در نگاه کلان، میتوان هر تصمیم در زندگی را به عنوان یک معامله طبقهبندی کرد و در مورد همه انتخابها، از نظر ارزش مورد انتظار تفکر کرد. در واقع با هر تصمیم، گزینهای را خریده و گزینه دیگری را از دست میدهیم.
سرمایه گذاری و فرق آن با معاملهگری چیست؟
سرمایه گذاری در بازار سرمایه و بورس چند سالیست که به شدت مورد توجه مردم قرار گرفته است. واژههای بورس، سرمایه گذاری، تریدر یا معاملهگر و تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و… نیز بسیار جستجو شدهاند. این نشان از علاقه زیاد مردم به سرمایه گذاری و تریدری در این حوزه است. اما نکتهای که شاید مردم به آن خیلی توجه نمیکنند، این است که این واژههای سرمایهگذاری و تریدری باهم متفاوت هستند. در این مقاله قرار است راجع به تفاوتهای یک تریدر و یک سرمایهگذار صحبت کنیم.
تعریف سرمایه گذاری چیست؟ سرمایه گذار کیست؟ تریدر کیست؟ ویژگیهای هریک کدامند؟ چگونه بدانیم که کدامیک برای ما بهتر است؟ اگر میخواهید جواب همه این سوالها را بدانید و بتوانید برای آینده خود تصمیم بهتری بگیرید، تا آخر این مقاله را با دقت مطالعه کنید.
سرمایه چیست؟
در ابتدا برای اینکه بدانیم سرمایه چیست، باید بدانیم تعریف دارایی چیست و انواع آن کدامند؟
داراییهای ما در زندگی به دو دسته کلی تقسیم میشوند؛ داراییهای هزینهای و داراییهای سرمایهای. داراییهایی که هزینهای هستند، در طول مدت از ارزش آنها کاسته میشوند و به اصطلاح جز هزینههای زندگی ما محسوب میشوند. بهعنوان مثال خودرو و گوشی موبایل و پوشاک و… همه اینها جز داراییهای هزینهای ما هستند که بر اثر گذر زمان و استفاده ما مستهلک شده و از ارزششان کاسته میشود.
اما در مقابل داراییهایی مثل زمین، آپارتمان، طلا و سهام و… داراییهای سرمایهای ما هستند. شما هرچه از زمینتان استفاده کنید از ارزش آن کاسته نمیشود. طلا را هرچه به گردن بیاویزید و دست بخورد، قیمتش مستهلک نمیشود. اما کافی است تا جعبه گوشی همراهتان را باز کنید تا ارزشش به نصف قیمت کاهش پیدا کند.
ملک یک دارایی سرمایهای محسوب میشود
آیا خودرو یک دارایی و نوعی سرمایه گذاری است؟
خودرو در همه جای جهان جز داراییهای هزینهای به حساب میآید، اما در ایران جز داراییهای سرمایهای محسوب میشوند که این یک اشتباه مرسوم در ایران است. این روزها مردم برای سرمایهگذاری، به خرید خودرو روی آوردهاند. کار به جایی رسیده که مردم صف میایستند تا خودرویی بخرند که حتی چیزی از آن نمیدانند. اما نکته مهم اینجاست که مردم فقط برای سود فروشش این کار را میکنند و شاید اصلا به خودرو نیازی نداشته باشند. حتی برای آنها مهم نیست که خودروی مورد نظر چه کیفیتی دارد و اصلا ایمن است یا خیر.
دقیقا حباب گل لاله نیز چنین مشخصاتی داشت. بعد از مدتی مردم جهان گل لاله را بهعنوان یک کالای سرمایهای حساب میکردند و تنها برای فروش به دیگران با قیمت بالاتر و سودش آن راخریداری میکردند. اما این باعث نشد که گل لاله همیشه بهعنوان یک کالای سرمایهای باقی بماند.
در واقع خودرو را باید یک کالای مصرفی بادوام نامید. کالایی که به سرعت یک بسته چیپس مصرف نمیشود، اما به مرور ارزش خود را از دست میدهد.
سوال: آیا اگر خودروی پراید با قیمت یک میلیون تومان و از دم قسط به وفور در ایران وجود داشت و خرید آن به راحتی خرید یک آب معدنی بود، باز هم مردم آن را برای سرمایه گذاری انتخاب میکردند؟
خوب به این موضوع فکر کنید. حتی در ایران نیز، خودرو نمیتواند برای همیشه یک کالای سرمایهای باقی بماند.
سرمایه گذاری چیست؟
سرمایه گذاری عبارت است از تبدیل وجوه مالی به یک یا چند دارایی سرمایهای و نگهداری آنها به منظور افزایش ثروت.
سرمایه، در لغت به معنای سرِ مایه، یا سرچشمه پول است. سرمایهگذار، منابع نقد و شبه نقد خود را به شکلی بهکار میبندد که برایش یک جریان نقدی ایجاد کند.
برای مثال وقتی یک دستگاه بازی میخریم، پول خرج میکنیم. اما وقتی یک دستگاه بازی را در شهربازی میگذاریم و از سود حاصل از آن بهره میبریم، داریم سرمایه گذاری میکنیم.
سرمایه گذار کیست؟
مشخصا سرمایه درک معاملهگر کیست ؟ گذار نیز شخصی است که عمل سرمایه گذاری را انجام میدهد. این افراد معمولا با هدف توسعه سرمایه خود و بهرهمندی از منافع اقتصادی آن در آینده این کار را انجام میدهند. بنابر این سرمایه گذاری بیشتر در دیدگاه بلندمدت معنی پیدا میکند.
سرمایه گذاری، شبیه به کاشتن یک درخت است، به امید بهرهمندشدن از میوههای آن. کسی که یک درخت میکارد، میخواهد ده سال، بیست سال، یا برای تمام عمر از این درخت بهرهمند شود. هرچند شاید روزی درخت خود را بفروشد، اما دیدگاه اصلی او فروش درخت به قیمتی بالاتر نیست. درخت برای او واسطه تولید میوه است.
چنین فردی چندان به نوسان قیمت درخت توجه ندارد، برای او بازار میوه است که اهمیت دارد.
به تعبیر وارن بافت، سرمایه گذار موفق کسی نیست که هوش بسیار زیادی دارد. بلکه عامل اصلی موفقیت یک سرمایه گذار، صبر بالا است.
تریدر یا معاملهگر کیست؟
تریدر یا معاملهگر کسی است که اقدام به خرید و فروش داراییها در کوتاه مدت میکند. او این کار را با هدف کسب منفعت از نوسانات قیمتی انجام میدهد، پس میتوان گفت که ذات عمل معاملهگری در بلندمدت نیست.
