ارزشگذاری از طریق ضرایب به دو روش گذشتهنگر (TTM) و آیندهنگر (Forward) انجام میشود. در روش TTM صورتهای مالی 12ماه گذشته بررسی میشود. به همین دلیل به این روش، گذشتهنگر میگویند. در روش Forward یا همان تحلیلی، تحلیلگر باتوجه به صورتهای مالی گذشته، فروش یا سود آن شرکت در آینده را پیشبینی میکند.ارزش بازار یک سهم
تفاوت سهم های بزرگ و کوچک در بازار بورس
یکی از اصولی که باید برای سرمایهگذاری در بورس در نظر داشته باشید، اندازه شرکت هاست. چراکه شرکت های بزرگ و شرکتهای کوچک در شرایط یکسان، رفتار متفاوتی از خود نشان میدهند.اندازه شرکت، فاکتوری است که میتوان آنرا با سایر شرکتها و صنعت مقایسه کرد.
تفاوت سهام شرکتهای کوچک و شرکت های بزرگ در بورس چیست؟
1-سهام شرکتهای بزرگ در اکثر مواقع قابلیت نقدشوندگی بالایی دارند.
2-به دلیل ورود حجم پول زیاد ، خروج یکباره و آنی بازیگران و سهامداران عمده و بزرگ از سهم های بزرگ و رها کردن سهم به سهامداران خرد احتمال پایینی دارد.
سهام شرکتهای بزرگ برخلاف سهام شرکتهای کوچک قابل سفته بازی و باد کردن نیستند. -3
4-سهام شرکتهای بزرگ ، سهم های شاخص ساز بوده و دماسنج بازار سرمایه محسوب می شوند. مثبت و منفی بودن بازار وابستگی زیادی به مثبت و منفی بودن سهام شرکت های بزرگ دارد
حال برای تخمین اندازه شرکتها (چه بورسی و چه غیربورسی) یک راه کاربردی محاسبه ارزش بازار سهم است.
ارزش بازار شرکت از ضرب قیمت روز سهم در تعداد سهام شرکت به دست میآید که البته در صفحه ی tsetmc هر سهم قابل مشاهده میباشد .
برای مثال سهم های زیر جزو سهم های بزرگ بازار میباشند پس ابتدا به عدد ارزش بازار آنها توجه داشته باشید ارزش بازار سهم هایی مثل فولاد و فملی وبملت و شستا خساپا را با ارزش بازار سهم های گروه قندی میتوانیم مقایسه میکنیم مثلا سهم خساپا ارزش بازار حدود(سیصدو هفتاد و هفت هزار میلیارد ریال) را به عنوان یک سهم بزرگ و سهام قشیر ارزش بازارحدود(پنج هزار و سیصدو سی میلیارد ریال) را به عنوان یک سهم کوچک دارند پس محدوده ی ارزش بازار سهم های بزرگ را میتوانید با سهم های شاخص ساز بازار مقایسه کنید لازم به ذکر است که ارزش بازار کم و زیاد سهم های مختلف دلیلی بر ارزندگی با عدم ارزندگی آن ها نمیباشد .
ارزش اسمی هر سهم در بازار سرمایه چقدر است؟(راهنمای جامع)
در این مقاله به مبحث ارزش اسمی هر سهم می پردازیم و به صورت کامل به پرسش هایی از قبیل ارزش اسمی هر سهم چند ریال است؟ (ارزش اسمی هر سهم شرکتهای سهامی عام معمولاَ چند ریال است؟) ، ارزش هر سهم در بازار سرمایهپاسخ خواهیم داد.
ارزش اسمی سهامی عام چیست ؟ تحلیلگران مختلف با قیمت متفاوتی مواجه میشوند و طبق بررسی و تحلیلهای خود تصمیم میگیرند که باید خرید / فروش انجام دهند. هنگامی که با ابزارهایی در بازار مالی سروکار دارید، با ارزشهای مختلف سهام باید آشنا شوید. در تحلیل بنیادی برای سهم ارزشهای مختلف در نظر گرفته میشود. ارزش بازاری، ارزش اسمی هر سهم، ارزش دفتری هر سهم و ارزش ذاتی آن. ارزش سهمی هر سهم در بازار سرمایه چقدر است ؟ اگر درباره تحلیل های بنیادی به دنبال اطلاعات بیشتری هستید مطالعه مقاله “تحلیل تکنیکال و بنیادی” را توصیه می کنیم.
تحلیل بودجه 1401 و تأثیر آن بر صنایع بورسی
سر فصلها: تحلیل صنایع بورسی تا انتهای سال 1401 چالشهای صنایع مختلف بررسی شرکتهای کوچک پرپتانسیل بررسی جاماندگان بازار اثر…
ارزش واقعی و ارزش بازار حتی برای یک مورد میتوانند متفاوت باشند.
ارزش بازار اندازهگیری ارزش پولی یک شرکت است که بر اساس طیف وسیعی از عوامل، از جمله عرضه سهام آن و تقاضای سرمایهگذار برای آن سهام تعیین میشود. ارزش بازار بر اساس ارزیابیهای متعددی مانند نسبت قیمت به درآمد، بازده حقوق صاحبان سهام، پتانسیل رشد بلندمدت و داراییها و بدهیهای شرکت محاسبه میشود.
