جایگاه قانونی پلیس در اجرای قانون «حجاب»
اینکه وظیفه پلیس اجرای قانون است و پلیس موظف است با جرائم مشهود مقابله نماید کلمه حقی است اما امید است استدلال کنندگان که با تکیه بر مبانی قانونی و حقوقی مطالب خود را ساماندهی می نمایند تمام ضوابط و الزامات حقوقی را بپذیرند و نظام و ساختار حقوقی را بصورت یک منظومه منسجم محترم بشمارند که این شرط ابتدایی یک بحث حقوقی علمی و روشمند می باشد .
به گزارش جماران؛ محمد رضا رزاقی _ وکیل دادگستری در یادداشتی نوشت:
اخیرا و متعاقب فوت خانم مهسا امینی برخی از طرفداران "گشت ارشاد " با صرفنظر از مقوله "امر به معروف و نهی از منکر " و "ارشاد اسلامی " اینطور استدلال می کنند که وظیفه ذاتی نیروی انتظامی اجرای قانون است و بس! لذا آنچه نیروی انتظامی انجام داده در این راستا قابل ارزیابی می باشد و چون تبصره ماده 638 قانون تعزیرات اسلامی عنوان داشته که زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظارعمومی ظاهر شوند به حبس یا جزای نقدی محکوم می شوند در نتیجه تحت عنوان جرم مشهود پلیس چاره ای جز دخالت ندارد و مادام که این قانون حاکم است نیروی انتظامی هم ناگزیر از اجرا می باشد و منتقدین باید به تغییر یا اصلاح قانون بی اندیشند و در خواست از پلیس برای توقف اجرای قانونی فاقد منطق حکمرانی است . در این نوشتار به اختصار و اجمال این ایده مورد واکاوی قرار خواهد گرفت .
1 – "گشت ارشاد " اسم رمز و برندی است که به گشتهای ویژه پلیس در برخورد یا به عبارتی اعمال قانون پلیس در مقوله حجاب اطلاق می گردد که در هردوره با نامی و عنوانی ظهور و بروز داشته است لذا انکار وجود گشت ارشاد به مثابه پاک کردن صورت مساله تلقی می گردد و خوشبختانه صداو سیما نیز در برنامه گفتگوی ویژه خبری مورخ 28 /6 /1401 میزگردی با عنوان موافقان و مخالفان "گشت ارشاد " برگزار نمود که شایسته تقدیر است .
2 – اینکه وظیفه پلیس اجرای قانون است و پلیس موظف است با جرائم مشهود مقابله نماید کلمه حقی است اما امید است استدلال کنندگان که با تکیه بر مبانی قانونی و حقوقی مطالب خود را ساماندهی می نمایند تمام ضوابط و الزامات حقوقی را بپذیرند و نظام و ساختار حقوقی را بصورت یک منظومه منسجم محترم بشمارند که این شرط ابتدایی یک بحث حقوقی علمی و روشمند می باشد .
3 – تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامی زنانی را که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند مستوجب مجازات دانسته است . اولا " : در این ماده قانونی تعریفی از حجاب شرعی نشده است و حدود و ثغور آن مشخص نیست و پلیس هم صلاحیتی در تعریف آن ندارد و تا ما تعریفی از حجاب شرعی نداریم طبیعتا عدم رعایت حجاب شرعی هم مبهم خواهد بود و لذا برخورد و دستگیری و مجازات افرادی تحت عنوان " بدحجابی " خلاف ماده 2 قانون مجازات اسلامی و اصل قانونی بودن "جرم و مجازات " می باشد . چرا که وقتی ما تعریفی از حجاب شرعی نداریم هرگونه برخورد با بدحجابان سلیقه ای بوده و منطبق با موازین نمی باشد و مشمول قاعده قبح عقاب بلا بیان می باشد .
4 – با آنچه در بند سوم آمد و اینکه طبیعتا حتی المقدور باید قانون نیز اجرا گردد و با توجه به اصول تفسیر به نفع متهم و تفسیر مضیق قوانین جزایی چاره ای نداریم که بپذیریم مقصود مقنن کشف حجاب بطور کامل است و سایر صور بطور کلی از شمول تبصره ماده 638 قانون مجازات اسلامی خارج است و لذا کسانی که دغدغه قانونی دارند باید آسوده باشند که حداقل از حیث منطق حقوقی پلیس جز در کشف حجاب کامل وظیفه ای در برخورد یا دستگیری ندارد و بلعکس به نظر می رسد هرگونه برخورد انتظامی یا قضایی " در مقوله به اصطلاح " بدحجابی" مطابق موازین حقوقی نیست .
5 – صرفنظر از از استدلالهای حقوقی نکته ای قابل تامل وجود دارد و آن اینکه عده ای با صدای رسا از وظیفه ذاتی پلیس سخن می گویند و اینکه پلیس ناگزیر از اجرای قانون است بسیار خوب ! سوالی در این بین ذهن را پریشان می سازد و آن اینکه مگر ما قانون منع استفاده از ماهواره نداریم و مگر داشتن ماهواره جرم نیست پس چرا پلیس با افرادی که حداقل در مرئی و منظر عمومی از تجهیزات ماهواره ای استفاده می کنند که شهر تعریف سواد مالی چیست؟ راهم پر کرده است به عنوان جرم مشهود برخورد نمی نماید؟ جواب مشخص است چون در دوره ای در دوران ریاست جمهوری آقای دکتر احمدی نژاد این راه آزموده شد و حتی از دیوار هم بالا رفتند اما چون تبعات سنگین اجتماعی به همراه داشت با درایت قابل تحسین مسئولین از آن صرفنظر شد حالا این چه منطقی است که ما نیروی انتظامی که حافظ جان ، مال و ناموس ماست در مقابل مردم قرار دهیم آن هم با استنادات حقوقی که چندان هم معتبر نمی باشد .
6 – طرفداران گشت ارشاد از قانونگرایی و اجرای قوانین سخن می گویند و ما هم نیتهای آنان را خیر تلقی می کنیم اما برادران و خواهران به میثاق ملی ما که دستاورد خون شهداست بنگرید فصل سوم قانون اساسی در باب حقوق ملت را دغدغه هر روزه خود قرار دهید هیچ تناسبی در رویکردها وجود ندارد و این محل شگفتی است .
7 -عده ای که از قانونگرایی سخن می گویند بفرمایند اصل " اخذ تعهد " یا" برگزاری کلاسهای آموزشی و توجیهی" چه ارتباطی با وظایف پلیس دارد و در کجای قانون پیش بینی شده است با این اقدامات ما فقط پلیس را خسته و فرتوت می کنیم تضعیف پلیس به نفع هیچ کس نیست . نیروی انتظامی و دستگاه قضایی تنها امید و پناهگاه ملت است نباید این سرمایه را نابود کرد . مهسا امینی و بقیه عموما حداقل 12 سال تحت تعلیم و تربیت رسمی ما بودند به زعم ما ارشاد نشدند چگونه با یک کلاس 2 ساعته ارشادشان کنیم .
به نظر می رسد مساله حجاب در کشور باید خارج از چارچوبهای قانونی و قضایی دنبال گردد تا انشاءالله بیشترین خیر از آن حاصل شود .
فیلم به فیلم با کریستوفر نولان – بخش اول
میشود حس کرد کریستوفر نولان با اکران آخرین فیلم بتمناش –شوالیه تاریکی برمیخیزد– گویی در حال خاتمه دادن به اولین پردهٔ نمایشِ کاری خود بوده است. پس میان ستارهای نمایندهٔ شروع مرحلهٔ بعدی است، نمایی از تعظیمِ نولان در پردهٔ دوم نمایشش.