برای این که به رابطه بین زمان در تریدری و سرمایهگذاری پی ببریم، باید به نکته زیر دقت کنیم:
بهعنوان مثال وقتی شما یک واحد آپارتمان میخرید، احساس برنده بودن میکنید. چون میدانید که ارزش آن در آینده بیشتر از قیمت پرداختی شما است و شما برای توسعه داراییهایتان در آینده و بهرهبرداری از منافع آن این اقدام را انجام دادهاید. اما این آینده دقیقا یعنی کی؟ فردا؟ هفته بعد؟ ماه بعد؟
کمی به این موضوع فکر کنید. آیا وقتی درک معاملهگر کیست ؟ شما خانهای میخرید انتظار دارید که از فردا قیمت ملک شما رشد کند؟ اصلا هدف شما از این که که ملکی را میخرید چیست؟ آیا با این دید میخرید که هفته بعد آن را بفروشید؟
اکثر مردم برای خرید ملک دید بلند مدت دارند. بهعبارت دیگر شاید کمتر باشد که ملکی را برای فروش در هفته بعد خریداری کند. پس خرید ملک را میتوانیم در دسته سرمایهگذاریها قرار دهیم و درواقع کسانی که ملک میخرند، سرمایه گذاری میکنند.
دسته سوم
بنیامین گراهام از دسته سوم فعالان بازارسرمایه هم اسم میبرد. معاملهگرانی که سواد کافی برای سفتهبازی ندارند، با اصول سرمایه گذاری هم آشنا نیستند. آنها در عمل دارند سهم را به امید فروش در قیمت بالاتر میخرند و نوسانهای روزانه قیمت برایشان مهم است. اما ضعف دانش خود را در پس عنوان سرمایهگذار پنهان میکنند.
این افراد در عمل، معاملهگرانی با افق زمانی طولانیتر هستند، نه سرمایهگذار.
کافی است بازار برای مدتی رنج باشد، آنوقت میبینیم که سود تقسیمی و بازدهیهای آهسته و پیوسته برایشان اهمیتی ندارد و شاید به نوسانگیری بلندمدت در بازارهای دیگر مثل طلا و مسکن روی بیاورند.
البته این کار از نظر قانونی و اخلاقی ایرادی ندارد. اما خوب است که فرد خودش را بهتر بشناسد و بداند که دقیقا دارد چه کار میکند.
سرمایه گذاری کنیم یا معاملهگری؟
جالب است بدانید که قیمت ملک هم دارای نوسانهای زیادی است، منتهی ما آن را نمیبینیم. اگر قیمت ملک هر روز روی تابلوی بازار ثبت میشد، شاید خیلیها از ترس نوسانهای قیمتی، هیچوقت به سراغ آن نمیآمدند. پس درمییابیم که سرمایه گذار بودن و یا تریدر بودن به روحیات خودمان نیز بستگی دارد. واقعیت این است که ما باید ابتدا روحیات خودمان را بشناسیم تا ببینیم کدامیک برایمان بهتر است و از لحاظ شخصیتی کدام فعالیت با روحیات ما سازگارتر است.
سوال این است که سرمایهگذار باشیم یا یک معاملهگر؟ در ادامه به ویژگیهای خاص برای یک فرد سرمایه گذار و یا یک تریدر اشاره میکنیم.
تحمل صبرتان چقدر است؟
روزی یکی از دوستانم راجع به سهمی در بازار بورس آمریکا از من نظر خواست. او هدف از خریدش را بلندمدت اعلام کرد که من هم نظرش را تایید کردم و گفتم برای خرید گزینه خوبی است. بعد از یک هفته دوباره دوستم را دیدم و از او پرسیدم که آیا سهمی که گفته بودی را خریدی؟ او خیلی جدی گفت که فروختمش!
من با کمال تعجب از او پرسیدم که مگر نگفتی که برای بلندمدت خرید کردی؟
گفت: بله، من هم دو روز سهم را نگهداشتم و بعد فروختم.
اینجا بود که فهمیدم تعریف بلندمدت و کوتاهمدت برای آدمهای مختلف متفاوت است.
شما باید بدانید که آستانه صبرتان چقدر است. یکی مثل دوست من بلندمدت را تنها در دو روز میبیند و یکی هم مثل وارن بافت چهل سال سهامدار سهم کوکاکولا است. اگر صبرتان محدود است سرمایه درک معاملهگر کیست ؟ گذاری تقریبا برای شما بیمعنی خواهد بود. زیرا سرمایهگذاریها عملا در بلندمدت (به معنای واقعی) سودآور هستند.
تا چه حدی ریسکپذیر هستید؟
در دنیای معاملهگری همواره ریسک کارتان بالا است. اگر در معاملاتتان تحمل ضرر را ندارید و یا استرس روی نتیجه کار شما تاثیر میگذارد، باید در استراتژی خود تجدید نظر کنید. میزان تحمل ضرر در افراد مختلف با شخصیتهای مختلف کاملا متفاوت است. همچنین میزان سرمایه نیز در این امر دخالت دارد.
یکی از روشهایی که میتوانید میزان تحمل ضرر را در خودتان اندازه بگیرید این است که وقتی یک معامله باز میکنید، تا چه حد ذهنتان را درگیر میکند؟ اگر معاملهای را وارد شدید که هنگام شب و در خوابتان هم درگیرش هستید، یعنی ذهن شما هنوز آمادگی تحمل آن حجم از معامله و ضررهای احتمالی را ندارد.
در این مرحله باید حجم معاملاتتان را کاهش دهید و آنقدر این عمل را تکرار کنید که دیگر ذهنتان درگیر مقدار ضرر در معامله نباشد. اگر مقدار حجم معاملات شما پس از کاهش به اندازهای بود که دیگر سودش برایتان ارزشی ندارد، یعنی معاملهگری با روحیات و شخصیت شما سازگار نیست.
پیشنهاد میکنم که سعی کنید بدون هیچ تعصبی تست فوق را روی خودتان انجام دهید.
پیروی از نظم و پایبند بودن به استراتژی
یکی از عوامل مهمی که هر معاملهگری باید به آن دقت داشته باشد، این است که در معاملات خود یک نظم خاص داشته باشد و سعی کند این نظم را در هر شرایطی حفظ کند. داشتن استراتژی به نظمدهی معاملات یک تریدر کمک زیادی میکند. ولی این که تا چه حد به قوانینی که خود وضع کردهاید پایبند میمانید، به شما مربوط است.
یک معاملهگر حرفهای به استراتژی خود ایمان دارد و حتی در ضرر نیز به آن پایبند است. اگر نمیتوانید روی یک قاعده خاص حرکت کنید و تصمیم خود را سریع عوض میکنید، سرمایه گذاری برای شما گزینه راحتتری از معاملهگری است.