بهطورکلی ارزش بازار یک شرکت میتواند با گذشت زمان بالا و پایین شود و اغلب تحت تأثیر شرایط بازار و صنعت قرار دارد. برای بهدستآوردن ارزش دفتری سهم شرکت، داراییها که معادل پول نقد آن و همه چیزهایی را که باعث ارزشمندتر شدن آن شود، در نظر گرفته میشود و تمام بدهیها و هر چیزی را که ارزش شرکت را کم میکند را از آن کسر و تقسیم به تعداد سهام مانده میکنیم.
اما محاسبه ارزش ذاتی سهام یک فرایند نسبتاً سختتر است. زیرا مواردی وجود دارد که هرگز قادر بهحساب کردن آنها نخواهید بود.
ارزش اسمی سهام به چه معناست؟
برای پاسخ به سوال قیمت اسمی چیست ؟ ارزش اسمی هر سهم در بازار سرمایه چقدر است ؟ باید بگوییم ارزش اسمی یکی از اجزای مهم بسیاری از محاسبات انواع اوراق قرضه و سهام ترجیحی است، از جمله پرداخت سود، ارزش بازار، تخفیف، حق بیمه و بازده.
ارزش اسمی سهام عادی معمولاً به دلیل ملاحظات عرضه / تقاضا بسیار کمتر از ارزش بازار آن خواهد بود درحالیکه ارزش اسمی سهام ممتاز باید با ارزش بازار آن همخوانی بیشتری داشته باشد. ارزش اسمی یک اوراق میتواند از ارزش بازاری آن متفاوت باشد.
ارزش اسمی سهام چقدر است؟
ارزش اسمی مستقیماً در شرکتی سرمایهگذاری میشود که سهام را بهعنوان وسیلهای برای تزریق وجه نقد به معاملات منتشر کرده است و سهام نشاندهنده مالکیت بخشی از شرکت است.
سهام ممتاز ممکن است دارای ارزش اسمی خاصی باشد که نشاندهنده مبلغی است که شرکت در تاریخ بعدی ارزش بازار یک سهم به سهامدار بدهکار است. سهام عادی ممکن است نسبت به سهام ممتاز ارزش بیشتری از دست بدهد و ممکن است اختلاف بیشتری بین ارزش اسمی و بازار داشته باشد.
با تأثیر تورم یا کاهش تورم، ممکن است در هنگام فروش سهام ارزش اسمی باارزش واقعی اختلاف قیمت کم یا زیادی داشته باشد؛ بنابراین حتی با تغییر اقلام ترازنامه، ارزش بازار سهام ممکن است به طور اساسی متفاوت باشد.
در نتیجه عوامل عرضه و تقاضا، ارزش اسمی سهام عادی معمولاً بسیار کمتر از ارزش بازار آن خواهد بود. ارزش اسمی سهام ممتاز معمولاً باارزش بازار آن مطابقت دارد.
در بازار سرمایه ارزش اسمی قیمتی است که روی یک گواهی سهام، اوراق بهادار یا هر ابزار مالی دیگری چاپ میشود که نشان میدهد ارزش آن در سررسید چقدر خواهد بود. معمولاً ارزش اسمی 1000 ریال ارزش اسمی نامیده میشود. علم اقتصاد، ارزش اسمی قیمت فعلی یک اوراق بهادار را بدون درنظرگرفتن تورم یا عوامل دیگر نشان میدهد.
ارزش اسمی سهام به حداقل ارزشی اطلاق میشود که برای نوع خاصی از سهام منتشر شده توسط شرکت تعیین میشود که از تقسیم ارزش کل سرمایه شرکت بر تعداد کل سهام موجود در آن شرکت محاسبه میشود.
فرمول محاسبه ارزش اسمی سهام
فرمول ارزش اسمی سهام بسیار ساده است و از تقسیم سرمایه بر تعداد سهام باقیمانده شرکت به دست میآید.
تعداد سهام باقیمانده شرکت / سرمایه سهام شرکت= ارزش اسمی سهام
مراحل محاسبه ارزش اسمی سهام
فرمول را میتوان با استفاده از مراحل زیر به دست آورد:
- ابتدا کل سرمایه را تعیین کنید که بهراحتی در سایت کدال در ترازنامه شرکت در دسترس است.
- در مرحله بعد، تعداد سهام شرکت را تعیین کنید. (لطفاً در نظر داشته باشید که نه از سهام مجاز بلکه سهام پرداخت شده استفاده میشود که از سایت tsetmc روی تابلوی نماد هر شرکت نیز درج شده است)
- در نهایت، فرمول از تقسیم کل سرمایه سهام پرداخت شده (مرحله 1) بر تعداد سهام باقیمانده شرکت (مرحله 2)، به دست میآید.
در حال حاضر سرمایه شرکتهای بورسی باتوجهبه قیمت اسمی سهام تعیین و محاسبه میشود؛ بنابراین در شرکتهای سهامی عام، سرمایه شرکت از حاصلضرب تعداد سهام در قیمت اسمی یک سهم (1000 ریال در ایران) محاسبه میشود.
بهعنوانمثال، یک شرکت ممکن است با انتشار 5 میلیون سهم با قیمت 1000 ریال (100 تومان)، 500 میلیون تومان افزایش سرمایه دهد، حتی اگر سهام با قیمت 700 تومان بهازای هر سهم در بازار معامله شود.