البته پیش از این با تماشای تلقین دریافته بودیم که فیلمی اوریجینال (در برابر فیلمهای برگرفته از کامیک بوکها) از نولان چه طعمی خواهد داشت، حتا بعد از اینکه سیل موفقیت، اعتبار و البته پولِ مربوط به بتمن او را با خود برد. تلقین فیلم بزرگ، گران و مخاطرهآمیزی برای برادران وارنر بود. این فیلم از این بابت، بر پایهٔ هیچگونه محصول از پیش آمادهای تولید نشده بود و اشاره به درجهٔ اعتماد استودیو به نولان داشت که چنین بودجهای را به ساختن فیلمی دربارهٔ رؤیاها تخصیص داده بود. پاسخ این ریسکپذیری اما هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ میزان خلاقیت، به شایستگی داده شد؛ تلقین همچنین نشانگر مسیری شد که نولان احتمالن بعد از تمام شدن کارش با بروس وین و رفقا قرار بود به سراغش برود.
و البته میان ستارهای دقیقن همان مدل فیلم بلاکباستر هوشمندانهای است که انتظار داشتیم بعد از سر آمدن سهگانهٔ شوالیهٔ تاریکی شاهدش باشیم و چه در کارش موفق بوده باشد یا خیر، بحث برانگیز خواهد بود. به هرحال نویسندگان مختلف، نظرات گوناگونی روی فیلم داشتند، همانطورکه در این نوشته که شامل اظهارنظرهای ملایمی است شاهدش خواهید بود.
خرید ساک پارچه ای
آزمایشگاه
خرید سرور مجازی
با این همه، نگاه کردن به میان ستارهای در بستر فیلمهای او آموزنده خواهد بود. ممکن است از نظر بعضیها، فیلمهای نولان، خشک و خالی از شوخطبعی و گاهی سرد (اگرچه نظر ما غیر از این است) یا زیادی صلب بنظر برسند (که عمدهٔ ما با آن مخالفیم) اما هیچ کسِ دیگری فیلمهایی نظیر فیلمهای او نمیسازد. او با بودجههای ۹ رقمی که از برادران وارنر میگیرد و همراه کردنشان با ایدهها و مفاهیم بلندمرتبه، فیلمهایی پرسروصدا، سرگرمکننده و توأمان تفکربرانگیز میسازد. حالا شمایید و نگاه ما به کارنامهٔ فیلمسازی کریستوفر نولان و ردهبندی فیلمهای او از بد به خوب؛ از پیش از دورانی که نام او معادل جامعی باشد برای بلاکباسترِ با کیفیت، تا آستانهٔ فیلم آخرش، میان ستارهای.
۸. تعقیب – ۱۹۹۸
نویسندهای (جرمی تئوبالد) در طلسم غریبهای به اسم کاب ( با بازی الکس هاو، شخصیتی که نامش یادآور شخصیت اصلی تلقین است) میافتد که به زور وارد خانهٔ غریبهها میشود. نویسنده، مرادش را قدم به قدم دنبال میکند تا اینکه یکباره عاشقِ بلوند (لوسی راسل) یکی از قربانیانش میشود و کارش به جایی میکشد که از سرش هم زیادی است. قضیه به حد کافی ساده است، اما همانطور که همهٔ ما دربارهٔ نولان میدانیم، این سادگی فریبنده است. تعقیب، فیلمی که با بودجهای ناچیز (حدود ۶۰۰۰ دلار) در آخر هفتهها، کمی بعد از فارغالتحصیلیِ نولان از دانشگاه لندن (او در زمان ساخت فیلم تنها ۲۷ سال داشت) و در طول سه یا چهار ماه ساخته شده، یک نئو نوآر جذاب اما کمی زمخت است که مسلمن قربانیِ محدودیتهایش شده. نولان خودش وظیفهٔ فیلمبرداری را بر عهده گرفته و بعضی از نماهایش هم قابل توجه از آب درآمدهاند، اما گهگاه کمی آماتوری جلوه میکند و هرگز به تجربیاتی که بعدها با والی فیستر داشت نزدیک هم نمیشود. قطعن مبحث بازیگری – که بیشترش به وسیلهٔ بازیگران غیرحرفهای انجام شده (بازیگر اصلی یعنی جرمی تئوبالد، در حال حاضر روان شناس است، الکس هاو معمار شده و فقط فم فتالِ داستان یعنی لوسی راسل، بازیگری را ادامه داد و بعدها نقش اصلی فیلم The Lady And The Duke اثر اریک رومر را بازی کرد) – هم قویترین جنبهٔ فیلم محسوب نمیشود، اگرچه شاید به این خاطرکه نولان برای صرفهجویی در استفاده از فیلم، تنها یک یا دو برداشت میگرفته. اما همچنین فیلمنامه بیشتر چیزهایی را که باعث شهرت نولان شد به نمایش میگذارد؛ ساختاری که بطرز دیوانهواری پیچیده است و شیوهای در هم تنیده که با همهجور پیچشی همراه میشود آن هم در زمانی کمتر از ۷۰ دقیقه. این فیلم مشتیست نمونهٔ خرواری که نولان بعد از آن ساخت، اما نمونهای که نشان داد او حتا در سن و سالی به آن جوانی از پس چه کارهای بزرگی بر میآید.
۷. بتمن آغاز میکند – ۲۰۰۵
نمایش بیخوابی کافی بود تا برادران وارنر برای احیای سری فیلمهای بتمن به نولان اعتماد کند و جریان کارها کمکم رفت به سمت شکل گرفتن برداشت جدید و جسورانهای از بتمن با همکاری دیوید گویر در مقام فیلمنامهنویس. این فیلم او را تبدیل به فیلمنامهنویس درجه یکی که حالا هست کرد، و دو دنبالهٔ بزرگ هم بعد از خودش پدید آورد، اما این فقط ما نیستیم که در بازنگری فیلمهای نولان نتیجه میگیریم بتمن آغاز میکند یکی از ضعیفترین کارهای کارگردان است. رویکردی که داریم قطعن ستایشآمیز است؛ فقط نولان بود که میتوانست مردی که با لباس خفاش با جرایم مبارزه میکند را تا جایی که ممکن است باورپذیر نشان دهد. و برای اولین بار یک فیلم بتمنی داشتیم که واقعن دربارهٔ بتمن بود، با یک کریستین بیل که سه اجرای عالی و متمایز ارائه میداد: بروس وین در خلوت که زخمدیده، هنوز سوگوار و خشمگین است، بروس وین در جلوت که مردی مست، بی مسئولیت و عیاش است، و بتمن، بعنوانِ قوهٔ قهار طبیعت. مطمئنن این انتخابهای کوچک، تجسمِ معرفِ بیل از کرکتر را شکل دادند، و او از جانب گری الدمن و مایکل کین هم حمایتهای فوقالعادهای دریافت کرد. اما اینجا نولان هنوز در حال وفق دادن خودش با فیلمی با این ابعاد تولیدی بزرگ است، با صحنههای اکشنی عمدتن متلاطم و گیجکننده و لحنی که کمی نامتوازن است.