چرا یک جراح مغز و اعصاب فوق حرفهای، هیچ وقت عزیزان خود را جراحی نمیکند. آیا واقعا بلد نیست و نمیداند یا نمیتواند؟ او برای این که حساسیت کارش را میداند و برای این که احساساتش را در کارش دخالت ندهد این کار را انجام نمیدهد.
تا چه حد احساسی هستید؟
این نکته یکی از مهمترین نکات در ویژگیهای فردی یک سرمایهگذاریا یک معاملهگر است. از خودتان بپرسید که با قرار گرفتن در شرایط بحرانی چقدر روی خود کنترل دارید؟ آیا زود عصبانی میشوید؟ آیا زودرنج هستید؟ عواطف روی تصمیمات زندگی شما چقدر تاثیرگذار هستند؟
جواب این سوالات را کسی بهتر از خود شما نمیداند. پس در جواب سوالات بالا خودتان را قانع نکنید و سعی کنید که با خودتان در این موارد صادق باشید. درواقع هرچقدر این احساسات در شما قویتر باشد، کار شما برای کنترل این احساسات در کارتان سختتر میشود.
به این نکته فکر کنید که چرا یک جراح مغز درک معاملهگر کیست ؟ و اعصاب فوق حرفهای، هیچ وقت عزیزان خود را جراحی نمیکند. آیا واقعا بلد نیست و نمیداند یا نمیتواند؟ او برای این که حساسیت کارش را میداند و برای این که احساساتش را در کارش دخالت ندهد این کار را انجام نمیدهد.
کنترل احساسات در معاملهگری یکی از مهمترین عوامل برای کسب موفقیت در این راه است
یک معاملهگر حرفهای نیز هیچگاه در معاملات خود احساسات را دخالت نمیدهد و همواره سعی دارد از نگاه منطق به آن نگاه کند. بهعبارت دیگر معاملهگر موفق و حرفهای کسی است که سودها و زیانها هیچ تاثیری بر روحیه او ندارد، زیرا او میداند که ترید احساسی از روی ترس یا طمع، آغاز یک زیان بزرگ است.
اگر روی احساسات خود کنترل زیادی ندارید، بهتر است تایم فریمی که معاملاتتان را در آن انجام میدهید بالاتر ببرید. زیرا نوسانات در تایم فریمهای بالاتر کندتر انجام میشوند و همین موضوع باعث میشود که کمتر درگیر احساسات مقطعی در معاملاتتان شوید. اگر تایم فریمتان آنقدر بالا رفت که دیگر معاملاتتان به یک سرمایه گذاری تبدیل شد، پس روحیه کاری شما هم همان است.
نداشتن تعصب و غرور
یکی از ویژگیهای بارز و مهم در معاملهگران بازارهای مالی این است که مغرور هستند، اما متعصب نیستند. بین غرور و تعصب یک مرز باریک وجود دارد که اگر غرور به تعصب تبدیل شود میتواند زیانهای زیادی را برای یک معاملهگر بهدنبال داشته باشد. یک معاملهگر حرفهای به تحلیلها و استراتژی معاملاتی خودش ایمان دارد و همواره به استراتژی خود پایبند است؛ اما هرگز روی آنها تعصب ندارد و هیچ وقت روی نظر خودش پافشاری نمیکند. بلکه طبق استراتژی معاملاتی که دارد، مداوم خودش را با روند بازار منطبق میسازد.
هدفتان از ورود به بازارهای مالی چیست؟
اگر خواستید روزی وارد بازارهای مالی بشوید این سوال را حتما از خود بپرسید که چرا قصد دارید وارد بازارهای مالی بشوید؟ اگر جوابتان رسیدن به سود و پولدار شدن است، متاسفانه گزینه اشتباهی را انتخاب کردهاید. حتما این جمله را شنیدهاید که میگویند بیش از 90% از معاملهگران در بازارهای مالی زیانده هستند. علت این امر جواب همان سوال است. باید معاملهگری در بازاهای مالی را بهعنوان یک شغل ببینید. آیا کسی که کاسب و مغازهدار است فقط برای سودش این کار را کرده؟
جواب: خیر او مغازه داری را بهعنوان یک شغل انتخاب کرده و از این راه زندگی میکند. ممکن است گاهی سود کند و گاهی هم ضرر. دقت کنید که هیچ فروشندهای بخاطر ضرر در یک ماه مغازه خود را جمع نمیکند. مشکلات شغلی یک معاملهگر نیز زیاد هستند. یک معاملهگر واقعی نیز ضرر در معاملاتش را با جان و دل میپذیرد، اما از ایجاد زیان زیاد نیز جلوگیری میکند. او قبول دارد که ضرر نیز جزئی از معاملات او است و برای این کار همواره روی بهتر شدن استراتژی و روانشناسی خودش کار میکند.
معاملهگر واقعی طمع را درک معاملهگر کیست ؟ در خودش کشته و اصلا به دنبال کسب سود بالا در کوتاه مدت نیست؛ بلکه بیشتر به دنبال ماندن است. به قول وارن بافت “اگه کسی کسب سود بالا در کوتاه مدت را با لحن مطمئن وعده داد، لبخند زنان از او دور شوید.
آیا باید هر روز معامله کرد؟
خیلی مرسوم است که میگویند معاملهگری در بازارهای مالی، یک کرم درونی را در انسان ایجاد میکند. این کرم همواره او را به معاملات بیشتر تشویق میکند. یکی از مشکلاتی که معمولا مردم دارند این است که فکر میکنند هر روز باید معامله کنند. بهعبارت دیگر اگر یک روز در بازار بورس یا فارکس معامله نکنند، شب خواب به چشمانشان نمیآید.
این یک ذهنیت غلط برای معاملهگران حاضر در بازارهای مالی است. بعضی از اوقات برای من پیش میآید که در طول یک هفته نیز هیچ معاملهای نمیکنم، چون درک شرایط بازار در آن هفته برایم سخت است. مطمئن باشید این نکته باعث کوچک شدن و سرشکستگی شما نخواهد بود.
نتیجه گیری فرق بین معاملهگری و سرمایه گذاری چیست؟
در این مقاله سعی کردیم که فرق بین سرمایه گذاری و معاملهگر را شرح دهیم و ویژگیها و خصوصیات فردی یک معاملهگر و یک سرمایه گذار را باهم بررسی کنیم، تا بتوانیم استراتژی بهتری را برای ورود و کار کردن در حوزه بازاهای مالی بهکار ببریم. واقعیت این است که هرچه بیشتر روی روانشناسی خودتان کار کنید نتیجه بهتری در انتظار شما خواهد بود. یادتان باشد که خودتان بهترین قاضی در این مورد هستید، پس سعی کنید همواره با خودتان در این مورد صادق باشید. زیرا خودتان را هیچ وقت نمیتوانید گول بزنید.