در مثالی دیگر از یک شرکت بورسی، به طور مثال 400 میلیون برگه سهم در شرکت کاشی الوند (با نماد کلوند) در بازار دوم بورس در حال مبادله است، با انجام یک ضرب ساده متوجه خواهید شد که سرمایه ای که شرکت با آن در بورس فعال است، 40 میلیارد تومان می باشد:
40.000.000.000= 400.000.000 × ارزش اسمی سهم(100 تومان)
مقدار اسمی چیست؟
ارزش اسمی هر سهم شرکت های سهامی عام چند ریال است؟ ارزش اسمی هر سهم در بازار چقدر است ؟ ارزش اسمی اوراق بهادار که اغلب بهعنوان ارزش اسمی هر سهم شناخته میشود، قیمت بازخرید آن است. باتوجهبه اوراق قرضه و سهام، این مقدار اعلام شده اوراق بهادار منتشر شده، در مقابل ارزش بازار است.
در اقتصاد، مقادیر اسمی به نرخ تعدیل نشده یا قیمت فعلی اشاره دارد، بدون درنظرگرفتن تورم یا سایر عوامل در برابر مقادیر واقعی که در آن تغییرات برای تغییر سطح عمومی قیمت در طول زمان اعمال میشود. ارزش واقعی یک اوراق بهادار ارزش بازار آن یا یک قیمت تعدیل شده است که تغییرات سطح قیمت را که در طول زمان اتفاق افتاده است، بهحساب میآورد.
ارزش اسمی هر سهام در بازار سرمایه چقدر است ؟ ارزش اسمی هر سهم، معمولاً هنگام انتشار سهام اختصاص مییابد طبق قانون تجارت در ایران ارزش اسمی و پایه هر سهم ۱۰۰۰ ریال (۱۰۰ تومان) تعیین گردیده است. یعنی مبلغ اسمی سهام، هریک ۱۰۰۰ ریال است.
یکی از اجزای مهم محاسبات ارزش اسمی اوراق قرضه و سهام است، از جمله ارزش بازار، و بازده. ارزش اسمی سهام عادی معمولاً به دلیل ملاحظات عرضه و تقاضا بسیار کمتر از ارزش بازار آن خواهد بود. ارزش اسمی یک اوراق از ارزش بازار آن بر اساس نرخ بهره بازار متفاوت خواهد بود.
مقادیر اسمی و واقعی سهام در اقتصاد نیز نقش مهمی ایفا میکنند. چه تولید ناخالص داخلی اسمی در مقابل تولید ناخالص داخلی واقعی را در نظر بگیرند و چه نرخ بهره اسمی را در مقابل نرخ بهره واقعی. فاکتورهای ارزش واقعی در تغییرات قدرت خرید است. درحالیکه نرخ بازده اسمی منعکسکننده سود سرمایهگذار بهعنوان درصدی از سرمایهگذاری اولیه وی است، نرخ واقعی بازده تورم و قدرت خرید واقعی درآمد سرمایهگذار را در نظر میگیرد.
سهام نیز بر اساس ارزش کل سهامشان طبقهبندی میشوند که به آن ارزش بازار گفته میشود. شرکتهایی که بیشترین سرمایه بازار را دارند سهام کلان بزرگ نامیده میشوند، سهام متوسط و کوچک به ترتیب شرکتهای کوچکتر را نشان میدهند. هیچ خط دقیقی وجود ندارد که این دستهها را از یکدیگر جدا کند.
سهام کلان بزرگ بهعنوان سرمایهگذاری ارزش بازار یک سهم امنتر و محافظهکارانهتر در نظر گرفته میشوند، درحالیکه سقف متوسط و سقف کوچک ظرفیت بیشتری برای رشد در آینده دارند اما خطرناکتر هستند. با اینحال، فقط به این دلیل که دو شرکت در اینجا در یک گروه قرار میگیرند، به این معنی نیست که آنها بهعنوان سرمایهگذاری چیزهای مشترک دیگری دارند و یا اینکه در آینده به روشهای مشابه عمل میکنند.
ارزش دفتری
اکنون که به خوبی می دانید ارزش اسمی هر سهم چقدر است بهتر است به سراغ تفاوت ارزش اسمی و دفتری برویم .ارزش دفتری برابر با دارایی خالص در ترازنامه یک شرکت است در نتیجه، ارزش دفتری را میتوان بهعنوان ارزش خالص دارایی (NAV) یک شرکت نیز در نظر گرفت که بهعنوان کل داراییهای آن منهای بدهیها محاسبه میشود. در صورتی که درباره نحوه محاسبه NAV به دنبال اطلاعات بیشتری هستید مطالعه مقاله “محاسبه nav در اکسل” را پیشنهاد می کنیم.
ارزش دفتری از نظر ارزیابی مهم تلقی میشود زیرا نمایانگر تصویر منصفانه و دقیقی از ارزش شرکتی است. این امر میتواند آنها را قادر به یافتن معاملات معامله در سهام کند، بهویژه اگر آنها شک کنند که شرکتی کمارزش است و یا آماده رشد است و سهام در حال افزایش است.
در کشورهای با اقتصاد تورمی ارزش دفتری تنها پس از تجدید ارزیابی داراییها بهروز و بر اساس اعداد واقعی است و بعد از سیکلهای تورمی ترازنامه اعداد درستی را به ما نشان نمیدهد و این موضوع باعث میشود میزان بازدهی داراییهای شرکت و نرخ بازدهی حقوق صاحبان سهام شرکت مبهم باشد. امری مطلوب برای هیئتمدیره برخی مدیران ناکارآمد که با استفاده از فرصت تورم ضعفهای خود را پوشش میدهند.