با اینکه فیلم در پردههای اول و دوم موفق نشان میدهد، اما نولان در پردهٔ سوم نخ را از دست میدهد و لحن رئالیستی فیلم با بازی بیمزهٔ لیام نیسون از دست میرود ( مثلن این نقل قول که “ببخشید، یه شهر هست که باید برم نابودش کنم!” – البته باید گفت تام ویلکینسون هم با آن جویدنهای تصنعیاش رقابت سختی با نیسون داشت) بعضی دیالوگهای گوشخراش، شوخیهای ناموزون و نابجا (از جمله بازی الدمن که گاهی اوقات شبیه جیک لوید در فیلم تهدید شبح میشد) و بعضی صحنههای توهمیِ پیش پاافتاده (صحنههایی که بتمن در توهمات مترسک شبیه هیولا شده و اسب نفسآتشینِ مترسک ایدههای خوبی هستند اما در اجرا ناامیدکننده ظاهر شدند). هر وقت کیتی هلمز پیدایش میشود فیلم تا حد زیادی از ریتم میافتد – گویا او از طرف استودیو به نولان تحمیل شده و این بیمیلی به خوبی نمایان است. این فیلم اولین تلاش کارگردان برای ساخت فیلمی با بودجهٔ سنگین است و میتوان پایهگذاری یک رویکرد کاملن تازه برای نگاه به فیلمهای ابرقهرمانی را به آن نسبت داد، اما چیزهای خیلی خیلی بهتری هم در راه هستند.
از رانت عمویم استفاده نکردم/میتوانستم همان چهار سال پیش «الماس خونین» را بسازم ولی کار خراب میشد
سینماپرس: میثم هاشمیطبا، کارگردان فیلم سینمایی «کوزوو» باور دارد از رانت عمویش استفاده نکرده است.
این روزها فیلمهای کمدی کمی روی پرده سینما میرود. یکی از این فیلمها «کوزوو» به کارگردانی میثم هاشمیطبا است که در یک ماه فروش یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومانی را تجربه کرد. هرچند که حواشی زیادی پشت نام میثم هاشمیطبا است و از این جهت وی به گفتگو با خبرآنلاین نشست.
متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
ایده «کوزوو» از کجا کلید خورد؟
میثم هاشمیطبا: ابتدا یک فیلمنامه به نام «الماس خونین» نوشتم و برای کوروش تهامی فرستادم، داستان تقریبا همین داستان «کوزوو» بود ولی نام و جزئیتاش فرق میکرد البته آن هم محتوای کمدی داشت. من قصه را دوست دارم و میخواستم فیلمی که میسازم قصه داشته باشد. خواستیم کار را بسازیم که شرایط جور نشد. بعد فیلمنامه دیگری نوشتم به نام «خواب شیرین فرهاد» که بر اساس رمانی به همین نام که خودم نوشته بودم نوشته شد. تصمیم گرفتیم آن فیلمنامه را با آقای محمدعلی نجفی کار کنیم. پروانه ساخت را هم گرفتیم اما ترجیح دادیم که به صورت سریال در شبکه نمایش خانگی پخش شود، بنابراین شروع کردیم به بازنویسی متن که هنوز هم ادامه دارد. مجدد فیلمنامه دیگری را خواستم کار کنم به عنوان «آرامسرد»، خواستیم تئاتری را بسازیم به عنوان «گذرگاه بهشت» که بخاطر کرونا باز هم به در بسته خوردیم. نهایتا برگشتم به «الماس خونین» فیلمنامه اش را بازنوسی کردم و تبدیل شد به «کوزوو» چون محوریت قصه یک الماس است، بنابراین من باید به آن الماس شناسنامه میدادم. برای همین تصمیم گرفتیم کشوری را انتخاب کنیم که خیلی آزاد باشد و شناخته شده نباشد و کوزوو به ذهنمان آمد. چون باید بامزه هم میبود. اسمهای قلمبه سلمبه جذابیت ندارند.
فکر میکنم با توجه به روندی که در دهه ۹۰ داشتید خیلی در مسئله ساخت فیلم و سریال خوش شانس نبودید، درسته؟
هاشمی طبا: آدمهای ضعیف در مورد خودشان کلمه شانس را به کار میبرند.
پس در واقع شما نتوانستید یا نخواستید به این راحتیها از رانت استفاده کنید؟
هاشمیطبا: یک زمانی شرایط استفاده از رانت وجود دارد یک زمان هم نه. مثل ضرب المثلی که میگوید بعضیها از بیعرضگی آدم خوبی هستند. شاید شرایطی مهیا بوده که خیلی راحت استفاده کنم و کسی هم متوجه نشود، اما من در تمام مدت عمرم همه تلاشم را کردم سمت این مسائل نروم و فرصتی را خلق کنم تا بتوانم از آن استفاده کنم. پدر من فارغ التحصیل دانشگاه تهران است و بیش از ۳۵ سال در دبیرستان البرز تدریس کردند. من در یک خانواده خیلی فرهنگی بزرگ شدم و از رانت عمویم استفاده نکردم.
یعنی هیچگاه درگیر مسائل سیاسی نشدید درست است؟
هاشمیطبا: من تنها رانتی که استفاده کردم مربوط به کودکیام است. به پدرم گفتم از عمویم برایم کارت استخر بگیرد. سه ماه تابستان به آنجا میرفتم و بعدا متوجه شدم پدرم هزینه کرده و کارت را خریده است. فرصتهای زیادی در زندگی همه ما وجود دارد اما آدم باید مواظب باشد فرصتهای درست را نسوزاند. من میتوانستم همان چهار سال پیش «الماس خونین» را بسازم ولی کار خراب میشد.
هاشمیطبا: گاهی باید صبر کنیم موقعیت مناسبی ایجاد شود، بازیگر خوب، پختگی کار و همه این موارد باید ابتدا به دست آمده باشد. ما در این مجموعه چه جلوی دوربین و چه پشت دوربین تلاش کردیم کار به بهترین نحو انجام شود، شاید اگر چهار سال قبل بود خیلی سرسری و ابتدایی از آب در میآمد.
آقای تهامی، با توجه به این که خیلی از کارگردان های بزرگ فرزند یک فرد سیاسی هستند، این نگرانی هست که بازیگران نگاه خوبی نداشته باشند، برای شما چه طور بود؟ این را حس کردید؟
شاهی: اولین چیزی که با آن روبه رو میشویم، شخصیت فرد است و دومین چیز فیلم نامه است. آدم وقتی میبیند که اینها درست هستند دیگر نگرانی ندارد. چرا همچین حرفی را میزنید؟
در سریال «شهرزاد» هم کارگردان و هم فیلمنامه خوب و سرشناس بود اما آن حواشی را داشت.
شاهی: من هر کسی را سر جای خودش میگذارم و در جای خودش قضاوت میکنم.
تهامی: من سوال شما را متوجه شدم، چیزی که وجود دارد این است که ما یک تله فیلم قبلا با هم کار کرده بودیم. با توجه به شناختی که از ایشان و کار داشتم، به ایشان نگاه متفاوتی داشتم. شاید اگر هر از گاهی در یک نشریه یا خبری کسی شوخیای با ایشان نمیکرد اصلا یاد من نبود که ایشان نسبتی با مقام مسئول دارند. چنین چیزی وجود ندارد و نمیشود این اتکا را کرد.
از فیلمنامه کار بگویید، چگونه به آن رسیدید؟
هاشمیطبا: یکی از سختترین ژانرها در فیلمسازی ژانر کمدی است. هر اقلیمی و هر کشوری برای طنز تعریف خود را دارد. طنز ایران هم روند متفاوتی را داشته است. شاید از نظر من بهترین فیلم سینمایی کمدی تاریخ «اجاره نشین ها» باشد.