اگر این مقاله برایتان مفید بوده لطفا آن را با دیگران به اشتراک بگذارید و اگر سوالی در مورد موضوع این مقاله دارید ان را برایمان کامنت کنید. حتما شخصا به آنها پاسخ خواهم داد.
می توانید ویدیوهای بیشتری از تالار بورس را در شبکه اشتراک ویدیو آپارات و همچنین کانال یوتیوب تالار بورس دنبال کنید.
تفاوت اصلی سرمایهگذاری و معاملهگری چیست؟
اگر هر تصمیمی در زندگی را معادل یک ترید در نظر بگیریم، همه ما به نوعی یک تریدر هستیم؛ پس تفاوت بین سرمایهگذاری و معاملهگری در چیست؟ در این مطلب، به این سوال پاسخ میدهیم که چه تفاوتی میان سرمایهگذاری و معاملهگری از نظر فلسفی وجود دارد. درک این تفاوت برای هر کسی که در بازارهای مالی فعالیت میکند، ضروری است. در ادامه با ما همراه باشید.
تفاوت سرمایهگذاری و معاملهگری
هر درک معاملهگر کیست ؟ فرد به نوعی یک تریدر است. هر تصمیمی که در زندگی گرفته میشود، صرف نظر از خوب یا بد بودنش، در نهایت نتیجهای بهدنبال دارد؛ بنابراین، افراد روزانه هزاران معامله انجام میدهند؛ خواه آن را تصدیق کنند یا نه. تصمیم به تحصیل در رشته مهندسی به جای تحصیل در رشته مالی، رفتن به سینما به جای وقت گذراندن با دوستان. هرکدام یک نوع معامله است که هر کدام نتیجهای (ارزشی) در پی دارند.
در نگاه کلان، میتوان هر تصمیم در زندگی را به عنوان یک معامله طبقهبندی کرد و در مورد همه انتخابها، از نظر ارزش مورد انتظار تفکر کرد. در واقع با هر تصمیم، گزینهای را خریده و گزینه دیگری را از دست میدهیم.
با در نظر گرفتن این موضوع، قبل از درگیر شدن با بازار مالی، هر فرد را میتوان در بالاترین سطح به عنوان یک تریدر طبقهبندی کرد. البته که این مفهوم، استفاده عمومی پذیرفته شده از کلمه معاملهگر نیست. در واقع بسیاری از فعالان بازار ممکن است به این کلمه خورده بگیرند و اظهار کنند که «نه، من یک سرمایهگذار هستم». تاریخچه تفاوت بین سرمایهگذاری و معاملهگری به مدتها قبل برمیگردد و در بازارها سابقه طولانی دارد. پذیرفته شده است که این دو کلمه، از هم متمایزند.
نظر کارشناسان درباره تفاوت سرمایهگذاری و معاملهگری چیست؟
جوزف پنسو (Joseph Penso de la Vega) اولین نویسندهای بود که تفاوت این دو کلمه را در کتابی بهنام «سردرگمی سردرگمیها» (Confusion of Confusions) در سال ۱۶۸۸، بیان کرد. ناگفته نماند که این کتاب، قدیمیترین کتاب در حوزه بورس است. او در این کتاب فعالان بازار را به سه دسته تقسیم میکند:
اربابان مالی (سرمایهگذاران ثروتمند)، معاملهگران (تریدرهایی که گاهی دست به معامله میزنند) و قماربازان (مانند نوسانگیران). تمایزی که جوزف از آن صحبت میکند، در اندازه و میزان موفقیت این افراد است. ثروتمندان، سرمایهگذاران هستند. بقیه، معاملهگران هستند.
فیلیپ کارت (Philip Carret)، نویسنده کتاب هنر سفتهبازی (سال ۱۹۳۰) درباره تفاوت سرمایهگذاری و معاملهگری، مینویسد:
کسی که که در سال ۱۹۱۵ سهام ایالات متحده را در ۶۰ سالگی، به منظور فروش در قیمت بالاتر خریداری کرد، یک سفتهباز یا تریدر است. از سوی دیگر، کسی که در سال ۱۹۲۱، AT&T را در ۹۵ سالگی خرید تا از سود سهام ۸ درصد برخوردار شود، یک سرمایهگذار است. به عبارت دیگر، Carret به انگیزه، وزن بیشتری میدهد. سفتهباز در اینجا بر قیمت تمرکز میکند؛ در حالی که سرمایهگذار بر نوع کسبوکار تمرکز میکند.
جان مینارد کینز (John Maynard Keynes)، اقتصاددان مشهور، در رویکرد خود دقیقتر بود و سفتهبازی را اصطلاحی برای «پیشبینی روانشناسی بازار» و سرمایهگذاری را بهعنوان «فرآیند پیشبینی بازده احتمالی داراییها در کل دوران عمر آنها» تعریف کرد. رویکرد او مشابه رویکرد Carret بود، اما با تفاوتی کوچک و آن اینکه، شرطبندی روی موفقیت اقتصادی یک شرکت، از نظر فلسفی با شرطبندی صرفا روی قیمت یک دارایی متفاوت است.
ایجاد یک چارچوب برای درک تفاوت بین سرمایهگذاری و معاملهگری
آیا راهی وجود دارد که مشخص کند یک رویکرد جزو معاملهگری محسوب میشود یا سرمایهگذاری؟ آیا انگیزه نامشهود فرد در بازار مشخص میکند که در حال معاملهگری یا سرمایهگذاری است؟ اولویت زمانی، چه نقشی در این طبقهبندی دارد؟
این اصطلاحات روی مختصاتی از محورهای متعدد قرار دارند و موقعیتهای مختلف، جنبههایی از سرمایهگذاری و معاملهگری را براساس معیارها به همراه خواهند داشت. ما میتوانیم با بررسی معیارهایی که معاملهگران را از سرمایهگذاران جدا میکند و نمونههایی که باید خواننده را در مورد تعاریف به فکر وادار کند، تجزیهوتحلیل کنیم. دو موردی که باید انرژی خود را روی آن متمرکز کنیم، انگیزه و مدت است.
به نظر میرسد، اکثر مراجع تاریخی موافق هستند که اگر انگیزه شخصی برای تصمیمگیری، مربوط به اقتصاد واقعی کسبوکار و رشد آن باشد، سرمایهگذاری در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر تصمیمگیری صرفا براساس قیمت مورد انتظار آینده دارایی باشد، معاملهگری و ترید محسوب میشود. با این رویکرد، این امکان وجود دارد که دو فرد بتوانند در ظاهر به همان شیوه عمل کنند اما در دو دسته طبقهبندی شوند.