قیمت اسمی و واقعی چیست؟ و چه تفاوتی باهم دارند؟
در توضیح قیمت اسمی سهام گفته شد که قیمتی است که سهم در بازار سرمایه پذیره نویسی و عرضه اولیه میشود. اما برای پاسخ به سوال قیمت اسمی و قیمت واقعی چیست ؟ باید گفت قیمت اسمی هر سهم ۱۰۰ تومان است که روی هر برگه اسمی ثبت شده است. اما به این معنا نیست که به همان مبلغ در بازار معامله میشود.
ارزش اسمی هر سهم در بازار سرمایه چقدر است؟ برای محاسبه ارزش اسمی سهم باید به این نکته اشاره کنیم که زمانی که سرمایه شرکت را بر ۱۰۰ تقسیم کنیم، ارزش اسمی هر سهم محاسبه میشود و به بدین صورت فرمول ارزش اسمی هر سهم بدست می آید.
به هنگام عرضه اولیه سهم، اگر تقاضا برای آن زیاد باشد، قیمت اسمی هر سهم نیز بالطبع افزایش مییابد و بالعکس. قیمت واقعی، قیمتی است که سهم در بازار معامله میشود و بر اساس میزان عرضه و تقاضایی که برای سهم وجود دارد، محاسبه میشود. اگر هنوز به خوبی نمی دانید عرضه اولیه چیست مقاله “عرضه اولیه چیست” را مطالعه نمایید.
اگر قیمت واقعی سهم را در تعداد سهام عرضه شده ضرب کنیم، ارزش سهام شرکت محاسبه میشود. قیمت واقعی ممکن است با قیمت اسمی تفاوت زیادی داشته باشد و قیمت واقعی چندبرابر قیمت اسمی باشد.
مارکت کپ Market Cap چیست و چگونه محاسبه می شود؟
منظور از ارزش بازار یا مارکت کپ چیست و چه اهمیتی در بازار ارز دیجیتال دارد؟
اینکه Market Cap چیست یا دقیق تر بگوییم منظور از Market Capitalization چیست، در واقع این اصطلاح از بازار بورس سهام گرفته شده است. در بازار بورس از طریق مارکت کپ، ارزش کل سهام یک شرکت را می یابند. به این صورت که به عنوان نمونه، بهای هر سهم یک شرکت را پیدا کرده و با ضرب کردن آن در تعداد کل سهام، ارزش کل شرکت را محاسبه می نمایند. چنانکه مشخص است با دانستن بهای یک سهم نمی توان ارزش کل شرکت را تخمین زد.
در بازار ارز دیجیتال نیز از این پارامتر جهت یافتن ارزش کل یک ارز دیجیتال استفاده می شود. مارکت کپ یک ارز دیجیتال جهت ارزیابی ارزش آن در قیاس با سایر کریپتوکارنسی ها به کار می رود.
اشخاصی که علاقمند به سرمایه گذاری در بازار بورس و یا بازار کریپتو هستند از داده های مارکت کپ جهت انجام تصمیمات خود استفاده می نمایند که در ادامه این مقاله ارز دیجیتال به آن خواهیم پرداخت.
مارکت کپ چیست و چه کاربردی در انتخاب ارزهای دیجیتال دارد؟
فرمول محاسبه Market Cap چیست؟
فرمول محاسبه ارزش کل بازار برابر است با بهای فعلی یک ارز ضربدر میزان کل موجودی آن ارز.
به طور نمونه طبق داده های مندرج در وب سایت کوین مارکت کپ در تاریخ 8 اوت 2020 بهای توکن ریپل در آن تاریخ برابر با 0.295570 دلار و میزان کل موجودی در گردش این توکن یا Circulation supplyبیش از 44 میلیارد و 800 میلیون یعنی 44,862,646,997 XRP می باشد. حال این اعداد در فرمول محاسبه ارزش بازار قرار داده می شود. طبق این محاسبه ارزش بازار XRP به 13,260,054,773 میلیارد دلار می رسد.
در همان جدولِ کوین مارکت کپ می بینید که بهای بیتکوین کش در همان تاریخ 307.03 دلار و میزان کل موجودی در گردش آن بیش از 18 میلیون و چهارصد هزار کوین یعنی 18,485,244 BCH می باشد. طبق فرمول ارزش بازار بیتکوین کش 5,675,313,986 دلار می گردد.
در این دو مثال می بینید که اگرچه بهای بیتکوین کش بیشتر از XRP می باشد ولی میزان موجودی در گردش XRP بیشتر است. به همین دلیل ارزش بازار XRP بیشتر از بیتکوین کش خواهد شد.
اگر یکی از شرایط زیر برقرار گردد، یعنی بهای هر کوین بیتکوین کش افزوده گردد یا بدون کم شدن بهای هر بیتکوین کش ، میزان کل موجودی آن کوین اضافه گردد، در اینصورت ارزش بازار بیتکوین کش بیشتر از XRP خواهد شد.
نکات کلیدی در Market Cap چیست؟
- از معیار مارکت کپ، برای اندازه گیری ارزش بازار شرکت ها و درک ارزش کل بازار آنها استفاده می شود.
- مارکت کپ در بازار ارز دیجیتال یک روش ریاضی برای تعیین ارزش آن رمزارز است.
- ارزش سرمایه گذاری بازار یا مارکت کپ یک شرکت، کل سهام واریز نشدۀ یک شرکت بر حسب دلار است.
- شرکتها ممکن است به عنوان مارکت کپ های بزرگ، متوسط یا کوچک طبقه بندی شوند.
- شرکت های مگا-کپ گروهی از شرکت هایی می باشند که دارای بازار 200 میلیارد دلار یا بالاتر هستند.
- شرکتهای لارج-کپ دسته ای از شرکتهاست که بازاری بین 10 تا 200 میلیارد دلار دارند.