موقع نوشتن چند مسیر داشتم و اولین و آسانترینش این بود که الگوی خود را فیلمهای پرفروش که از شوخیهای ساده استفاده میکنند قرار دهم. شوخیهایی که تاریخ محدود دارند و بعدا مزه ای ندارد. یک دورهای محوریت شوخیها مترجم تیم ملی بود ولی حالا معنی ندارد.
هدف من چیز دیگری بود و میخواستم به عنوان اولین تجربه سینمایی، فیلم شریف و محترمی بسازم که داستان دارد و بازیگران در خدمت باشند و با هم قصه را پیش ببرند.
نکتهای که در سینمای امروز به چشم میآید این است که حد کمدی کجاست؟ مرز سخیف شدن کار کجاست؟
هاشمیطبا: یک حدیثی هست که میگوید، آنچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران نبپسند. وقتی یک فیلم ساز فیلمی را میسازد باید با خودش خلوت کند و بگوید آیا وجدان من اجازه میدهد خانوادهام این فیلم را ببینند؟
اینکه ما به هر قیمتی بخواهیم بیننده را بخندانیم، چه ثمره ای دارد؟ من یادم هست که با آقای محمد علی نجفی یک فیلمی را دیدیم که بعد از فیلم همه مات و مبهوت فیلم بودند. آقای نجفی گفتند میتوانی فیلم را تعریف کنی، هر چه قدر فکر کردم نتوانستم. گفتند پس فیلمی خوب است که پیام داشته باشد.
دو فیلمی که ناجی گیشهها شدند
تاخیر یک هفته ای در اکران «شب طلایی» حاتمی کیا
تدوین و صداگذاری «کوزوو» به پایان رسید
پیام «کوزوو» چه بود؟
هاشمیطبا: ما در «کوزوو» تحول یک انسان را نشان میدهیم. خیلی از مشکلات ما از حرف نزدن و دروغ گفتن است. گرهای که برای شخصیت اصلی پیش میآید از حرف نزدن و پنهان کاریاش است و این او را به جایی میرساند که به بن بست میرسد و همه چیز سخت میشود. پیام فیلم ما این است که حرف بزنید، با حرف زدن مشکلات را حل کنید، دروغ نگویید و اگر به مشکلی خوردید همان جا آن را حل کنید.
بعضی از فیلمها مخصوصا کمدیها به قدری مبتذل است که نمیتوان آن را با خانواده دید، آقای تهامی در دیدگاه شما مرز این ابتذال و کمدی کجاست؟
کوروش تهامی: شاید اولین چیزی که موضوع و شیوه ساخت فیلمنامهها را به این سمت برده، از نظر من محدودیتهای بیش از اندازه سینما باشد. به این دلیل که اولا وقتی که یک بخش زیادی از مشاغل مختلف در یک کشوری را قابلیت شوخی ندارند، یا اگر شوخی کنی همه آنها ناراضی میشوند و بیانیه میدهند و تظاهرات میکنند، این باعث میشود موضوعاتی که شما توان پردازش به آنها را داری، محدود میشود. همین سبب شده فیلمسازها از یک سری مسائل به قدری استفاده کنند که دیگر چیزی برای بهرهوری نماند و نکته بعدی اینکه دیگر آن خلاقیت وجود ندارد. شاید بعضیها اصلا دوست ندارند سمت خلاقیت بروند.
ما در کشورمان خیلی ایده کمی داریم و ایدهپردازی انجام نمیشود. در دنیا ایده فروشی یک شغل است. ما در کشورمان این چیز هارا نداریم و این موضوع همه چیز را دم دستی کرده است.
به طور مثال آقای فتحعلی اویسی، سرشار از استعداد کمدی بودند، سالها این استعداد کشف نشده بود علیرغم اینکه دوستانشان هم این موضوع را میدانستند. ایشان همیشه در نقشهای منفی و جدی بودند، خب چرا کسی که این همه پتانسیل دارد دیر دیده میشود؟ بعد از کشف هم انقدر در یک مدل ایشان را تکرار کردند که کارشان از دست رفت. متاسفانه این ویژگی کار نمایش است، آنقدر یک چیز تکراری را از یک آدم میخواهند که بازیگر را در یک ورطه سخت که هیچ چیز خاصی برای ارائه ندارد میاندازد. این ماجرا هاست که آدمها را در این فضا میاندازد.
من هم خودم را از این قاعده مستثنی نمیدانم. چهره من به نقشهای مثبت میخورد و من تلاش کردم با انتخاب فیلم «رگ خواب» خودم را از این ماجرا دورتر کنم. خیلی برای من ساده بود که در یک نقش بمانم اما مدام دوست داشتم چیزهای جدید را تجربه کنم. برای این که بازیگری دغدغه من است و برای پول و شهرتش آن را انتخاب نکردم.
ساخت این قبیل فیلمها برای سینمای ما میافتد، به مسائل مالی و گیشه مربوط است؟
شاهی: این فیلمهایی که بعد از کرونا آمدند قصدشان تکان دادن سینما بود و اتفاق بدی هم نبود، ولی این که هنوز این سخیفسازی ادامه دارد، میتواند یک دوره ای داشته باشد. مردم در یک بازهای از زمان بلیت میخرند اما تب و تاباش میخوابد.
مثل همه چیزها و هنرها. حتی در موسیقی هم همین است. یک زمانی موسیقی شش و هشت در رپ از نظر مخاطب خوب نبود، اما الان مردم این طور فکر نمیکنند و میگویند هر دو باید باشد. در مورد فیلمها هم همین است و بعدا اوضاع تغییر میکند.
تهامی: قطعا مسئله گیشه خیلی تاثیرگذار است. ما خیلی از فیلمها را دیدیم که با کلی بازیگر خوب و سر و صدا آمدند اما نتیجه نگرفتند. خنداندن مردم بسیار سخت است و اتفاقا از ضعف یک پروژه هست که با چنگ انداختن به هر چیزی بخواهد مخاطب را بخنداند. شاید دو سه تا مخاطب عام لذت ببرند اما یک انسان فهمیده متوجه میشود. یک شاخصه اثر خوب هنری این است که شما بخواهی چند بار آن را تکرار کنی و ببینی. فیلم «اجازه نشین ها» میتواند الگو باشد. خود من که انسان سختگیری هستم این فیلم را دفعات دیدم و لذت بردم. این آثاری که الان ساخته میشود که بعضی هاشان خرج و زمان زیادی دارد، برا بار اول هم قابل تماشای کامل نیست.
این همیشه بوده است. ما یک تبعیضهایی را در سینما دیدیم که اجازه نمیدهند همین اثر سخیف را کسی دیگر بسازد. خیلی از شوخی های مجازی خیلی از این ها بهتر است.
درست است که خنداندن لازم است اما به چه قیمتی؟
تهامی: از یک لحاظ هم مربوط به مردم است. من که تا به حال در این آثار بازی نکردم ولی مردم چرا نگاه میکنند؟ به نظر من یکی از افتخارات «کوزوو» این است که به این راهها کشیده نشده است. میثم هاشمیطبا میتوانست برای اولین کار چندتا از این چاشنیهای سخیف را استفاده کند ولی این کار را نکرد و همین موضوع به نوبه خودش یک ریسک بزرگ بود.
شاهی: نکته این است که همین شوخیهارا رفیق شما میکند تازه خیلی هم تعریف سواد مالی چیست؟ بهتر، خب چرا بخواهی در سینما هم ببینی؟ قطعا مخاطب این کار را نمیکند، اگر هم انجام میدهد، اشتباه است.
سوشا مکانی: یک گلر سالهاست نان گرفتن یک پنالتی را میخورد/ قول میدهم برای تیم ملی اروپایی بازی کنم/ دایی حق کسی را نمیخورد و از اسکوچیچ بهتر است!