به عنوان مثال، دو سناریو زیر را در درک معاملهگر کیست ؟ نظر بگیرید:
- شما یک صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) هستید که در مراحل اولیه یک پروژه سرمایهگذاری کردهاید. بهطور غیرمنتظرهای تنها دو هفته پس از سرمایهگذاری، توکنهای شما تا ۱۰۰ برابر بازدهی ایجاد میکند. شما احساس میکنید اکنون قیمت بیش از حد گران است و بنابراین آنها را در بازار آزاد میفروشید.
- شما یک صندوق پوشش ریسک (هج فاند) هستید که در مراحل اولیه، سرمایهگذاری کردهاید و همانطور که انتظار میرفت دو هفته پس از سرمایهگذاری، بازار حرکت کرده و توکنهای شما آزاد و برای کسب سود آنها را میفرشید.
هر دو سناریو دقیقا روند مشابهی داشتند؛ اما شما احتمالا آنها را به ترتیب به عنوان یک سرمایهگذار و معاملهگر تلقی میکنید. تصمیم گیری داخلی در این دو سناریو کاملا متفاوت بود؛ اما روند و نتیجه دقیقا یکسان بود. در درک معاملهگر کیست ؟ این مورد خاص، صندوق VC بیشتر بر روی اقتصاد واقعی کسبوکار متمرکز بود، در حالی که صندوق تامینی صرفا روی اینکه آیا افراد با توجه به قیمت، برای دارایی ارزش قائل میشوند یا خیر، شرطبندی میکرد.
بیایید نگاهی به مجموعه جداگانهای از شرایط بیندازیم که تفاوت کمتری در مورد این مفهوم دارند:
- شما یک دارایی را به دلایل بنیادی و تحلیل فاندامنتال خریداری میکنید که فکر میکنید باعث رشد کسبوکار میشود. به عنوان مثال، شما اپل را پس از معرفی آیفون خریداری میکنید؛ زیرا معتقدید گوشیهای هوشمند نفوذ اجتماعی خود را به سرعت افزایش میدهند و فراگیر میشوند و قصد دارید پس از بازدهی مد نظر آنرا بفروشید.
- شما دارایی را به دلیل تغییری میخرید که فکر میکنید مردم را هیجانزده خواهد کرد. به عنوان مثال، شما اپل را پس از معرفی آیفون خریداری میکنید، زیرا معتقدید مردم در مورد چشمانداز یک محصول پرفروش جدید، هیجانزده میشوند و بنابراین قیمت بیشتری برای هر سهم پرداخت میکنند. زمانی که قیمت اپل به هدف مد انتظار شما رسید، آن را میفروشید.
تفاوت بین مثالهای بالا در جایی است که حدس و گمان در آن صورت میگیرد. سرمایهگذاری و معاملهگری هر دو نیاز به سفتهبازی و سوداگری دارند؛ اما سرمایهگذاری را میتوان به عنوان حدس و گمان در مورد موفقیت اقتصادی یک کسبوکار در نظر گرفت.
سوداگری روی قیمت در این سناریو متفاوت بود، زیرا برای بیشتر داراییها، قیمت دلیل اصلی «موفقیت» واقعی سرمایهگذاری نیست. اگر روی اینکه مردم آیفونها را دوست دارند و جریانهای نقدی را برای اپل افزایش میدهند، شرطبندی کنید، متفاوت است با شرطبندی روی اینکه مردم فردا به دلیل هیجانشان در مورد آیفون، قیمت بالاتری برای اپل میپردازند یا نه.
هر دو روی رفتار انسانها شرطبندی میکنند و انسانها مخلوقاتی انعکاسی و تقلیدی هستند که اغلب روندهای اجتماعی و فیزیکی را به یک شکل تکرار میکنند. با در نظر گرفتن این موضوع، هیچ دلیل فلسفی برای جدا کردن سرمایهگذاری و معاملهگری وجود ندارد. با این حال، برای یک سرمایهگذار، فعالیت اقتصادی شرکت اهمیت بالایی دارد.
کارشناسان معتقدند شرطبندیهای طولانیمدت بیشتر با سرمایهگذاری و شرطبندیهای کوتاهمدت بیشتر با ترید و معاملهگری مرتبط هستند.
سرمایهگذاری و معاملهگری در رمزارزها
این بحث در حوزه ارزهای دیجیتال کمی پیچیدهتر است. طبق گفتههای بافت (Buffet) و کینز (Keynes)، سرمایهگذاری در بیت کوین یک عنوان اشتباه است؛ زیرا هیچ اقتصاد واقعی به معنای سنتی وجود ندارد. ارزش این ارز از شرطبندی و پذیرش آن بین افراد نشات میگیرد. از سوی دیگر، بسیاری از خریداران بیت کوین، آن را به قصد نگهداری به مدت طولانی، خریداری میکنند.
درک تفاوتهای فلسفی صرفا برای سرگرمی نیست. درک این تمایزها، برای بازیگران عادی بازار نیز مفید است. هنگامی که شخص درک کند که معاملهگری یک بازی کوتاهمدت و مبتنیبر قیمت است، میتواند قوانین را بهتر لمس کند. اولا، پرسیدن سوال در مورد فاندامنتال شهودی به جای فاندامنتال واقعی، همیشه ارزشمندتر است؛ زیرا درک شهود در کوتاهمدت بیشتر از درک فاندامنتال واقعی یک دارایی باعث افزایش قیمت میشود.
وقتی به ترید در دنیای کریپتوها نگاه میکنیم، باید روی معیارهایی تمرکز کنیم که مستقیما بر قیمت تاثیر میگذارند؛ به جای معیارهایی که به طور نامحسوس روی آنها تاثیر میگذارد. برای مثال، معاملات پیدرپی ارز پالیگان (MATIC)، بیشتر به دلیل احساسات فعلی، درک معاملهگر کیست ؟ علاقه کاربران و الگوهای معاملاتی است و معاملهگران کمتر به ارزش کل قفل شده، مدل امنیتی یا نقشه راه شش ماهه آن توجه میکنند.
جمع بندی
در این مطلب در مورد تفاوت میان سرمایهگذاری و معاملهگری صحبت کردیم. هنگام سرمایهگذاری، بهتر است روندهای کوتاهمدت بازار را نادیده بگیرید و روی روندهای بلندمدت مسیر تمرکز کنید. در سرمایهگذاری نسبت به معاملهگری، با توجه به اینکه مدت زمان درک معاملهگر کیست ؟ آن احتمالا طولانیتر است، باید زمان بیشتری برای تجزیهوتحلیل اطلاعات و ایجاد انگیزه صرف کنید. داشتن درک کامل از تفاوتهای فلسفی سرمایهگذاری و معاملهگری اغلب میتواند به افراد کمک کند که پیشرفت کنند و عملکرد مناسبی داشته باشند؛ حال آنکه سرمایهگذار باشند یا معاملهگر.