معیارهای تعیین ارزش بازار در گردش ارز دیجیتال کدامند؟
سه معیار اصلی برای تعیین مارکت کپ یا ارزش بازار در گردشِ ارز دیجیتال، شامل موارد میزان موجودیِ در گردش، میزان کل موجودی و بیشترین مقدار موجودی می باشد.
اساسی ترین معیار در تعیین ارزش بازار، میزان موجودیِ در گردش است. به میزان کوین هایی که در دسترس عموم میباشد، موجودی در گردش گفته می شود. دقیق ترین ارزیابی از ارزش بازار با تعیین میزان موجودی در گردش انجام می شود، برای اینکه کوین هایی که در بازار عمومی قابل دسترسی نیست، در این سنجش در نظر گرفته نمی شود.
میزان کل موجودی که در محاسبه ارزش بازار به کار می رود، تعداد تمامی کوین های موجود است که حاوی کوین های مسدودی، کوین های ذخیره شده و همچنین کوین هایی است که در بازار عمومی به فروش نرفته اند. بیشترین مقدار موجودی، میزان کل کوین هایی است که در سیکل طول عمر یک رمزارز، امکان ایجاد آن وجود دارد.
واحد پولی اندازه گیری Market Cap چیست؟
در محاسبه ارزش بازار ارز دیجیتال، میزان مارکت کپ با دلار سنجیده می شود، ولی ارزش میزان کل سرمایه گذاری که با ارزهای فیات محاسبه می شود، همیشه ثابت باقی نمی ماند. برخی از سرمایه گذاران مبتدی فکر می کنند که مارکت کپی که با ارز فیات محاسبه شده برای همیشه ثابت باقی می ماند؛ البته به دلایل زیر این یک باور اشتباه است:
در زمان عرضه اولیه ارز دیجیتال، همه کوین ها به فروش نمی رسد. حال اگر تنها یک نفر هر کوین را به قیمت یک دلار بخرد و تعداد تمامی کوین ها مقدار ثابتی مثلا ۲۰ میلیون کوین باشد، مارکت کپ آن کوین همیشه مقدار ثابت ۲۰ میلیون دلار خواهد ماند.
حال اگر کاربران بیشتری تقاضا یا درخواست خرید کوین مورد نظر را داشته باشند و با استقبال عموم مردم به میزان تقاضا همچنان افزوده شود، بهای آن کوین افزایش پیدا خواهد کرد. بنابراین با افزوده شدن بهای کوین های خریداری شده، مارکت کپ یا ارزش بازار آن کوین هم افزایش می یابد.
در حالت بعد فرض کنید وقتی ارزش بازار یک ارز دیجیتال به میزان بالایی به طور مثال به دویست میلیارد دلار برسد، ناگهان همه دارندگان ارز مصمم به فروش دارایی ارز دیجیتال خود می شوند. در این صورت، به خاطر کم شدن تقاضا، بهای کوین به سرعت کاهش پیدا خواهد کرد. در این وضعیت، میزان برداشتی که دارندگان ارز خواهند داشت از ۲۰۰ میلیارد دلار کمتر می شود.
این روند سبب می شود که بین ارزش سرمایه گذاری بازار یا مارکت کپ، و میزان کل سرمایه گذاری ها اختلاف بسیار زیادی ایجاد گردد.
روشهای ارزشگذاری و نحوه محاسبه ارزش ذاتی هر سهم
تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از روشهای تحلیل بازار سرمایه است. در این روش تحلیلگران ارزش ذاتی سهام را محاسبه و در مقایسه با قیمت آن در بورس نسبت به خرید یا فروش سهام اقدام میکنند. میتوانید در مقاله تحلیل بنیادی و پیشنیازهای آن با این تحلیل و صورتهای مالی آشنا شوید. ارزشگذاری سهام شرکتها یکی از مباحث مهم در تحلیل بنیادی است. روشهای مختلفی برای ارزشگذاری وجود دارد و هر یک از بنگاههای اقتصادی باید با روش متناسبی ارزشگذاری شوند. استفاده از روش درست ارزشگذاری برای هر شرکت به تحلیلگر کمک میکند تا ارزش ذاتی هر سهم را بهصورت دقیق محاسبه و در بازار سرمایه بهتر عمل کند. در این مقاله تلاش شده تا با انواع روشهای ارزشگذاری و ویژگی هر یک بیشتر آشنا شوید.
چگونه سهام یک شرکت را ارزشگذاری کنیم؟
بنگاههای اقتصادی مانند شرکتهای تولیدی، سرمایهگذاری، خدماتی، ساختمانی، بانک، بیمه و لیزینگ هریک با توجه به نوع فعالیت، میزان دارایی، سوددهی، چشمانداز و… ارزشگذاری میشوند.
چهار روش متداول در ارزشگذاری عبارتاند از ارزشگذاری مبتنی بر داراییها، ارزشگذاری بااستفاده از ضرایب (Multiple)، ارزشگذاری مبتنی بر تنزیل جریانهای وجوه نقد و ارزشگذاری مقایسهای، که در ادامه به برخی از مهمترین این متدها پرداخته شده است.
ارزشگذاری مبتنی بر داراییها
در روش ارزشگذاری مبتنی بر داراییها، ارزش سهام یک شرکت از طریق محاسبه ارزش اسمی، ارزش دفتری، ارزش جایگزینی و ارزش خالص داراییها (NAV) برآورد میشوند.