سوشا مکانی که در زمان مربیگری کارلوس کیروش، سابقه دعوت و بازی در تیم ملی ایران را داشت، چندسالی است که از تیم ملی دور مانده و در این مدت هم بارها اعتراض خود را بابت این موضوع نشان داده است.
او همچنان معتقد است که برخی بازیکنان به ناحق به اردوی تیم ملی دعوت شده و برای این تیم بازی میکنند. مکانی بنا به دلایلی که خودش به آن اشاره میکند، دیگر امیدی به دعوتشدن ندارد و حالا یک هدف مهم را در پیش گرفته است؛ بازیکردن در تیم ملی نروژ! او با انگیزه زیادی در این مورد حرف میزند و امیدوار است به هدفش دست پیدا کند. گفتوگوی دروازهبان ایرانی تیم فوتبال میوندالن نروژ با همشهری ورزشی را میخوانید.
مثل اینکه هنوز محرومیت تو در لیگ نروژ به پایان نرسیده است؟
من ۴جلسه محروم شدم که ۲جلسه از آن سپری شده و ۲جلسه دیگر باقی مانده است. البته بهصورت مرتب با تیم تمرین میکنم و شرایط خوبی هم دارم.
ظاهرا این محرومیت بهدلیل شرطبندی بود، درست است؟
این موضوع فقط در ایران سروصدا کرد. در فوتبال اروپا پیشبینی مسابقات در همه لیگها وجود دارد و اتفاقا سایتهای پیشبینی، خودشان اسپانسر هستند، حتی در لیگهای معتبر مثل انگلیس و ایتالیا. من برد تیم خودمان را پیشبینی کردم و البته در این زمینه اطلاعات کافی نداشتم چون قراردادم را کامل و دقیق نخوانده بودم. طبق قانون بازیکنان نمیتوانند روی تیم خودشان پیشبینی کنند، حتی اگر بخواهند برد را پیشبینی کنند. البته اگر بحث باخت یا گلخوردن باشد که قضیه فرق میکند. اگر هم بحث شرطبندی باشد، بازیکن را برای همیشه از بازیکردن در لیگ نروژ محروم میکنند. من درنهایت ۴جلسه محروم شدم و گفتند وظیفه دارم تا قراردادم را بهخوبی بخوانم که این کار را نکرده بودم.
در ماههای گذشته آیا با پیشنهادی از لیگ ایران مواجه شدی؟
اول فصل و حتی در نیمفصل لیگ برتر ایران، خیلی پیشنهاد داشتم و چند مربی به من لطف داشتند ولی مسئله روشن این است که با میوندالن قرارداد داشتم و جدایی امکانپذیر نبود. من جدا از امسال، یک فصل دیگر هم قرارداد دارم. نقل و انتقالات در لیگ نروژ اینقدر ساده نیست که بازیکن خیلی راحت جدا شود. باشگاه به من نیاز دارد و مسائل مالی یا پول رضایتنامه هم برایش مهم نیست. بودجه همین تیمی که در آن بازی میکنم برای این فصل حدود ۷میلیون یورو میشود.
ولی تصمیم خودت هم ماندن در نروژ بود، درست است؟
بله، صددرصد. باشگاه و من به این جمعبندی رسیدیم که وقت جدایی نیست.
آیا از دعوت به تیم ملی ایران ناامید شدهای؟
از لحاظ فنی خیر ولی با اتفاقاتی که توسط برخی افراد رقم میخورد، طبیعی است که امید زیادی نداشته باشم. من یک سؤال دارم، در دوره کارلوس کیروش کجا بازیکنی را سراغ داشتید که یک یا ۲سال بازی نکند ولی به تیم ملی دعوت شود و بازی کند؟
ولی در زمان کیروش هم دعوتشدن برخی بازیکنان شائبههای مختلفی را ایجاد کرد و معمولا برخی بازیکنان دعوت میشدند که رسانهها و پیشکسوتان نسبت به این موضوع واکنش منفی نشان میدادند.
مسئله دعوتشدن با بازیکردن خیلی فرق دارد. بهتر است در مورد خودم حرف بزنم. در مقدماتی جامجهانی مقابل سوریه در مالزی بازی کردم که تا گردن در لجن بودیم. بعد از بازی کیروش به من گفت که از تو خیلی راضی هستم و نشان دادی که لیاقت پوشیدن پیراهن تیم ملی را داری. او به من گفت اگر میخواهی پیراهن تیم ملی را بپوشی، باید در لیگ برتر نروژ بازی کنی که البته من آن زمان در لیگ دسته اول نروژ بودم. کیروش گفت اگر بازی نکنی دعوت نمیشوی ولی الان دروازهبان داریم که یادش نیست آخرینبار چه زمانی در تیم باشگاهیاش به میدان رفته ولی به تیم ملی دعوت میشود. من الان هیچ توقعی ندارم که به تیم ملی دعوت شوم ولی قبلا که در اوج بودم باید دعوت میشدم. بحث من بحث لیاقت است، من در ۲سال اخیر ۵۸بازی در لیگ نروژ انجام دادم، در ضمن گلرهایی که در لیگ این کشور بازی میکنند گلرهای تیم ملی سوئد، نروژ، روسیه، دانمارک و ایسلند هستند. وقتی یک بازیکن با نیمکتنشینی در باشگاهش به تیم ملی دعوت میشود، همین دعوتشدن به او موقعیت خوب میدهد. من وقتی در بازی با سوریه به میدان رفتم با پیشنهاد تیم مولده روبهرو شدم که سولسشر مربیاش بود و هالند در خط حملهاش بازی میکرد.
چه اتفاقی افتاد که در آن زمان دیگر دعوت نشدی؟
من به تیم استروم گوتسه رفتم و کیروش مربی فنلاندی تیم ملی را به نروژ فرستاد تا بازی مرا ببیند. من اما در همان تعریف سواد مالی چیست؟ بازی نیمکتنشین شدم و شرایط برایم تغییر کرد. حتی مربی فنلاندی هم از این اتفاق ناراحت شد. زمان کیروش اگر در باشگاه بازی نمیکردی و دعوت هم میشدی، بالاخره خط میخوردی، شما دیدید که قوچاننژاد بازی نکرد و کیروش هم در تیم ملی به او بازی نداد. من با انجام ۵۸بازی در لیگ نروژ حقم نبود دعوت شوم؟ اگر حقم نبود، پس آنهایی که دعوت شدند ۱۰برابر من این حق را نداشتند که در تیم ملی باشند. مگر میشود تو چند سال پیش پنالتی مارادونا را گرفته باشی و خیلی چیزها در مورد تو نادیده گرفته شود و نان همان پنالتیگرفتن را بخوری؟
تو در مجموع معتقدی که در زمینه دعوت از بازیکنان، مسائل غیرفنی وجود دارد؟
همهچیز مشخص است و نیازی به توضیح من نیست. ما اگر یک مربی باشخصیت با کاریزمای بالا داشته باشیم، با یک تعریف دستپاچه نمیشود. شما نمیتوانید کاراکتر و کاریزمای یک مربی مثل کیروش را با اسکوچیچ قیاس کنید، مسائل فنی که جای خودش. وقتی از کنار کیروش رد میشدید عطر او ۴روز در مشام شما بود. او وقتی به بازیکن نگاه چپ میکرد، آن بازیکن نمیتوانست تا ۴روز غذا بخورد. کسانی که در آن تیم کیروش از لحاظ فنی و شخصیتی جایگاهی نداشتند، حالا در این تیم جولان میدهند و از سرمربی تیم ملی هم مدام حمایت و تعریف میکنند تا جایگاهشان را از دست ندهند. متأسفانه شخصیت تیم ملی پایین آمده است. همه میدانند چه افرادی در دعوت از بازیکنان نقش دارند. در ضمن من یک مورد دیگر را هم باید بگویم.