7 ویژگی یک معامله گر موفق
وقتی صحبت از ویژگی های افراد موفق می شود، مطالب زیادی می توانید در مورد رازهای موفقیت در کار و زندگی بیابید.در این نوشته با خصوصیات یک معامله گر موفق در بازار سرمایه آشنا میشویم.
خصوصیات معامله گران موفق در بورس
7 خصلت فردی موفق در معاملات بورس را بشناسید.
ویژگی اول : داشتن نظم و انضباط کامل
منضبط بودن در معاملهگری به معنای این نیست که روزانه 100 درصد زمان را پای کامپیوتر صرف کنید، بلکه معادل رعایت کلیه اصول و قواعد ترید است.
ویژگی دوم : عطش و تمایل همیشگی به یادگیری
بازارها همواره در حال تغییر هستند.
همیشه روندهای جدید، استراتژیهای متفاوت و ایدههای تازه در این صنعت شکل میگیرد. باید اطمینان حاصل کنید که نسبت به این تغییرات انعطافپذیری و آمادگی مناسب را دارا هستید.
اینترنت، دسترسی به این روندها و تغییرات را بسیار آسان کرده است.
ویژگی سوم : پذیرش زیانها و یادگیری از آنها
همه معاملهگران ضرر میکنند و شما نیز باید ضرر کردن را به عنوان یک واقعیت بپذیرید. برخی از افراد با توجه به ذهنیتی که از قبل داشتهاند به هیچ عنوان قادر به هضم زیان مالی نیستند.وقتی میگوییم “همه ضرر میکنند” منظورمان تریدهای موفق نیز هست.
اما تفاوت تریدرهایی که موفق میشوند با افرادی که از بازار خارج میشوند،
این است که موفقها در یادگیری از ضررها استاد شدهاند و ضرر را به عنوان یک جزء از فعالیتشان قبول کردهاند.
ویژگی چهارم : عدم دنبالهروی
نباید کاری که شخص دیگری کرده را دنبال کنید. باید وقتی بگذارید تا بازار را درک کنید، به اهداف شخصی خود در ترید بنگرید و با تمایلی که برای ریسک کردن دارید از ناحیه امن خود خارج شوید.
از دیگران یاد بگیرید ولی کپیکننده محض نباشید.
اگر سبک شخصی خود را در ترید دنبال نکنید، احتمال کمی وجود دارد که در بلندمدت موفق و خوشحال باشید.
باید بتوانید فکر کردن برای خودتان را یاد بگیرید.
ویژگی پنجم : تردید پیشگیرانه و مدیریت احساسات
به عنوان یک تریدر باید درک کنید که احساسات شما بزرگترین دشمن شما هستند. واکنش بیش از اندازه و احساسی به رویدادها میتواند بسیار مخرب باشد.
ویژگی ششم : گسترش یادگیری
فقط یک جنبه از را فرا نگیرید، میتوانید به دنبال یادگیری امواج الیوت، الگوهای هارمونیک و بسیاری دیگر از روشهایی باشید که در آنها مهارت ندارید.
ویژگی هفتم : صبر داشتن و فروتنی
یک معاملهگر حرفهای خیلی سریع ضررهای خود را محدود میکند ولی برای سیو سود عجلهای ندارد. ثروت در چند هفته یا چندماه بدست نمیآید، باید بطور آهسته با پیادهسازی استراتژی صحیح معاملاتی جمع شود.
بنابراین معاملهگر حرفهای صبر دارد و علاوه بر مداومت در کار، دست به خرید و فروش عجولانه نمیزند.
دی ترید (Day Trade) چیست؟
در این مقاله فصد داریم شما را با مبحث دی ترید آشنا سازیم. پیشتر، تنها افرادی که میتوانستند در بورس اوراق بهادار، فعالانه معامله کنند، کسانی بودند که در مؤسسات مالی بزرگ، کارگزاریها و مراکز تجاری کار میکردند. با این حال، با ظهور اینترنت و کارگزاریهای آنلاین، ورود به بازار برای یک سرمایهگذار متوسط سادهتر شده است. به شرط درست انجام شدن، معاملات روزانه یا دی ترید (daytrade) میتواند بسیار سودآور باشد، البته ممکن است برای تازهکارها کمی چالش برانگیز باشد. اما دی ترید واقعاً چیست و چگونه انجام میشود، سؤالی است که در ادامه مقاله به آن پاسخ خواهیم داد.
معاملات روزانه چیست؟
معاملات روزانه معمولاً به روال خرید و فروش اوراق بهادار در یک روز معاملاتی اشاره دارد. با این که برای تمام بازارها این مفهوم وجود دارد، بیشتر در بازار فارکس و بورس دیده میشود. معاملهگران روزانه معمولاً دارای دانش و بودجه خوبی هستند. این افراد از اهرمها و استراتژیهای معاملات کوتاهمدت، برای بیشترین بهرهوری از تغییرات کوچک قیمت ارز و سهام استفاده میکنند. معاملهگران روز با اتفاقاتی که باعث حرکت کوتاهمدت بازار میشوند سازگار هستند و تجارت براساس اخبار، یک روش محبوب در بین آنها است. اعلامیههای برنامهریزیشده مانند آمار اقتصادی، سود شرکتها یا نرخ بهره، منوط به انتظارات بازار و روانشناسی بازار است. هنگامی که این انتظارات برآورده نمیشوند یا از حد مجاز فراتر میروند، بازارها با حرکات ناگهانی واکنش نشان میدهند، که میتواند سود زیادی برای معاملهگران روز داشته باشد.
مبانی معامله درک معاملهگر کیست ؟ روزانه
در مورد مبانی دی ترید، میتوانیم به استرتژیهایی که معاملهگران معمولاً در چنین فعالیتهایی استفاده میکنند اشاره کنیم.
• Scalping
این استراتژی تلاش میکند تا از تغییرات ناچیز قیمتها در طول روز، سودهای ناچیز زیادی کسب کند.
• معاملات بازهای
این استراتژی از سطوح حمایت و مقاومت برای تعیین تصمیمهای خرید و فروش استفاده میکند.
• تجارت مبتنی بر اخبار
این استراتژی به طور معمول فرصتهای معاملاتی را از افزایش نوسانات، پیرامون رویدادهای خبری بهدست میآورد.