ارزش اسمی سهام
ارزشی که هنگام تأسیس شرکت و انتشار سهام برای هر سهم تعیین میشود، ارزش اسمی آن سهم نام دارد. ارزش اسمی سهام معادل سرمایه شرکت تقسیم بر تعداد سهام است. در ایران ارزش اسمی برای هر سهم 1000 ریال است که میتواند با قیمت واقعی آن اختلاف زیادی داشته باشد.
ارزش دفتری
به ارزش کل داراییهای یک شرکت منهای بدهیهای آن که در ترازنامه ثبت شده است، ارزش دفتری میگویند. طبق معادله اساسی حسابداری، با کسر بدهی از داراییها، حقوق صاحبان سهام آن شرکت به دست میآید. درنتیجه ارزش دفتری با حقوق صاحبان سهام برابر است.
در اینجا باید توجه کرد که ارزش ثبت شده برای یک دارایی در ترازنامه برابر با ارزش روز خرید دارایی یا آخرین عدد تجدید ارزیابی است. یعنی اگر یک شرکت 20 سال پیش زمینی را به قیمت 100 میلیون تومان خریده باشد، ارزش این دارایی در ترازنامه همان 100 میلیون تومان ثبت شده است. این در حالی است که احتمالا قیمت این زمین طی این 20 سال رشد زیادی کرده است.
ارزش خالص داراییها (NAV)
باتوجه به اینکه ارزش داراییها در محاسبه ارزش دفتری مربوط به گذشته است، برای ارزشگذاری یک شرکت، باید داراییهای شرکت بهروز شوند و پس از آن بدهیهای شرکت از آن کسر شوند. به ارزش روز کل داراییهای شرکت پس از کسر بدهی و تعهدات، ارزش خالص داراییها میگویند. ارزشگذاری در این روش نسبت به سایر روشها کارایی بیشتری دارد و برای ارزشگذاری شرکتهایی که حاشیه سود کمی دارند و یا داراییمحور هستند، نظیر شرکتهای سرمایهگذاری، مورداستفاده قرار میگیرد.
ارزش جایگزینی
هزینهی تأسیس و راهاندازی مجدد یک شرکت با نرخ روز، ارزش جایگزینی آن شرکت نام دارد. در این روش باید دانست که ممکن است راهاندازی مجدد یک شرکت مانند گذشته توجیه اقتصادی نداشته باشد. همچنین در روش جایگزینی استهلاک، برند و امکانپذیری راهاندازی نیز درنظر گرفته نمیشود. بهطور مثال ممکن است گاهی به دلیل تحریم، وارد کردن برخی تجهیزات موردنیاز برای راهاندازی مجدد شرکت امکانپذیر نباشد. همچنین گاهی یک برند مانند اسنپ یا ارزش بازار یک سهم کاله در حوزه فعالیت خود شناخته شدهاند و اگر شرکتی در این حوزه مجدد راهاندازی شود ممکن است نتواند در رقابت با این برندها موفق عمل کند.
ارزشگذاری با استفاده از ضرایب (Multiple)
ارزشگذاری به روش ضرایب نوعی ارزشگذاری مقایسهای است که یک سهم با استفاده از نسبتهای مالی نظیر نسبت قیمت به فروش (P/S)، قیمت به سود عملیاتی، قیمت به سود خالص (P/E) و قیمت به ارزش دفتری (P/B) در مقایسه با شرکتهای مشابه ارزشگذاری میشود.
ارزشگذاری از طریق ضرایب به دو روش گذشتهنگر (TTM) و آیندهنگر (Forward) انجام میشود. در روش TTM صورتهای مالی 12ماه گذشته بررسی میشود. به همین دلیل به این روش، گذشتهنگر میگویند. در روش Forward یا همان تحلیلی، تحلیلگر باتوجه به صورتهای مالی گذشته، فروش یا سود آن شرکت در آینده را پیشبینی میکند.
نکتهای که وجود دارد این است که تمام سهامداران از اطلاعات گذشته شرکت آگاه هستند. این اطلاعات در قیمت فعلی سهم، لحاظ شده است و اطلاعات جدیدی در اختیار تحلیلگران قرار نمیدهد. اطلاعاتی که برای سرمایهگذاری ارزش ایجاد میکند، تحلیل و بررسی آینده شرکت و وضعیت مالی شرکت در فصلها یا سالهای آتی است که در روش Forward مورد بررسی قرار میگیرد.
نسبت P/E
در این روش ارزش بازار تقسیم بر سود خالص آن محاسبه میشود. همچنین برای محاسبه این نسبت به ازای هر سهم، باید قیمت هر سهم را بر سود آن تقسیم کرد. سود خالص هر سهم برابر است با کل سود خالص تقسیم بر تعداد سهام که به آن Earning Per Share یا همان EPS گفته میشود. همچنین تعداد سهام نیز از تقسیم سرمایه بر 100 تومان (ارزش دفتری هر سهم) به دست میآید.
سود خالص هر سهم/ قیمت= نسبت P/E
بهطور مثال اگر سهام شرکت فولاد مبارکه با قیمت 1200 تومان در حال معامله و سود هر سهم آن 200 تومان باشد، نسبت P/E برای این سهم 6 است. استفاده از این روش برای شرکتهای سودده بسیار پرکاربرد است.
نسبت P/S
این نسبت با تقسیم ارزش بازار بر میزان فروش شرکت (SALES) بهدست میآید. برای بهدست آورن میزان فروش شرکت به ازای هر سهم باید فروش آن شرکت را بر تعداد سهام شرکت تقسیم کرد. برای ارزشگذاری به روش P/S برای یک سهم، باید نسبت قیمت هر سهم به فروش به ازای آن سهم را محاسبه کرد.
