های باز شده در این روش، گاهی تحت تاثیر گپ‌های قیمتی و حجم معاملاتی که در ساعاتی از شبانه روز اتفاق می‌افتند ریسک حاصل از معاملات را افزایش می‌دهند.

2- در زمان بسته بودن بازار نیز ممکن است اتفاقاتی بیوفتد که بر معاملات روز بعد تاثیرگذار باشند.

3- معکوس شدن ناگهانی قیمت‌ها می‌توانند باعث ضررهای هنگفتی شوند.

4-غافل شدن از روندهای بلند مدت بازار یکی از معایب اصلی این روش می‌باشد.

استراتژی معاملاتی روزانه (Day Trading)

به معاملاتی که در بازارهای مالی در طول یک روز یا کمتر انجام می‌گیرند معاملات روزانه گفته می‌شود. افرادی که از این روش استفاده می‌کنند در طول روز تعداد معاملات زیادی را با تکیه بر روش تحلیل تکنیکال و استراتژی های مختلف، انجام می‌دهند. در این روش افراد با استفاده از اخبار مثبت و منفی، آمار اقتصادی ، درآمد شرکت ها و تعداد و حجم بالای معاملات ترید می‌کنند و ممکن است روزانه یک سهام را چندین بار خرید و فروش کنند یا به عبارتی دیگر زمانی که سهام در حال بالا رفتن است دست به خرید می‌زنند و در شرایطی که سهام سیر نزولی دارد اقدام به فروش آن می‌کنند و بدین طریق از احساسات بازار سود بدست می‌آورند. اگر می‌خواهید یک تریدر روزانه باشید بهتر است با مبالغ کم معاملات خود را آغاز کنید و پس از تمرین و کسب تجربه، به معاملات خود ادامه دهید چرا که کم تجربگی شما در این بازار به سود معامله‌گران حرفه‌ای می‌شود و به راحتی از اشتباهات شما در بازار به سودخود استفاده می‌کنند.

مزایای Day Trading

1- در این روش افراد از نوسان زیاد بازار استفاده کرده و به راحتی هنگام صعود یا نزول سهام وارد میدان می‌شوند.

2- معمولا افراد سهام‌هایی را خرید و فروش می‌کنند که نقدینگی زیادی به آن وارد شده است واین امر منجر به استراتژی تعیین حجم معامله سهولت خرید و فروش و افزایش سودآوری معامله گران می‌شود.

3- معامله گران در این روش از نوسانات شدید بازار که ناشی از اخبار اقتصادی است درامانند و می‌توانند از ضرر و زیان احتمالی خود پیشگیری کنند.

معایب Day Trading

1- این روش ترید با توجه به ریسک بالای معاملات و نوسان زیاد بازار، برای سرمایه گذاری با مبالغ بالا مناسب نیست.

2- معامله گران برای سودآوری در این روش و پیدا کردن فرصت های معاملاتی مناسب باید به سرعت و داشتن دانش کافی، در لحظه تصمیم‌‌گیری کنند، بنابراین این روش برای افراد مبتدی مناسب نیست.

در شکل زیر مقایسه‌ای میان روش‌های معامله‌گری روزانه و نوسانی ارائه شده است.

معایب day trading

مقایسه روش‌های معامله‌گری روزانه و نوسانی

استراتژی معاملاتی پوزیشن (Position Trading)

پوزیشن تریدرها (Position Trader)، دسته‌ای از معامله‌گران می‌باشند که سهام یا دارایی مورد نظر خود را با توجه به ارزش ذاتی آن، به طور بلند مدت خریداری می‌کنند. در این روش برخلاف روش Day Trading افراد خیلی نگران نواسانات روزانه بازار نیستند و تعداد معاملات آن ها در طول سال بسیار کم است. معاملات، بسته به زمان باز و بسته شدن پوزیشن‌ها به دو دسته کوتاه و بلند مدت تقسیم می‌شوند. در واقع Position Trading بزرگترین تایم فریم معاملات را دربرمی‌گیرد از این رو شباهت بسیاری به پوزیشن هولدینگ دارد. در معاملات هولدینگ مدت زمان نگه داری سهام یا ارز دیجیتال طولانی تر از پوزیشن تریدینگ است. در این روش افراد با استفاده از تحلیل تکنیکال و به طور ویژه فاندامنتال، ابزارهای دیگری هم‌چون نمودار فیبوناچی و میانگین متحرک، نقاط ورود و خروج معاملات را شناسایی کرده و سود کسب می‌کنند. پوزیشن تریدرها بهتر است برای معاملات خود حد ضرر (Stop Loss) تعیین کنند تا زمانی که بازار کاملا مطابق پیش‌بینی آنها پیش نرفت از ضرر و زیان احتمالی خود پیشگیری کنند.