• تجارت با فرکانس بالا
این استراتژیها از الگوریتمهای پیچیده برای بهرهبرداری از ناکارآمدیهای بازار کوچک یا کوتاهمدت استفاده میکند.
خصوصیات یک معاملهگر روزانه یا دی ترید
معاملهگران حرفه ای روزانه در این زمینه جا افتادهاند. آنها معمولاً از بازار نیز آگاهی عمیقی دارند. در ادامه برخی از پیشنیازهای لازم برای این که یک معاملهگر روز درک معاملهگر کیست ؟ موفق باشید را شرح خواهیم داد.
دانش و تجربه در بازار
افرادی که بدون درک اصول بازار سعی در معامله روزانه دارند، معمولاً ضرر میکنند. تجزیه و تحلیل فنی و خواندن نمودار، هر دو مهارت خوبی برای تبدیل شدن به یک معاملهگر روزانه است. اما بدون درک کافی، داراییهای یک بازار ممکن است باعث فریب معاملهگر شوند. بنابراین معاملهگران دی ترید باید از داراییهای مورد نظر خود اطلاعات کافی داشته باشند.
سرمایه کافی
معاملهگران روزانه تنها از سرمایههایی استفاده میکنند، که قدرت مالی تأمین آن را داشته باشند. با این کار این افراد نه تنها از نابودی مالی مصون میمانند، بلکه میتوانند احساسات خود را متناسب با شیوه معاملات شکل دهند. معمولاً مقدار زیادی سرمایه برای سرمایهگذاری مؤثر در دی ترید لازم است. دسترسی داشتن به یک حساب ذخیره نیز مهم است، زیرا نوسانات ناپایدار ممکن است نیاز به چنین منبعی را در معاملهگر ایجاد کنند.
استراتژی
چندین استراتژی مختلف از جمله تجارت نوسان و اخبار معاملات وجود دارد، که معاملهگران روزانه از آنها استفاده میکنند. استراتژی در بازار بورس و فارکس با نام لبه معاملاتی نیز شناخته میشود. بنابراین نکته اصلی در این مورد انتخاب و پیروی از یک لبه مناسب است. این استراتژیها تا زمانی که به سودآوری مطلوب و ضرر محدود برسند، مدام تصحیح میشوند.
انضباط
یک استراتژی سودآور بدون انضباط بیفایده است. بسیاری از معاملهگران روزانه سرمایههای زیادی را از دست میدهند، زیرا موفق به انجام معاملات مطابق با معیارهای خاص خود نمیشوند. همانطور که میگویند، «تجارت را برنامه ریزی کنید و برنامه را معامله کنید.»، موفقیت بدون نظم و انضباط غیرممکن است.
تصمیمگیری درمورد خرید
معاملهگران روز سعی میکنند با بهرهگیری از جابجاییهای جزئی قیمت، در داراییهای فردی مانند سهام و ارز، درآمد کسب کنند و معمولاً برای این کار سرمایه زیادی لازم است. در تصمیمگیری برای خرید یک دارایی مثل سهام، معاملهگر روزانه به دنبال سه چیز است:
نقدینگی
نقدینگی به افراد اجازه میدهد درمورد ورود به سهام یا خروج از آن تصمیم درستی بگیرند. مواردی مانند گسترش محدود، تفاوت بین قیمت پیشنهادی و درخواست سهام، نوسان کم، یا تفاوت بین قیمت پیشبینی شده یک معامله و قیمت واقعی آن از فاکتورهای نقدینگی هستند.
نوسان
رصد نوسانات سادهترین راه برای محاسبه بازه قیمت روزانه است، یعنی محدودهای که معاملهگر در آن فعالیت میکند. هر چه نوسان بیشتر باشد، سود یا زیان حاصل از آن نیز بیشتر خواهد بود.
حجم معاملات
حجم معاملات میزان خرید و فروش یک سهام را در بازه زمانی مشخص بیان میکند، که به عنوان میانگین حجم معاملات روزانه نیز شناخته میشود. حجم زیاد، نشانه علاقه به آن سهام است.
پس از آنکه دارایی مورد نظر خود را انتخاب کردید، نوبت به انتخاب نقطه ورود میرسد. یعنی باید تصمیم بگیرید در چه قیمتی میخواهید وارد معامله شوید. بهتر است قانونی برای خود تنظیم کنید. این که بگویید «خرید را در طول روند صعودی انجام میدهم»، اصلاً دقیق و مطمئن نیست. بهتر است با توجه به تحلیل که از یکی از نمودارهای تکنیکال بهدست آوردهاید، قانون خود را تنظیم کنید. پس از آن که نقطه ورود مشخص شد، باید درمورد زمان خروج نیز برنامهای ترتیب دهید.
تصمیمگیری درمورد فروش
برای خروج از معامله یا فروش دارایی نیز مانند ورود به آن قواعدی وجود دارد.
Scalping
یکی از محبوب ترین استراتژیها Scalping است. این روش به معنی فروش دارایی، تقریباً بلافاصله پس از سودآوری است. قیمت هدف هر مقداری که باشد، نتیجه معامله باید «شما با این معامله درآمد کسب کرده اید» را تلقی کند.
کمرنگ شدن سهام
کمرنگ شدن سهامبه شرایطی که سهام پس از بازهای روند صعودی کم میشود، اطلاق میشود. این کمرنگ شدن ممکن است به چند دلیل رخ دهد. یکی این که سهام بیش از حد خریداری شده است، دیگری این که افرادی که سهام را خریداری کردهاند به سودآوری رسیدهاند و آخرین مورد این است که، خریداران فعلی ترسیدهاند. اگرچه خطرناک است، اما این استراتژی میتواند بسیار سودآور باشد. قیمت هدف در این روش، متعلق به زمانی است که خریداران دوباره وارد عمل می-شوند.
پیوت روزانه
این استراتژی از طریق سودآوری از نوسانات روزانه سهام پیش میرود. این روش با تلاش برای خرید در پایین روز و فروش در اوج روز انجام شکل میگیرد. در روش پیوت روزانه، قیمت هدف روی تغییر جهت بعدی تنظیم میشود.
مومنتوم یا تکانه
در این روش معاملات مبتنی بر اخبار یا حجم بالایی که نتیجه اقبال عمومی است انجام میشود. قیمت هدف در این روش، روی زمانی تنظیم میشود که حجم معاملات کاهش یابد. طبیعی است که میتوان نتیجه گرفت، در زمان فروش باید سود هدف به گونهای تنظیم شود، که مجموعه سودهای بهدست آمده از معاملات، بیشتر از مجموعه ضررها باشد. بنابراین درست مانند قاعدهای که برای ورود خود به معامله تنظیم کرده بودبد، برای خروج نیز چنین کنید.