بگو.
من برای اثبات توانایی خودم دنبال این نیستم که به تیم ملی دعوت شوم اما قول میدهم اگر در نروژ بمانم، به تیم ملی این کشور دعوت شوم، حتی برای یک بازی هم که شده دعوت میشوم.
فکر میکنی تیم ملی در جام جهانی موفق شود؟
من دوست دارم مردم کشورم را خوشحال ببینم و متأسفانه نمیتوان تر و خشک را از هم جدا کرد. دوست دارم تیم ملی در جامجهانی موفق باشد ولی این را هم بگویم که ۵۰درصد طرفداران تیم ملی دوست ندارند اسم این تیم را تیم ملی ایران بگذارند.
برخی معتقدند بهتر است ایران با یک مربی بزرگتر و نامدارتر به جام جهانی برود. نظر تو چیست؟
قطعا این ایده درست است. حتی اسم یک مربی مثل کیروش هم به همین تیم شخصیت میدهد. اصلا چرا راه دور برویم، همین علی دایی که برای فوتبال ما یک افتخار بزرگ است، نسبت به اسکوچیچ گزینه بهتری است. دایی هیچوقت حق کسی را نمیخورد، حقالناس را پایمالکردن جواب هم دارد و من به این موضوع اعتقاد راسخ دارم. وقتی بازیکنی مستحق حضور در تیم ملی است و دعوت نمیشود، دیگر این اسمش سلیقه نیست. من الان هیچ ادعایی ندارم و الان لیاقت حضور در تیم ملی را ندارم ولی صحبتم در مورد گذشته است. بازیکن رباط پاره کرده ولی بهترین امکانات در تیم ملی در اختیارش قرار میگیرد و ۱۰پزشک کنار او هستند، من هم رباط دادم ولی انگار یک بازیکن عراقی بودم. این چه طرز برخوردی است، این درست است که به بازیکن مصدوم اینطور بها میدهید و همهچیز در اختیارش میگذارید اما سیاوش یزدانی را در اوج فوتبالش به خدمت سربازی میفرستید؟ این چه نوع برخوردی است؟ این رفتارها چه توجیهی دارد؟ متأسفانه برخی شایستگی خاصی ندارند اما حمایت برخی رسانهها پشتشان است. تمام حرف من لیاقت است، من اگر در فوتبال به موقعیتی رسیدم، فقط بهخاطر تلاش خودم بوده و هیچوقت دنبال خیلی کارها نبودم که دیگران انجام میدهند. خیلی زشت است که مدام از سرمربی تیم ملی تعریف میکنید تا دوباره دعوت شوید.
اگر قرار باشد به فوتبال ایران برگردم، تنها تیمی که در آن بازی خواهم کرد ملوان انزلی است، حتی حاضرم از منافع خودم بگذرم. من ملوان را دوست دارم و امیدوارم این تیم را فصل بعد در لیگ برتر ببینم
این پیامک ها کلاهبرداری است/ اگر گرفتار کلاهبرداری پیامکی شدیم، چه کنیم؟
کلاهبرداری پیامکی یکی از سادهترین انواع کلاهبرداری های فناورانه است چرا که نیاز به گوشی های پیشرفته و آن چنانی ندارد و مجرم با یک گوشی ساده و با یک پیامک فریبانه و از دورترین نقطه از دل کوه گرفته تا کویر و جنگل و حاشیه دریا، می تواند با آسودگی خیال بنشیند و قربانیان خود را شکار کند. این کلاهبرداری که در عین سادگی قابل پیشگیری است در صدر کلاهبرداری ها قرار دارد به همین دلیل شناخت انواع آن خالی از لطف نیست تا با آشنایی ترفندهای شیادان باآگاهی و دانش بیشتر پیامک ها را خوانده و هوشمندانه تر عمل کرده و آن ها را در رسیدن به اهدافشان ناکام کنیم.
پرونده کلاهبرداری های پیامکی بیشترین آمار از انواع جرائم رایانه ای و موبایلی را به خود اختصاص می دهد چرا که طیف وسیعی از جمیعت را در بر می گیرد و شاید بر خلاف تصور عموم که گمان می کنند افراد کم سواد یا با سواد مجازی پایین گرفتار این نوع کلاهبرداری می شوند، باید گفت، در عین ناباوری بسیاری از افراد تحصیل کرده و آشنا با فضای رسانه و مجازی نیز گرفتار چنین کلاهبرداری هایی شده اند. نکته قابل تامل در کلاهبرداری پیامکی این است که انواع این کلاهبرداری ها به یک شکل انجام می شود و تفاوت اساسی آن در محتوای پیام ها است. در این کلاهبرداری، پیامک ها یا دارای لینک هستند تا افراد را به درگاه های جعلی هدایت و از این طریق تمام اطلاعات بانکی قربانیان را سرقت کند یا اینکه محتوای پیامک به گونه ای اعتماد سازی ایجاد می کند تا فرد مجاب شده و به خودپردازها رجوع کرده و یا از طریق تلفن همراه خود، مبالغی را به منظور دریافت جایزه بپردازد که این خود سرآغازی می شود برای یک کلاهبرداری پیامکی و سرقت اطلاعات بانکی. در این گزارش به انواع کلاهبرداری پیامکی اشاره می شود تا شگردهای مجرمان را بهتر بشناسیم.
پیامک سهمیه سوخت
یکی از انواع کلاهبرداری های پیامکی، پیامک جعلی سهیمه سوخت جبرانی است که هر چند وقت یک بار افرادی را به دام می اندازد. در این شیوه، پیامکی با این مضمون "شهروند گرامی، با توجه به رفع مشکل سوختگیری، جهت دریافت سهمیه جبرانی به سایت زیر مراجعه کنید iniopdc.click" ارسال می شود، این پیامک حاوی لینک جعلی است که دارای یک بد افزار است که به محض ورود فرد به این لینک، بدافزار فعال شده و تمام اطلاعات بانکی را سرقت کرده حتی به سایر اطلاعات گوشی تلفن همراه نیز دسترسی می یابد.
پیامک ابلاغ الکترونیکی ثنا
پیامک ابلاغ الکترونیکی یکی از رایج ترین پیامک های کلاهبرداری است که اخیرا خیلی ها را به دام انداخته، در این شیوه پیامکی به افراد ارسال شده و آن ها را به یک لینک جعلی هدایت می کند و از آن جایی که بسیاری از هموطنان آشنایی با سامانه ثنا نداشته فریب خورده و به دام می افتند. این در حالی است که کلاهبردار یک اپلیکیشن مخرب یا بد افزار با عنوان سامانه روی تلفن همراه قربانیان خود ارسال کرده و قربانی با باز کردن این لینک وارد بد افزار شده و تمام اطلاعات گوشی در اختیار کلاهبردار قرار می گیرد براین اساس شماره تلفن همراه قربانی، آغازی می شود برای یک زنجیره ای از جرم و تمام مخاطبان او نیز به این دام می افتند. عموما پیامک ارسالی این مجرمان این گونه است" (ابلاغ الکترونیکی قضائی) کاربر گرامی علیه شما شکایتی در سامانه ثنا ثبت گردیده است برای اطلاعات بیشتر ابتدا کارمزد سایت را پرداخت کرده و از طریق لینک زیر اقدام به پیگیری شکایت نمایید در غیر این صورت طی ۲۴ ساعت حکم جلب شما صادر خواهد شد. https://sanae.xyz/.ir.