مبلغ فروش/ ارزش بازار= نسبت P/S
فروش هر سهم/ قیمت= نسبت P/S
این روش بیشتر برای شرکتهای تازه تأسیس که هنوز به سوددهی نرسیدهاند یا شرکتهایی که سوددهی کمی دارند، استفاده میشود.
نسبت P/B
ارزشگذاری در این روش با تقسیم قیمت بر ارزش دفتری انجام میشود. ارزش دفتری یک شرکت تقسیم بر تعداد سهام آن، ارزش دفتری به ازای هر سهم (Book Value) نام دارد.
تعداد سهام منتشره/ بدهی- دارایی= ارزش دفتری
برای محاسبه نسبت P/B هر سهم، باید قیمت سهم را بر ارزش دفتری آن تقسیم کرد.
ارزش دفتری هر سهم/ قیمت= نسبت P/B
همانطور که گفته شد ارزش دفتری دارایی ثبت شده در ترازنامه است. این ارزش مربوط به زمان ثبت در ترازنامه است و میتواند با قیمت روز دارایی متفاوت باشد.
ارزشگذاری مبتنی بر تنزیل جریانهای وجوه نقد
در این روش لازم است شرکت را بهعنوان یک ماشین خلق پول در نظر گرفت. میزان پولی که هر ساله شرکت در اختیار مالکان خود میگذارد، در واقع جریان وجه نقد آزاد آن شرکت است.
بهعنوان مثال شرکتی را در نظر بگیرید که در سال جاری 100 میلیون تومان، سال اول (یکسال بعد) 120 میلیون تومان، سال سوم 150 میلیون تومان، سال چهارم 200 میلیون تومان، سال پنجم 400 میلیون تومان و از سال ششم به بعد بهطور یکسان هرساله 500 میلیون تومان برای شما پول نقد (جریان وجه آزاد) ایجاد کند. سوالی که در اینجا مطرح است، این است که شما این شرکت را با چه مبلغی خریداری میکنید؟
برای پاسخ به این سوال باید تمامی جریانهای نقدی ایجاد شده توسط شرکت را به نسبت نرخ تورم و مسائل اقتصادی، به لحظه کنونی تنزیل و ارزش فعلی شرکت را محاسبه کرد. یعنی باید بررسی کرد 100 میلیون تومان سال بعد، معادل چند میلیون تومان امسال است؟ و همینطور سایر مبالغ را به سال جاری برگردانیم و ارزش شرکت را محاسبه کنیم. شیوه تنزیل وجوه نقد را میتوانید در مقاله تنزیل جریان نقدی بخوانید.
روشهای مختلفی مبتنی بر تحلیل وجوه نقد برای ارزشگذاری وجود دارد که در ادامه چند نمونه از آن ذکر شده است.
DCF
در این روش، ارزشگذاری بر اساس ارزش فعلی جریانهای نقدی شرکت در آینده (Discounted Cash Flow) ارزشگذاری میشود.
DDM
این روش تنزیل سود تقسیمی (Divident Discount Model) است. بر اساس آن سودهای نقدی که شرکت در آینده تقسیم خواهد کرد، تنزیل و ارزش فعلی سهم محاسبه میشود. این روش برای شرکتهای سودده که سود نقدی پرداخت میکنند، استفاده میشود. همچنین باید سود پرداختی با میزان سوددهی شرکت متناسب باشد و سرمایهگذاران عمده قادر به تغییر آن نباشند.
FCF
جریان نقدی آزاد شرکت (Free Cash Flow)، جریان نقدی عملیاتی قابلتوزیع پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و سرمایهای و بدهیها است. این روش در مواقعی استفاده میشود که شرکت سود نقدی سهام پرداخت نمیکند یا سود تقسیمی آن با سودآوری شرکت متناسب نیست و سرمایهگذاران عمده نقش اساسی در تقسیم سود دارند.
در روش تنزیل جریانهای وجوه نقد سود در بلندمدت و حداقل 5 تا 10 سال پیشبینی و سپس تنزیل میشود. در ایران تورم و جهشهای تند قیمت ارز، ریسکهای سیاسی و اجتماعی و عوامل بسیار زیاد دیگر، تکانههای شدیدی در تحلیل وارد میکنند. بنابراین نمیتوان بیش از یک سال پیشبینی دقیقی از ارزش سهام داشت.
ارزشگذاری مقایسهای
در این روش برای محاسبه ارزش ذاتی یک سهم اگر اطلاعات دقیقی از آن شرکت در دسترس نباشد، میتوان آن را باتوجه به فعالیت، میزان تولید یا عوامل دیگر با شرکت مشابه خود مقایسه کرد. روشهای ارزشگذاری با استفاده از ضرایب مالتیپل زیرمجموعه این روش هستند که به دلیل اهمیت بالای آن بهصورت جداگانه بررسی شدند.
میتوانید در مقاله «کاربرد روشهای ارزشگذاری در بازار سرمایه» با کاربرد هر یک از این روشها در تحلیل انواع شرکتها بیشتر آشنا شوید.