نمودارها و الگوهای دی ترید
برای کمک به تعیین فرصت مناسب برای خرید سهام یا هر دارایی دیگری که معامله میکنند، بسیاری از معاملهگران از موارد زیر استفاده میکنند.
در استفاده از این موارد، ابتدا به دنبال افزایش حجم باشید، که به شما نشان میدهد سرمایهگذاران از قیمت جاری حمایت میکنند یا خیر. سپس ببینید آیا قبلاً در قیمت موردنظر پشتیبانی صورت گرفته است یا خیر. در آخر باید سفارشهای باز و حجم آنها را بررسی کنید.
چگونه ضرر را در دی ترید محدود کنیم؟
تعیین حد ضرر، پاسخ این سؤال است. میدانیم که حد ضرر به معنی انتخاب سطحی از قیمت است که سرمایهگذار نمیخواهد بیشتر از آن ضرر کند. بنابراین با رسیدن قیمت به آن، از معامله خارج میشود. برای معاملات روزانه دو نوع حد ضرر تعریف میشود.
حد ضرر فیزیکی
در این روش شما به صورت معمول از حد ضرر استفاده میکنید. یعنی قیمتی برای خروج مشخص میکنید. تعیین قیمت با توجه به تحمل ریسک شما انجام میشود. یعنی بیشترین سرمایهای که میتوانید از دست بدهید.
حد ضرر ذهنی
در این روش، حد ضرر در نقطه ای که معیارهای ورود شما نقض می شود تنظیم میشود. این بدان معناست که، اگر معامله تغییری غیرمنتظره داشته باشد، بلافاصله از موقعیت خود خارج خواهید شد.
سخن پایانی
دی ترید یا معامله روزانه یکی از روشهای محبوب سرمایهگذاری در بورس و فارکس است. اگر در دورههای آموزش بورس از صفر یا آموزش فارکس شرکت کرده باشید، میدانید که اگر چه چنین معاملاتی نیاز به ریسکپذیری بالا دارند، اما در صورت درست انجام شدن، سود بسیاری نصیب سرمایهگذار خواهند کرد. معاملاتی که خرید و فروش در آنها در یک روز انجام میشود، این امکان را به سرمایهگذار میدهد که در صورت تزریق سرمایه کلان، به سود کلان نیز برسد.
آشنایی با کتاب معامله گر منظم از نویسنده معروف مارک داگلاس
کتاب معامله گر منظم در واقع از طریق روند یادگیری قدم به به قدم، ذهن و روان شما را کندوکاو، ارزیابی و سازماندهی می نماید. این فرآیند به نوعی به واسطه مراحل مورد نیاز، جهت دستیابی به موفقیت در بازار، به شما کمک خواهد نمود. شما با استفاده از این کتاب می توانید در رابطه با مهارت های مورد نیاز، اهمیت و ضرورت درک آن ها و نیز چگونگی فراگیری آن ها اطلاعات لازم را به دست آورید.
موضوع کتاب معامله گر منظم
در حقیقت کتاب معامله گر منظم به شما خواهد گفت که برای تبدیل به یک معامله گر موفق در بازارهای مالی بایستی در زمینه خودشناسی، نظم و بازنگری شخصیتی خود را تقویت نمایید. این کتاب به کمک شما آمده تا در موقعیت های غیر معمول روانی بازارهای جهانی به موفقیت دست یافته و به نوعی خود را با موفقیت تطبیق دهید.
در واقع منظور از تطبیق دادن در این جمله اشاره به این موضوع است که خیلی از افراد بدون در نظرگیری تفاوت های بسیار محیط بازار با محیط اطراف دست به معاملات می زنند. نادیده گرفتن تفاوت ها و نداشتن شناخت کافی در رابطه با آن ها، موجب ایجاد موانع روانی توسط برخی از باورها و اعتقادات که به نوعی در محیط اجتماعی عملکرد موثری را در پی داشته، شده و دشواری راه رسیدن به موفقیت را باعث خواهند شد.
یک معامله گر برای دستیابی به موفقیت حتما بایستی تفاوت های بازار را به خوبی درک کند. برای کسب مهارت های معامله گری پیش از هر چیزی فرد معامله گر بایستی بتواند بر روی خود کنترل داشته و نیز دارای اعتماد به نفس کافی باشد. اما خیلی از ما همواره خود را در کنترل محیط قوی تری دانسته و سعی نموده که طبق انتظارات جامعه پیش رویم. کتاب معامله گر منظم نتیجه دو دهه معامله گری مارک داگلاس می باشد.
کتاب های مارک داگلاس به نوعی همگی یکی از پیش نیاز اصلی ورود به بازارهای مالی به شمار آمده که هر معامله گری باید آن ها را حتما مطالعه کند. طبق عقیده داگلاس روش های معامله گری نظیر تکنیکال و فاندامنتال تنها 20 درصد در موفقیت های تجاری موثر بوده و 80 درصد مابقی مانده مربوط به بعد روانی می باشد.
معرفی کتاب معامله گر منظم
روش های موثر در سوددهی بازارهای مالی
اثر مارک داگلاس
ناشر: دریچه نو
مترجم: محسن جعفری
شماره شابک : 978-964-9945-32-3
تعداد صفحات کتاب : 258
شماره چاپ : 1000
نوبت چاپ : اول – 1389
لیتوگرافی : –
قیمت پشت جلد : 16000 تومان
فهرست کتاب معامله گر منظم
حرف اول
شروع
بخش اول: مقدمه
– چرا این کتاب را نوشته ام
– چرا یک متد فکری جدید ؟
بخش دوم: طبیعت محیط معامله گری از چشم انداز روانی
– حق همیشه با بازار است
– محیطی با پتانسیل نامحدود برایسود یا زیان
– قیمت ها همیشه در حرکت هستند
– بازار محیطی بدون ساختار است
– در محیط بازار دلایل بی ربط هستند
– سه مرحله برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق
بخش سوم: ایجاد یک چهارچوب برای درک خویشتن
– درک ماهیت محیط روانی
– چگونه خاطرات ، وابستگی ها و باورها اطلاعات محیط را مدیریت می کنند ؟
– چرا باید انعطاف پذیری را بیاموزیم
– پویایی در دستیابی به اهداف
– مدیریت انرژی روانی
– روش هایی برای تغییرات مؤثر
بخش چهارم: چگونه یک معامله گر منظم شویم ؟
– روان شناسی تغییرات قیمت
– مراحل موفقیت
– پایان
در صورتی که تازه وارد بازارهای مالی و بورس جهانی شدید پیشنهاد میکنم مطلب ویدیوهای آشنایی با بازارهای جهانی و آموزش تحلیل تکنیکال توسط رضا گلشاهیان را حتما ببینید .
دیدگاه شما