استراتژی معاملاتی پوزیشن

معامله‌گری به روش پوزیشن تریدینگ؛ ورود و نگهداری سهام به مدت چندین ماه

استفاده از روش معامله‌گری پوزیشن در بازار بورس، که نسبت به بازارهای ارز دیجیتال و فارکس ثبات بیشتری دارد، می‌تواند گزینه‌ای مناسب باشد. کارگزاری مدبر آسیا با بیش از 17 سال سابقه در زمینه بورس و داشتن کادری مجرب می‌تواند امکانات کاملی جهت افتتاح حساب کاربری و ارائه خدمات به روز معاملاتی در اختیار مشتریان گرامی قرار دهد. همچنین مراجعه به بخش آموزشی سایت مدبر آسیا، بستری مناسب جهت یادگیری اصول سرمایه‌گذاری و انجام معاملات در بازار بورس را برای کاربران فراهم می‌آورد.

مزایای Position Trading

1- در این روش، تریدر نیاز به صرف زمان زیادی ندارد و تا رسیدن پوزیشن به قیمت مناسب خود صبر می‌کند.

2- نسبت ریوارد به ریسک در این روش با توجه به حدضرر پایین بسیار مناسب است.

معایب Position Trading

1- در این روش چون تریدرها تعداد معاملات اندکی را انجام می‌دهند، ممکن است برخی از فرصت‌های معاملاتی مناسب را ازدست بدهند.

2- تریدرها باید تسلطی کامل بر تحلیل‌های تکنیکال و فاندامنتال داشته باشند تا بتوانند نقاط ورود به بازار را به خوبی شناسایی کنند و زمانی که قیمت به ارزش واقعی خود رسید دست به فروش بزنند.

شکل زیر خلاصه‌ای از زمان نگهداری یک معامله برای هر یک از استراتژی‌های نامبرده را نمایش می‌دهد.

انواع استراتژی های معاملاتی

انواع استراتژی‌های معاملاتی

جمع‌بندی

در این مقاله به بررسی انواع استراتژی‌های معاملاتی پرداختیم. همانطور که ذکر شد هر کدام از این استراتژی‌ها مزایا و معایبی دارند.اما این تریدرها هستند که با توجه به هدف خود روش معاملاتی مناسب را انتخاب می‌کنند. در واقع اهمیتی ندارد که از کدام استراتژی استفاده می‌کنید. شما باید سراغ استراتژی بروید که با آن احساس راحتی کرده و تسلط کافی بر آن دارید. اما پیش از انتخاب روش معاملاتی خود باید بدانید که هدف شما از ترید چیست؟ آیا می‌خواهید به عنوان یک شغل به آن نگاه کرده و به صورت تمام وقت به آن بپردازید یا اینکه در کنار شغل اصلی خود از آن به عنوان افزایش درآمد خود استفاده کنید؟ از آنجایی که هیچ دو روزی در بازار مشابه هم نیست، تریدرها باید همواره در حال برنامه‌ریزی برای معاملات خود باشند. همچنین نباید احساساتی عمل کنند تا با حفظ سرمایه اولیه خود به سود دست یابند. اگر در یک روز فرصت‌هایی مطابق با استراتژی خود پیدا نکردید، صبور باشید تا در طول معاملات خود مبالغی را ازدست ندهید. سعی کنید قبل از اقدام به انجام این گونه معاملات ابتدا یک حساب دمو یا آزمایشی در یکی از کارگزاری های معتبر باز کنید و تا مدتی با آن تمرین کنید. میزان مطالعات خود را افزایش داده و همواره اخبار مربوطه را دنبال کنید تا بتوانید بدون درگیر شدن با احساسات بازار معاملات خود را انجام دهید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.