پیامک سبدکالا و قطع شدن یارانه و طرح معیشت
ترفند دیگر مجرمان در کلاهبرداری پیامکی ارسال پیامک سبد کالا، قطع شدن یارانه و طرح معیشت است. مجرمان در این شیوه، فرد را با ارسال پیامکی به درگاه جعلی بانک ها هدایت می کند و قربانی بعد از وارد کردن اطلاعات کارت خود در این درگاه جعلی مورد سرقت قرار می گیرد.
پیامک برنده شدن در قرعه کشی
از دیگر ترفندهای کلاهبرداران پیامکی، ارسال پیامک برنده شدن در مسابقات یا قرعه کشی در ایام مذهبی یا برنده شدن در سفرهای زیارتی است در این شیوه مجرم با شماره های مختلف و ناشناس پیامکی با محتوای برنده شدن در قرعه کشی خودرو، بن کالا و سایر پیامک های فریبنده برای قربانیان خود ارسال کرده و از آن ها می خواهد برای دریافت جایزه به دستگاه های خودپرداز رفته یا شماره حساب بانکی و سایر اطلاعات بانکی را در اختیارش قرار دهد، غافل از آنکه این آغازی است برای ورود به سرقت از حساب آن ها. مجرمان در پیامک ارسالی شماره ثابت خود را قید می کنند تا فرد دریافت کننده پیامک با این شماره تماس گرفته و پس از تماس قربانی از او می خواهد تا برای ارسال جایزه، وجهی به حسابش واریز شود یا اینکه او را به سمت خودپردازها سوق می دهد تا از این طریق حساب بانکی قربانی اش را خالی کند.
کلاهبرداری از طریق ارسال پیامک جعلی مامور اداره پست
کلاهبردار در این شیوه، با سرشماره شخصی و با عنوان مامور اداره پست و به بهانه ارسال مرسوله ابلاغیه قضائی، پیامکی که دارای لینک واریز وجه است را برای هموطنان ارسال می کند و عده ای از افراد ساده لوح وارد لینک جعلی شده و وجه مورد تقاضا را که مبالغی اندکی است به حساب اعلام شده در پیامک ارسال کرده و تمام اطلاعات بانکی فرد در اختیار کلاهبردار قرار می گیرد، این در حالی است که هیچ یک از ماموران اداره پست پیامکی با چنین مضمون هایی ارسال نمی کنند.
کلاهبرداری با روش کمک های بشردوستانه
در روش دیگر برخی از کلاهبرداران خود را ساکن کشورهای اروپایی معرفی کرده و با عنوان کمک های بشر دوستانه، احساسات قربانیان خود را تحریک می کند. در یکی از پرونده ها، فردی خود را ساکن یکی از کشورهای اروپایی معرفی کرده و در پیامک خود اذعان داشته که دارای یک بیماری است و قصد دارد بخشی از اموالش را به افراد بی سرپرست و کم بضاعت ساکن ایران اهدا کند به این منظور قربانیان خود را متقاعد می کرد تا مبالغی را برای انجام امورات گمرکی به حسابی که در پیامک آمده است، واریز کند. این شیاد توانسته بود چندین نفر را از این طریق فریب داده و حدود ۹۵۰ میلیون ریال به جیب بزند.
کلاهبرداری با ارسال پیامک اخطار قطع برق
در این شیوه کلاهبردار پیامک جعلی قطع برق را همراه با یک لینک ناشناس برای قربانیان خود ارسال کرده و از آن ها می خواهد تا با ورود به اپلیکیشن "برق من" بدهی خود را بپردازند. افراد با ورود به این لینک جعلی، زمینه فعال شدن یک بد افزار را فراهم کرده و تمام حساب آن ها خالی می شود براین اساس تمام اطلاعات کارت بانکی مالباختگان در درگاه فیشینگ سرقت شده و با توجه به دسترسی برنامه جعلی به پیامکها، رمز دوم یکبار مصرف آنها نیز سرقت و برداشت از حساب آنها صورت می گرفت.
پیامک های جعلی طرح نهضت ملی مسکن
در این شیوه نیز مانند سایر شیوه های کلاهبرداری پیامکی، کلاهبردار با ارسال لینک جعلی از قربانیان خود درخواست واریز وجه می کند این در حالی است که هرگونه پیامک دریافتی از شمارههای شخصی با موضوعاتی از قبیل دریافت وام طرح نهضت ملی مسکن، جعلی و به منظور کلاهبرداری و سرقت اطلاعات حساب شهروندان است. پیام های ارسالی از سوی وزارت راه و شهرسازی با سرشماره V.Maskan است و متقاضیان باید به سامانه "سمن" به نشانی saman.mrud.ir مراجعه کرده و از ورود به لینک های ناشناس که از طریق پیامک با سرشماره های شخصی ارسال می شود، خودداری کنند و به هیچ عنوان اپلیکیشن هایی که از طریق پیامک های جعلی برای آن ها ارسال می شود را نصب نکنند.
کلاهبرداری با شگرد ثبت نام افراد جامانده سهام عدالت
همچنان این نوع کلاهبرداری قربانی می گیرد و عده ای بی خبر از همه جا تصور می کنند که چنین پیامک هایی صحت دارد و به راحتی به دام می افتند. مجرمان با ارسـال پیـامک هایی تحت عنوان ثبت نام جاماندگان سهام عدالت یا واریز سود این سهام کاربران را به صفحات جعلی هدایت کرده و اقدام به برداشت غیرمجاز از حساب بانکی آنها می کنند. در واقع مجرمان با طراحی پلتفرمی شبیه نام و نشان سامانه سهام عدالت چنین اقدام مجرمانه ای انجام می دهند این در حالی است که هویت افراد، مشخص و در بانک اطلاعات موجود است و نیازی به ارسال چنین پیامک هایی نیست. از سوی دیگر مردم باید هوشیار باشند که هرگونه اطلاع رسانی در سهام عدالت صرفا از طریق وب سایت های رسمی شرکت سپرده گذاری مرکزی به اطلاع عموم مشمولان سهام عدالت می رسد.
پیامک کلاهبرداری با عنوان هدیه بانکی
در این شیوه نیز در پیامک مجرمان یک درگاههای جعلی باز می شود به عنوان مثال شما در قرعه کشی فلان بانک برنده شده اید براین اساس برای دریافت جایزه خود به درگاه بانک اعلام شده در پیامک وارد شوید. درگاه جعلی کاملا شبیه درگاه اصلی بانک ها است. با ورود به درگاه جعلی تمام اطلاعات حساب بانکی افراد هک می شود و مجرم اطلاعات حساب بانکی، رمزهای ورود به حساب های کاربری، اطلاعات هویتی و غیره را سرقت می کند.
مجرمان در مناسبات مختلف با تحریک احساسات عمومی افراد اقدام به کلاهبرداری می کنند و با عنوان جمع آوری کمک به نیازمندان با ارسال پیامک به قربانیان، آن ها را ترغیب کرده تا به حساب شخصی آن ها مبالغی واریز شود. این مجرمان با تشکیل کمپین کمک به نیازمندان، ایجاد کانال یا گروههای خیریه به منظور کمک به کودکان بیسرپرست، خرید دارو برای بیماران صعب العلاج، یا عناوینی از این دست که این مادر بیمار است و به داد کودکانش برسید، فعالیت خود را زیر نظر سازمان یا وزارتخانه های رسمی، موجه جلوه داده و سعی می کنند اعتماد عمومی را جلب کنند در حالی که فاقد مجوز رسمی بوده و به قصد کلاهبرداری چنین پیامک هایی را ارسال می کنند.