وبلاگ الگوریتم
آیا نسبت ارزش بازار به GDP معیار مناسبی برای سنجش گران بودن بازار است؟
نسبت تولید ناخالص داخلی (GDP) به ارزش بازار که از آن با عنوان شاخص بافت نیز یاد میشود، (زیرا اولین بار وارن بافت آن را به عنوان یک سنجه ساده برای تعیین حباب مثبت یا منفی در بازار به کار گرفت) طی ماههای اخیر در ایران به سرعت رشد کرده و اکنون به حدود 225 درصد (مطابق با آمار مرکز آمار) و 314 درصد (مطابق با آمار بانک مرکزی) رسیده است. مجموع ارزش بازار بورس و فرابورس در پایان روز چهارشنبه 18 تیرماه 7،681 هزار میلیارد تومان و تولید ناخالص داخلی اسمی ایران در پایان سال 1398 حدود 3،416 هزار میلیارد تومان (مرکز آمار) و حدود 2,441 هزار میلیارد تومان (بانک مرکزی ج.ا.ا.) بوده است. افزایش مقدار این شاخص به بالای 100% هشداری برای حباب مثبت تلقی میشود بنابراین اخیراً برخی اقتصاددانان و کارشناسان بازار سرمایه با استناد به مقدار این شاخص در خصوص ترکیدن قریبالوقوع حباب بازار هشدار دادهاند. در این خصوص توجه به نکات زیر ضروری است:
1- توجه صرف به این نسبت برای ارزیابی کلی ارزش بازار طی سالهای اخیر تا حدی کمرنگ شده است. برای مثال این نسبت در آمریکا از سال 1996 تاکنون (به جز سال 2008) همواره بالاتر از 100 درصد و در پایان سال 2018 حدود 148 درصد بوده است. همچنین این نسبت در پایان سال 2019 در هنگ کنگ 1338.5 درصد، در عربستان صعودی 303 درصد، در آفریقای جنوبی 300 درصد و در سنگاپور 187 درصد بوده است (منبع: بانک جهانی).
2- این نسبت به عرضههای اولیه حساس است. در واقع با وارد شدن یک شرکت جدید به بازار سرمایه، ارزش بازار این شرکت به ارزش کل بازار افزوده میشود و این نسبت بی آنکه هیچ اتفاقی در وضعیت بازار سرمایه یا اقتصاد رخ داده باشد، رشد میکند. برای مثال این نسبت در عربس
تان سعودی با عرضه آرامکو از ۶۵ درصد به بالای ۳۰۰ درصد افزایش پیدا کرده است.
3- ارزش بازار یک سهم از سوی دیگر باید توجه داشت که ارزش بازار بسیاری از شرکتها در ایران به هم وابسته بوده و در نتیجه رشد یک شرکت میتواند چندین بار در ارزش بازار اثر بگذارد. ساختار هلدینگها و حضور همزمان شرکتها و هلدینگها در بازار سرمایه موجب محاسبه مضاعف بخش زیادی از شرکتها در
ارزش بازار شده است و عدم محاسبات مضاعف یکی از مبانی اصلی حسابداری ملی است.
4- باید به جنس محاسبات GDP توجه کرد. 47 درصد از مبلغ GDP اسمی ایران در پایان سال 1398 مربوط به گروه خدمات بوده است، یعنی بخشی که متناسب با رشد ارزش دلار با رشد قیمتی مواجه نمیشود. از سوی دیگر محاسبات ملی صرفاً کالاها و خدمات تولید و معامله شده در یک دوره معین را شامل میشود؛ بنابراین رشد ارزش داراییها از جمله املاک یا تجهیزات که خود را در ارزش جایگزینی شرکتها در بازار نشان میدهند، بر تولید ناخالص داخلی اثر نمیگذارد. این در حالی است که ارزش جایگزینی، و تجدید ارزیابی داراییها یکی از اصلیترین محرکهای رشد بازار در یک سال اخیر بوده است. همچنین با توجه به قیمت های دستوری گسترده در اقتصاد ما، اصولا محاسبه تولید ناخالص به ریال در اقتصاد ما با خطای زیادی همراه است. در حالی که بسیاری از بخشها مانند نفت، برق، آب، خدمات دولتی و . که در واقع سهم بسیار بزرگی ارزش بازار یک سهم در اقتصاد دارند به دلیل اینکه قیمت گذاری دولتی در آنها صورت می گیرد سهمشان در اقتصاد کوچکتر از واقع است و به خاطر همین قیمت گذاری، رشد اسمی تولید ناخالص متناسب با تحولات واقعی در تورم سایر کالاها و خدمات نیست. این در حالی است که شرکت های داخل بورس عمدتا کالا و خدماتی تولید می کنند که نرخشان تا حد خوبی متناسب با تور
م و ارز افزایش می یابد.
5- یکی دیگر از ایرادات نسبت هایی مانند ارزش بازار به تولید ناخالص داخلی این است که اگر کشور در یک فرایند رشد پول، ارز و تورم باشد، عدد امروز تولید ناخالص کاملا غلط انداز است. چون بر اساس قیمت های امروز محاسبه شده در حالی که بازار سهام کاملا آینده نگر است. باید توجه داشت که نرخ ارز در یکسال گذشته حدود 80 درصد رشد کرده، اگر سال گذشته بر اساس همین معیار قرار بود در مورد قیمت سهام نظر داده شود واضح بود که قیمت گذاری سهام بسیار پایینتر از واقع صورت می گرفت. این با شرایطی کشورهایی که تورم حدود صفر است کاملا متفاوت است.
در مجموع میتوان گفت نه تنها این شاخص برای برآورد حبابی بودن بازار سرمایه در شرایط فعلی اقتصاد ما کارایی لازم را ندارد بلکه به طور کلی ایرادات جدی به این شاخص حتی در شرایط ثبات اقتصادی وارد است.
دیدگاه شما