پیامک کلاهبرداری برای ثبتکنندگان آگهی آنلاین
کلاهبرداران پیامکی حتی به ثبت کنندگان آگهی آنلاین نیز رحم نمی کنند آن ها با ارسال پیامک جعلی از سوی سایتهای واسط فروش کالای دست دوم به ثبت کنندگان آگهی در این سایتها، آنها را به درگاه فیشینگ بانکی هدایت و اطلاعات بانکیشان را سرقت میکنند. در این شیوه خود را کارشناس سایت معرفی کرده و از قربانیان خود می خواهند برای ثبت آگهی، مبالغ ناچیزی را به حسابی که در پیامک اعلام شده، واریز کنند یا قربانیان خود را به یک لینک آلوده که حاوی بد افزار است هدایت کرده و از آن ها می خواهند وارد درگاه بانکی شوند که البته این درگاه بانکی جعلی است و باز همان داستان تکراری، اتفاق می افتد، دسترسی به اطلاعات بانکی و در نهایت خالی کردن حساب قربانیان.
چه مجازاتی در انتظار کلاهبرداران پیامکی است؟
به نمونه های رایج کلاهبرداری پیامکی در این گزارش اشاره شد اما در آینده با ارائه خدمات بیشتر به مردم، شیوه کلاهبرداری ها نیز تغییر کرده و متناسب با شرایط و با وجود عدم آگاهی مردم، رنگ وبوی دیگری به خود می گیرد اما با این حال قانون برای هر جرمی مجازات هایی را پیش بینی کرده است براین اساس برای کلاهبرداری های پیامکی نیز جرم انگاری شده و مجازات هایی در کمین مجرمان است. براساس قانون، کلاهبرداری پیامکی از مصادیق جرم کلاهبرداری است؛ در ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس، ارتشا و کلاهبرداری معنای دقیق جرم کلاهبرداری تعریف شده است براین اساس هر فردی که از طریق حیله و فریب، دست به اعمال مانور های متقلبانه بزند و از این طریق، مال دیگری را ببرد، مرتکب جرم کلاهبرداری شده است. در کلاهبرداری پیامکی تمام این موارد وجود دارد با این تفاوت که در این شیوه، کلاهبرداری از طریق ارسال پیامک انجام شده به همین دلیل در قانون، ضمانت اجرایی برای این نوع کلاهبرداری در نظر گرفته شده است به موجب این قانون کلاهبردار، علاوه بر رد اصل مال به صاحبش، به حبس از یک تا هفت سال و پرداخت جزای نقدی، معادل مالی که اخذ کرده است، محکوم می شود.
اگر گرفتار کلاهبرداری پیامکی شدیم، چه اقداماتی انجام دهیم؟
ممکن است به هر دلیلی گرفتار کلاهبرداری پیامکی بشویم و در یکی از افرآیندها یا در انتهای داستان متوجه شویم که مورد کلاهبرداری قرار گرفته ایم آیا در چنین شرایطی باید بی تفاوت از مساله عبور کنیم و بگوییم اتفاقی است که افتاده و کاری از دستم بر نمی آید و دیگر پولم بر نمی گردد یا باید مساله کلاهبرداری را به صورت جدی پیگیری کنیم؟ پرونده هایی وجود داشته که فردی از این طریق مورد کلاهبرداری قرار گرفته و توجهی به این اتفاق نکرده اما ناخواسته در یک چرخه جرم قرار گرفته و از طریق شماره تلفن وی، بسیاری از مخاطبان گوشی تلفن همراه فرد نیز کلاهبرداری شده است.
سرهنگ علی محمد رجبی رییس مرکز تشخیص و پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتا ناجا در گفت و گو با ایرنا تاکید دارد که هموطنان حتما اقدامات پیشگیرانه را جدی گرفته تا هرگز به دام کلاهبرداران نیفتند و چنانچه گرفتار شدند، حتما اقدامات بعدی را جدی گرفته و بی تفاوت از کنار آن عبور نکنند.
سرهنگ رجبی اضافه می کند: به هر دلیلی ممکن است در هر یک از فرایندها گرفتار شویم در هر مرحله ای که باشیم در ابتدا باید اینترنت گوشی را قطع کرده، موبایل را خاموش کرده و برنامه ای را که نصب کرده ایم حتما حذف کنیم تا جایی که ممکن است به مخاطبان گوشی خود اطلاع دهیم که مورد کلاهبرداری قرار گرفته ایم و مراقب باشند اگر پیامی از سوی شما دریافت کردند به آن توجهی نکنند تا چرخه جرم متوقف شود و در نهایت موضوع را به پلیس فتا و دفتر خدمات قضائی اطلاع داده و شکایت کنیم.
ریس مرکز تشخیص و پیشگیری پلیس فتا از شهروندان می خواهد در صورت مواجهه با این نوع کلاهبرداری به شماره ۰۹۶۳۸۰ پلیس فتا گزارش دهند تا حساب بانکی کلاهبرداران که پولها را به آن انتقال میدهند، مسدود شود.
به فرستنده پیامک ها دقت کنید
وی در توصیه به هموطنان می گوید: حتما به فرستنده پیامک هایی که ارسال می شود، توجه کنید، سامانه ثنا، یارانه، شرکت های ثبت آگاهی، پلیس فتا، سازمان جرائم سازمان یافته و سایر سازمان و نهادهای دولتی با شماره های شخصی پیامک نمی دهند. از سوی دیگر در کلاهبرداری پیامکی، قربانیان به سایت یا لینک های جعلی هدایت می شوند که این سایت یا لینک ها کاملا شبیه لینک آن سازمان یا نهاد مربوطه است، بعد از انجام فرآیندهایی از فرد درخواست می شود تا یک برنامه موبایلی را نصب کند، وقتی این برنامه نصب می شود دسترسی های غیر مجاز به پیامک، اینترنت و سایر دسترسی ها فراهم می شود این در حالی است که تمام درگاه های کشور شاپرک دات آر را دارد یعنی هیچ درگاهی غیر از شاپرک دات آر ندارد، اگر این هشدارها را جدی بگیریم هرگز گرفتار نخواهیم شد. کلاهبردار وقتی یک بد افزار نصب می کند می تواند رمزهای پویای بانکی را خوانده و برداشت های خود را انجام دهد و از سوی دیگر به سایر پیامک ها و مخاطبان گوشی دسترسی یابد با سرشماره قربانی به دیگران پیام داده و اینگونه وارد حلقه ای از جریان کلاهبرداری می شوید.
کدام پیامک ها جعلی است؟
سرهنگ رجبی در مورد نشانه های پیامک های جعلی می گوید: به هیچ عنوان پیامک های سازمان و نهادهای رسمی از طریق شماره های شخصی ارسال نمی شود و این اولین نکته ای است که باید به آن دقت کرد. از سوی دیگر باید به پیامک های که دارای لینک یا آدرس اینترنتی آن هم از طریق شماره های مشکوک هستند، شک کرد چنانچه به این دو نکته ساده توجه داشته باشیم، هرگز گرفتار کلاهبرداری پیامکی نمی شویم، کسانی که به دام چنین کلاهبرداری هایی افتاده اند به همین دو نکته ساده بی توجهی کرده و بدون اندک تاملی، پیامک ها را جدی گرفته، پیامک ها را باز کرده و وارد لینک های جعلی شده اند.
دیدگاه شما